این منم
که در فنجان قهوه ات
ماه چشمانات را بغل کردهام.
در متروهای بی خیابان مرا بنوش
اینروزها
نه فوتبال
نه سیاست
بدون چشمهای تو
طعم سیگار بهمن و
کافههای تهران را نمیدهد
مادرانی که پسرانشان ندای خیابان شد
تیتر روزنامهنگاران بی روزنامه شدند
بچه که بودم استخوانام از پوست دستم بیرون آمد
سفر که کردم
قلبم
استخوانی ابدی شد در سینه ام...
در خیابانهایی که تو نیستی
سیگارت را قدم می زنم
تا خط قرمز
لب هایات..
توقف اصلا ممنوع نیست
نگران نباش گلم
اینجا
نه قصابها
نه پاسبانها
سیبیل ندارند ....
که در فنجان قهوه ات
ماه چشمانات را بغل کردهام.
در متروهای بی خیابان مرا بنوش
اینروزها
نه فوتبال
نه سیاست
بدون چشمهای تو
طعم سیگار بهمن و
کافههای تهران را نمیدهد
مادرانی که پسرانشان ندای خیابان شد
تیتر روزنامهنگاران بی روزنامه شدند
بچه که بودم استخوانام از پوست دستم بیرون آمد
سفر که کردم
قلبم
استخوانی ابدی شد در سینه ام...
در خیابانهایی که تو نیستی
سیگارت را قدم می زنم
تا خط قرمز
لب هایات..
توقف اصلا ممنوع نیست
نگران نباش گلم
اینجا
نه قصابها
نه پاسبانها
سیبیل ندارند ....
۱۱اکتبر۲۰۱۰