۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

سبيل وچادر

له لای چەپی سمێڵی
مەلیك مەحموودی حەفیدەوە

بیر لە ئاسۆی وڵاتێك دەكەمەوە
كە كەزیەی ژنەكانی بۆنی چارشێو نەدات

ترجمه:
در گوشه ی سمت چپ سبیل ِ
ملک محمود حفید

به افق های سرزمینی می اندیشم
که  گیسوان زنان اش
بوی چادر ندهد..

3 comments:

رحماني گفت...

امان از ریش و سبیلی که بی موقع «سبز» مي شود

به یان گفت...

ئهرو چه ن سه خت بوو خوم کووشتوو بری لئی حالی نه بووم که نه بووم په کوو سه خت بوو...

ناشناس گفت...

واقعا این شعر زیباست... حسش مثل موج میمونه، انگار من هم دارم نگاهت رو از سیبیل ملک محمود، دنبال می‌کنم به اون سر زمین... هر بار که میخونمش دقیقا این حس رو در من ایجاد میکنه...

ارسال یک نظر