بگذارید این دستها بسته بماند
موضع حقوق بشری در قبال « بازداشت سعید مرتضوی» دقیقا دفاع از بازداشت او میباشد.
فعالان حقوق بشر بدون شک کسانی هستند که فارغ از رنگ و نژاد و زبان و جنس و جنسیت و ملیت و قومیت و گرایش سیاسی و .. خواهان برخورداری انسانها از تمامی حقوق حقهشان میباشند.
آن دسته از کسانی که برای گروه سیاسیشان در این چند ساله دفتر و دستکی به نام « گروه حقوق بشر» فلان و بسیان درست کردهاند. یا آن دسته که تنها زمانی که کسی از کسانی که مربوط به گرایش ویژه ی خودشان باشد یا مورد تایید فرماندهان فکری و ذهنیشان باشد. هرچند هم هر از گاهی از حقوق بشر و انسانهای دیگر نیز اشاراتی داشته باشند، هرگز فعال حقوق بشر و باورمند به حقوق انسانی نیستند. زیرا بسیار دیده شده که گفته ها و نوشتهها و بیانیههایشان در کمال بیشرمی و و قاحت، لبریز از عبارات مصرح و مخفی ضد حقوق انسانی است و دم خروس که هیچ دم گودزیلای دروغگویی و سو استفادهگریشان، در حلق خودشان نیز فرو میرود.
اما همانطور که که گفتم فعال حقوق بشر و یا باورمند واقعی به حقوق انسان دقیقا کسی است که خواهان برخورداری حقوق حقهی کسانی هستند که مخالفان عقیدتی، فکری، قومی ، نژادی و سیاسی و ... آنان میباشند. باورمندی به حقوق بشر یعنی دفاع بی محابا و بدون ترس و شرمساری از حقوق کسانی که بسیاری کسان هیچ حقی برای اوا قائل نیستند. و از منظر منافعی منافع آن شخص ممکن است نه تنها هیچ سودی برای شخص مدافع حقوق بشر نداشته باشد بلکه شاید گاه در تضاد منافعش نیز باشد.
اما در مورد شخصی مثل «سعید مرتضوی». بدون شک دفاع از حقوق بشر به معنای « دفاع از آزادی وی از زندان» نیست. بلکه دقیقا «دفاع از حقوق بشر به معنای دفاع از به زندان افتادن وی است».
زیرا وی شخصی است که به تناوب و به گواه شاهدان عینی و زنده و بنا به اسناد و مدارک بسیار یکی از جانیان و ناقضان و پایمال کنندگان حقوق بشر است. موضع حقوق بشری یعنی موضعی که مانع پایمال شدن حقوق انسان ها شود. بنابراین در این موضعگیری دفاع از به زندان افتادن کسی که در زندان بودنش به معنای احتمال کمتر به خطر افتادن حقوق بشر است، نه تنها نافی ایدهی حقوق بشری نیست بلکه تایید کنندهی چنین ایدهای است. ایدهای که میخواهد هر عاملی که حقوق انسانها را از بین میبرد محدود شود.
(ظـــالمی را خفتــــه دیــدم نیمــه روز
گفتم این فتنه است، خوابش برده به
و آن كه خوابش بهتر از بیداری است
آن چنـــان بـــد زنــــدگــانی مـــرده بــه)*
از سوی دیگر. سعید مرتضوی به خاطر بیان عقاید سیاسی و یا فرهنگی خود به زندان نیافتاده است. سعید مرتضوی به خاطر فعالیت سیاسی در یک نظام دموکراتیک و یا نیمه دموکراتیک و یا حتا شبهه دموکراتیک به زندان نیافتاده است. سعید مرتضوی به خاطر انتشار کتاب یا مقاله یا عکس و فعالیت هنری و یا هیچ فعالیت انسانی دیگری به زندان نیافتاده است. بلکه سعید مرتضوی به بخاطر اختلاف سیاسی فساد قدرت و نیز از سی دیگر به بهانهی جنایتهایش و رفتارهای غیر اخلاقیش که ظاهرا دامن روسا و فرماندهان خودش را نیز گرفته است به زندان افتاده است.
میدانم برخی از مخالفان جمهوری اسلامی که خشمشان قابل احترام است و بارها خشمگین شدهاند که چرا یک فعال حقوق بشر از حقوق کسانی که زمانی خود دستاندرکار حکومت جمهوری اسلامی بودهاند، دفاع میشودو یا حتا خواستار آزادی آنان میشویم. دلیل آن روشن است این افراد در بخش زیادی از زندگی بعدی خود نشان دادهاند که رفتار گذشتهی خود را دیگر در پیش نمیگیرند و بسیار هم تلاش کردهاند وضعیت سیاسی تا حد ممکن به وضعیتی دموکراتیک نزدیک شود. بدون شک از دید یک فعال حقوق بشر حتا آنها نیز در آیندهای که امکان یک دادگاه صالحه وجود داشته باشد، باید در دادگاه مردمی به وضعیت فعالیتهای پیشین خود پاسخگو باشند و هر حکمی هم که لازم باشد و عدالت محور باشد باید دریافت کنند. اما فرق آنها در است که دقیقا یا به خاطر فعالیت سیاسی، یا به خاطر عقاید سیاسی و یا به خاطر دفاع از آزادی بیان و آزادی عقاید سیاسی به زندان افتادهاند که هیچ کدام از موارد مذکور و غیر مذکور در مورد سعید مرتضوی صادق نمیباشد.
ممکن است عدهای استدلال کنند که سیستمی که وی را به زندان انداخته است خود سیستمی ضد حقوق بشری و فاسد است و چنین سیستمی نمیتواند معیار و ملاک به زندان افکندن فردی ضد حقوق بشر باشد و این به زندان افتادن خود ادامهی یک باز سیاسی و اتفاقا و احتمالا در راستای نقض حقوق بشر باشد. اما این هم استدلال ضعیفی است زیرا شخصی چون سعید مرتضوی که به عنوان یک قاتل واقعی و یک جنایت کار شناخته شده در ضدیت کامل با حقوق بشر شناخته میشود به هر بهانهای که از حوزهی اقتدار انجام فعالیتهای ضد انسانیاش دور باشد موفقیتی و خرسندی حتا موقت برای حقوق انسانهایی است که بسیاری اوقات تنها بازیچهی هوا و هوس قدرت بی سر و دُم حاصل از نظامی فاسد سیاسی است که به وی بخشیده شده است. این گونه نبودنش و کوتاه بودن دستاش از چنین قدرتی برای پایمال کردن حقوق انسانها بدون شک مایهی خوشحالی و خرسندی است. گرچه امیدی به محاکمهی عادلانهی وی در چنین نظامی نیست اما نه تنها صرفا دوری شخصی و شخصیتیاش از مناصب حقوقی غنیمتی است باشد که پندی باشد برای آنان که برای خوش خدمتی کردن به روسای هرم قدرت در همان مناصب حقوقی مشابه سعید مرتضوی خون ها به دل مردم کردهاندو حقها از انسانها تباه کردهاند.
دفاع از زندانی بودن یک ناقض حقوق بشر نه تنها نافی مدافع حقوق بشری بودن نیست بلکه دقیقا به معنای پاسداری از حقوق انسان است.
بدون شک همچنان از حقوق انسانیاش به عنوان یک زندانی باید دفاع کرد حتا اگر مورد تسمخر و تحقیر دیگران قرار بگیریم. زیرا آنچه یک مدافع حقوق بشر و یا یک حقوق دان واقعی به دنبال آن است برخورداری همهی انسان ها دقیقا همهی انسانها از حقوق شان میباشد. بنابراین در دنیای مجازتهای مدرن که تمایم تلاش اندیشمندان حقوقی بر آن است که به اشکال انسانی آن نزدیک تر شود. کسی که ناقض بی محابابی حقوق انسانی سات و رفتارش را به شکل ادامه دار و همیشگی انجام میدهد، باید و بایسته است که از جامعهی انسانی دور نگه داشته شود و این دور نگه داشته شدن همانا یعنی به زندان افتادن وی است. چه اگر این «اتفاق خیر را عدو سبب شده باشد. (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد)
موضع حقوق بشری در قبال « بازداشت سعید مرتضوی» دقیقا دفاع از بازداشت او میباشد.
فعالان حقوق بشر بدون شک کسانی هستند که فارغ از رنگ و نژاد و زبان و جنس و جنسیت و ملیت و قومیت و گرایش سیاسی و .. خواهان برخورداری انسانها از تمامی حقوق حقهشان میباشند.
آن دسته از کسانی که برای گروه سیاسیشان در این چند ساله دفتر و دستکی به نام « گروه حقوق بشر» فلان و بسیان درست کردهاند. یا آن دسته که تنها زمانی که کسی از کسانی که مربوط به گرایش ویژه ی خودشان باشد یا مورد تایید فرماندهان فکری و ذهنیشان باشد. هرچند هم هر از گاهی از حقوق بشر و انسانهای دیگر نیز اشاراتی داشته باشند، هرگز فعال حقوق بشر و باورمند به حقوق انسانی نیستند. زیرا بسیار دیده شده که گفته ها و نوشتهها و بیانیههایشان در کمال بیشرمی و و قاحت، لبریز از عبارات مصرح و مخفی ضد حقوق انسانی است و دم خروس که هیچ دم گودزیلای دروغگویی و سو استفادهگریشان، در حلق خودشان نیز فرو میرود.
اما همانطور که که گفتم فعال حقوق بشر و یا باورمند واقعی به حقوق انسان دقیقا کسی است که خواهان برخورداری حقوق حقهی کسانی هستند که مخالفان عقیدتی، فکری، قومی ، نژادی و سیاسی و ... آنان میباشند. باورمندی به حقوق بشر یعنی دفاع بی محابا و بدون ترس و شرمساری از حقوق کسانی که بسیاری کسان هیچ حقی برای اوا قائل نیستند. و از منظر منافعی منافع آن شخص ممکن است نه تنها هیچ سودی برای شخص مدافع حقوق بشر نداشته باشد بلکه شاید گاه در تضاد منافعش نیز باشد.
اما در مورد شخصی مثل «سعید مرتضوی». بدون شک دفاع از حقوق بشر به معنای « دفاع از آزادی وی از زندان» نیست. بلکه دقیقا «دفاع از حقوق بشر به معنای دفاع از به زندان افتادن وی است».
زیرا وی شخصی است که به تناوب و به گواه شاهدان عینی و زنده و بنا به اسناد و مدارک بسیار یکی از جانیان و ناقضان و پایمال کنندگان حقوق بشر است. موضع حقوق بشری یعنی موضعی که مانع پایمال شدن حقوق انسان ها شود. بنابراین در این موضعگیری دفاع از به زندان افتادن کسی که در زندان بودنش به معنای احتمال کمتر به خطر افتادن حقوق بشر است، نه تنها نافی ایدهی حقوق بشری نیست بلکه تایید کنندهی چنین ایدهای است. ایدهای که میخواهد هر عاملی که حقوق انسانها را از بین میبرد محدود شود.
(ظـــالمی را خفتــــه دیــدم نیمــه روز
گفتم این فتنه است، خوابش برده به
و آن كه خوابش بهتر از بیداری است
آن چنـــان بـــد زنــــدگــانی مـــرده بــه)*
از سوی دیگر. سعید مرتضوی به خاطر بیان عقاید سیاسی و یا فرهنگی خود به زندان نیافتاده است. سعید مرتضوی به خاطر فعالیت سیاسی در یک نظام دموکراتیک و یا نیمه دموکراتیک و یا حتا شبهه دموکراتیک به زندان نیافتاده است. سعید مرتضوی به خاطر انتشار کتاب یا مقاله یا عکس و فعالیت هنری و یا هیچ فعالیت انسانی دیگری به زندان نیافتاده است. بلکه سعید مرتضوی به بخاطر اختلاف سیاسی فساد قدرت و نیز از سی دیگر به بهانهی جنایتهایش و رفتارهای غیر اخلاقیش که ظاهرا دامن روسا و فرماندهان خودش را نیز گرفته است به زندان افتاده است.
میدانم برخی از مخالفان جمهوری اسلامی که خشمشان قابل احترام است و بارها خشمگین شدهاند که چرا یک فعال حقوق بشر از حقوق کسانی که زمانی خود دستاندرکار حکومت جمهوری اسلامی بودهاند، دفاع میشودو یا حتا خواستار آزادی آنان میشویم. دلیل آن روشن است این افراد در بخش زیادی از زندگی بعدی خود نشان دادهاند که رفتار گذشتهی خود را دیگر در پیش نمیگیرند و بسیار هم تلاش کردهاند وضعیت سیاسی تا حد ممکن به وضعیتی دموکراتیک نزدیک شود. بدون شک از دید یک فعال حقوق بشر حتا آنها نیز در آیندهای که امکان یک دادگاه صالحه وجود داشته باشد، باید در دادگاه مردمی به وضعیت فعالیتهای پیشین خود پاسخگو باشند و هر حکمی هم که لازم باشد و عدالت محور باشد باید دریافت کنند. اما فرق آنها در است که دقیقا یا به خاطر فعالیت سیاسی، یا به خاطر عقاید سیاسی و یا به خاطر دفاع از آزادی بیان و آزادی عقاید سیاسی به زندان افتادهاند که هیچ کدام از موارد مذکور و غیر مذکور در مورد سعید مرتضوی صادق نمیباشد.
ممکن است عدهای استدلال کنند که سیستمی که وی را به زندان انداخته است خود سیستمی ضد حقوق بشری و فاسد است و چنین سیستمی نمیتواند معیار و ملاک به زندان افکندن فردی ضد حقوق بشر باشد و این به زندان افتادن خود ادامهی یک باز سیاسی و اتفاقا و احتمالا در راستای نقض حقوق بشر باشد. اما این هم استدلال ضعیفی است زیرا شخصی چون سعید مرتضوی که به عنوان یک قاتل واقعی و یک جنایت کار شناخته شده در ضدیت کامل با حقوق بشر شناخته میشود به هر بهانهای که از حوزهی اقتدار انجام فعالیتهای ضد انسانیاش دور باشد موفقیتی و خرسندی حتا موقت برای حقوق انسانهایی است که بسیاری اوقات تنها بازیچهی هوا و هوس قدرت بی سر و دُم حاصل از نظامی فاسد سیاسی است که به وی بخشیده شده است. این گونه نبودنش و کوتاه بودن دستاش از چنین قدرتی برای پایمال کردن حقوق انسانها بدون شک مایهی خوشحالی و خرسندی است. گرچه امیدی به محاکمهی عادلانهی وی در چنین نظامی نیست اما نه تنها صرفا دوری شخصی و شخصیتیاش از مناصب حقوقی غنیمتی است باشد که پندی باشد برای آنان که برای خوش خدمتی کردن به روسای هرم قدرت در همان مناصب حقوقی مشابه سعید مرتضوی خون ها به دل مردم کردهاندو حقها از انسانها تباه کردهاند.
دفاع از زندانی بودن یک ناقض حقوق بشر نه تنها نافی مدافع حقوق بشری بودن نیست بلکه دقیقا به معنای پاسداری از حقوق انسان است.
بدون شک همچنان از حقوق انسانیاش به عنوان یک زندانی باید دفاع کرد حتا اگر مورد تسمخر و تحقیر دیگران قرار بگیریم. زیرا آنچه یک مدافع حقوق بشر و یا یک حقوق دان واقعی به دنبال آن است برخورداری همهی انسان ها دقیقا همهی انسانها از حقوق شان میباشد. بنابراین در دنیای مجازتهای مدرن که تمایم تلاش اندیشمندان حقوقی بر آن است که به اشکال انسانی آن نزدیک تر شود. کسی که ناقض بی محابابی حقوق انسانی سات و رفتارش را به شکل ادامه دار و همیشگی انجام میدهد، باید و بایسته است که از جامعهی انسانی دور نگه داشته شود و این دور نگه داشته شدن همانا یعنی به زندان افتادن وی است. چه اگر این «اتفاق خیر را عدو سبب شده باشد. (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد)
سعید مرتضوی قصاب مطبوعات، متهم به قتل زهرا کاظمی، متهم به عاملیت در جنایات کهریزک و هزاران جنایت پیدا و پنهان دیگر است.
بنابراین نه تنها لازم نیست به عنوان یک مدافع حقوق بشر خواهان آزادی وی بود بلکه باید خواهان زندانی بودن وی بود و این را هم بداینم کسانی که در این موقعیت منویات شخصی و گروهیشان را با عناوینی تمسخر آمیز و تحقیر آمیز نسبت به فعالان حقوق بشر به کار میبرند و از این فرصت استفاده میکنند و به مسخره، خواهان آزادی سعید مرتضوی میشوند. دشمنان شناخته شدهی حقوق بشر هستند که فرصتی را یافتهاند برای تخطئهی مفهوم حقوق بشر و فعالانی که دیدگاههای سیاسی آن ها را که معولا ضد انسانی و ضد حقوق بشری است، مورد نقد و انتقاد قرار داده اند. چه فرصتی بهتر از این که با درست کردن صفحاتی فیس بوکی به نام « آزادی سعید مرتضوی» به مسخره و جبران حقارتهای درونی افکارشان برآیند.
---
* گلستان سعدی. و البته برداشت من از «مرده به» یعنی نبودنش و گرنه همچنان خواهان اعدام وی تحت هیچ شرایطی نیستم.
بنابراین نه تنها لازم نیست به عنوان یک مدافع حقوق بشر خواهان آزادی وی بود بلکه باید خواهان زندانی بودن وی بود و این را هم بداینم کسانی که در این موقعیت منویات شخصی و گروهیشان را با عناوینی تمسخر آمیز و تحقیر آمیز نسبت به فعالان حقوق بشر به کار میبرند و از این فرصت استفاده میکنند و به مسخره، خواهان آزادی سعید مرتضوی میشوند. دشمنان شناخته شدهی حقوق بشر هستند که فرصتی را یافتهاند برای تخطئهی مفهوم حقوق بشر و فعالانی که دیدگاههای سیاسی آن ها را که معولا ضد انسانی و ضد حقوق بشری است، مورد نقد و انتقاد قرار داده اند. چه فرصتی بهتر از این که با درست کردن صفحاتی فیس بوکی به نام « آزادی سعید مرتضوی» به مسخره و جبران حقارتهای درونی افکارشان برآیند.
---
* گلستان سعدی. و البته برداشت من از «مرده به» یعنی نبودنش و گرنه همچنان خواهان اعدام وی تحت هیچ شرایطی نیستم.
0 comments:
ارسال یک نظر