داستان خیلی ساده است. ظاهرا مردم افغانستان در اعتراض به جلو گیری ایران در ترانزیت تانکرهای سوخت از مرز ایران به افغانستان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران تجمع اعتراضی به پا کردهاند و البته ظاهرا بنا به خبرهای منتشره عکسهای مقامات ایران را پاره کردهاند. پیشتر نیز همین مردم افعانستان در اردیبهشتماه نیز در اعتراض به اعدامها در ایران راهپیمایی کردندو شعار مرگ بر طالبان چه کابل چه تهران نیز سر دادند. جالبی ماجرا اینجاست که دولت همچنان غیرمشروع و غیرقانونی ایران از دولت افغنستان درخواست کرده که معترضان ر بازداشت کند و یا با آنها برخورد کند. جواب طعنه آمیز افغانستان به ایران جالب توجه بوده که اینجا افغانستان است و مردم میتوانند راهپیمایی کنند.
حال برخورد فعالان مثلا سیاسی و مدنی ایرانی که هر کدام هزار و یک ادعا دارند جالب بود. بدون هیچ تعارفی این عزیزان بهشان برخورده بود که مردم افغانستان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران راهپیمایی کرده بودند. و چندین بار و در چندین نت وبلاگی و استاتوس فیسبوکی بدون هیچ خجالت کشیدنی جملاتی از جمله « آنکه به ما نریده بود کلاغ کون دریده بود» ، «خاک بر سرمون که افغانستان هم برای ما تره خورد نمیکند» و « ما چهقدر بدبختیم که افغانیها جلوی سفارتمان راهپیمایی میکنند » و همهی اینها را نشانهی خدشهدار شدن غرور ایرانی و حمیت ایرانی میدانند و در نهایت اگرهم مثل عدهای حتا حاضر نشوند از این دولت در برابر افغانها حمایت کنند لااقل میگویند که این دولت و سیاستهای احمدینژادی است که باعث شده « آنها به خودشان جرات بدهند در مقابل سفارت کشور ما راهپیمایی کنند و..».
برای من جالب است که اگر یک رییس جمهور غیرقانونیاست. اگر خون عدهی زیادی برای غیرقانونی بودن این دولت ریختهشده و جان بسیاری دیگر در حبس و تبعید و شکنجهاست دقیقا به خاطر باور به غیرقانونی بودن این دولت، بنابراین این ودلت و کابینهاش و وزارتخانههایاش و سفارتخانههای اش نیز غیر قانونی است و تحت هیچ شرایطی نمیتواند مورد تایید ما باشد.
اما نکتهی اصلی همچنان این حس خوربرتر بینی نسبت به دیگران است. سوال من این است اگر مردم هلند، مردم ایتالیا و مردم فرانسه در مقابل سفارت جمهوری اسلامی راهپیمایی میکردند این دوستان چنین احساس تحقیر میکردند؟ آیا آن زمان نیز به خودشان میگفتند خاک بر سرمون که مردم آلمان و فرانسه و ایتالیا کارشان به جایی رسیده است که به خودشان جرات!!!! بدهند و در مقابل سفارتخانههای ما راهپیمایی کنند؟ صادقانه آیا آن زمان خیلی هم خوشحال نبودیم که چه بهتر که مشروعیت و دردسرهای بینالمللی این دولت بیشتر شود و زودتر مجبور به سقوط شود.
چه رازی است در اینکه نسبت به اعتراض و راهپیمایی افغانستان و نیز جواب منطقی دولت افغانستان برافروخته میشویم جز اینکه خود را برتر از افغانیها میدانیم. تا حدی که حمایت از دولت غیرقانونی احمدی نژاد را البته «تحت لفافهی دروغین حب وطن» به اعتراض به آنها و نشان دادن ناراحتیمان ترجیح میدهیم. البته و صد البته آنها را نیز نمک نشناس میدانیم که سالهای سال در بدترین شرایط زیستی بدون حداقل حقوقهای انسانی و یا پناهندگی، برای پستترین و حقیرترینکارها در سرزمینمان نگه داشتهیم. حالا اینقدر پررو شدهاند که برای ما تظاهرات و راهپیماییهم میکنند.؟؟؟ تفو بر تو ای چرخ گردون تفو....
پینوشت: من یک استاتوس برای تحقیر و رسوا سازی چنین روحیهای در فیسبوک زدم. البته شدیدا از تمام انتقادهایی که شد خوشحالام و البته باز خوشحالام که عدهای هم انگار زمینه را مساعد دیدهاند شروع کردند به نوشتن به همان سیاق فکریشان که ظاهرا پنهان کرده بودند. اما با اینهمه کمی بریام تعجب داشت از دوستانی که من را میشناسند باورشان اینبود که من چنین باوری دارم و فقط دو سه نفر متوجه شدند که من درواقع چنین نگاهی را تا حد انزجار مورد تمسخر قرار دادهام.
پی نوشت دوم: من به شخصه با هرگونه حمله به هر سفارتخانهای درهرجا و توسط هرگروه دستهای مخالفم. اما حق اعتراض را برای هر کس و هر گروهی در مقابل هرجا و هر نهاد دولتی و یا نمایندگی دولتدیگر قایلم.
بحث من اصلا ربطی به حمله به سفارتخانه ندارد. از نظر من نیز مردم افعانستان به سفارتخانهی ایران حمله نکردهاند بلکه به این کشور اعتراض کردهاند و اعتراض به ایران نیز در مقابل سفارتخانهاش معنا میدهد. این پی نوشت را برای جلوگیری از برخی مباحث دیگر نوشتم که کسی نیاید و از در بحث دفاع از ایران وارد شود. به گمانم نوشتهی من مشخصا نشان داده است که انتقاد من به چه موضوعی بوده به نوع واکنشها و اینکه این واکنشها را به نوعی همراه با تحقیر افغانیها همراه کردهایم. همین و نه چیز دیگر