۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

به نام فعالیت حقوق بشری، علیه حقوق بشر


شرح و تحلیل یک خبررسانی حقوق بشری



روز پنج شنبه مورخ 9/7/88خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر  در خبری با کد خبری6045 و در ساعت 14:45 دقیقه مدعی شده بود که کاوه کرمانشاهی در تاریخ 6مهرماه در منزلش بازداشت شده است.من خودم به شخصه بسیار از این خبر ناراحت شدم و حتا در فیس بوکم جمله ای از سر ناراحتی و بازداشت این  دوست نوشتم. که اتفاقا یکی از دوستان که این جمله ی من را خوانده بود، تماس گرفت و گفت :« ای بابا این کاوه مظفری بیچاره بازهم بازداشت شده؟ گفتم نه عزیز م کاوه ی کرمانشاهی بازداشت شده است او هم گفت کی و چه وقت بازداشت شده؟ گفتم: روز دوشنبه. گفت امکان ندارد من دیشب با کاوه حرف زده ام اتفاقا مسافرت است و به اینترنت و موبایل دسترسی ندارد به همین خاطر،کاری را از من خواست که برایش انجام بدهم. در کمال نا باوری با خانواده ی کاوه تماس گرفتم و با شخص مادرش حرف زدم که ایشان با خوشرویی و در کمال آرامش گفتند نه کاوه نه بازداشت شده و نه از سوی هیچ نهادی فرخوانده شده و دلیلی ندارد که بازداشت شود بلکه به مسافرت رفته و جایی هم که رفته موبایلش خط نمی دهد اما اگر کاری چیزی پیش بیاید از مخابرات یا هر جای دیگری تماس می گیرد و با ما در تماس است.
با خوشحالی از طریق سایت شان، ایمیلی به آن خبر گزاری ارسال کردم و با نام واقعی خودم شرح ماوقع را نوشتم و نوشتم اصلا کاوه در تاریخی که شما مدعی هستید در کرمانشاه نبوده و در مسافرت به سر می برده است.بنابراین امکان ندارد بازداشت شده باشد.
اما دیدم خبر را هنوز تکذیب نکرده اند. با تنی چند از دوستانم که می دانستم با افراد این مجموعه ارتباط دوستانه  ای دار ند تماس گرفتم و گفتم عزیزان اولا نگران نباشید ودوما به آن دوستان بگویید که خبر را تکذیب کنند و آن را از سایت بردارند. اما آن ها  در جواب با لحنی حاوی یک نوع اعمال قدرت گفته بودند همین است که هست و ما خبر را بر نمی داریم ما منبع موثق و معتبر داریم که کاوه هم اکنون در بازداشت به سر می برد. در ایمیل گروها ی دوستانه بارها و بارها از سوی همه ی دوستان  آشنایان ،خبربازداشت کاوه  تکذیب شد و همه از این گروه می خواستند دست از این رویه بردارند.
هم زمان سامان رسول پور روزنامه نگار کورد و هم کار سابق کاوه کرمانشاهی در سازمان دفاع از حقوق بشر کوردستان، در گویا نیوز خبر بازداشت کاوه را تکذیب کرد که بعد از این مصاحبه و تماس با دیگر سایت ها هم چون کمیته ی گزارشگران حقوق بشر ، ایران پرس اخبار روز و.. یا خبر را تکذیب کردند و یا خبر را از روی سایت شان بر داشتند

اما گروه مذکور که خود از ابتدا ازسفر کاوه مطلع بودند و از همین فرصت استفاده کرده بودند و به این گمان کاوه هیچ راهی برای تکذیب خبر ندارد هم چنان بر انتشار خبر و عدم تکذیب آن اصرار داشتند. بسیاری از دوستان از ما و دیگر دوستانی که امکان ارتباط با کاوه را داشتند خواستند که برای دست برداشتن این گروه بر نشر این خبر غیر اخلاقی که اولین نتیجه اش به خطر انداختن آزادی یک انسان و آخرین نتیجه اش حتا می تواند مرگ یک انسان باشد دست بردارند، به کاوه بگوییم که خودش یک ایمیل به مجموعه ارسال کند و خبر بازداشت اش را تکذیب کند تا قضیه ختم به خیر شود.
با هزار و یک بدبختی از طریق خانواده اش کاوه را در جایی که نه تلفن مستقیم دارد و نه دسترسی به ایمیل گیر آورده ایم و  گفتیم  که کاوه چنین ایمیلی را ارسال بنماید. کاوه ایمیلی به این شرح به گروه ارسال نمود وبرای اطمینان  نسخه ای از آن را برای من فورارد کرد :

Sent: Saturday, October 3, 2009 10:30:32 AM

Subject: 



به مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران

با سلام

از دیروز در تماسی که با خانواده و دوستان داشتم متوجه شدم که خبری مبنی بر بازداشت من توسط مجموعه فعالان حقوق بشر منتشر شده و امروز در کمال ناباوری پس از چند روز عدم دسترسی به اینترنت خبر مزبور را در سایت هرنا خواندم.
متاسفانه شنیدن این خبر از رسانه ها و تماس های مکرر در حالی که خود من در مسافرت هستم باعث نگرانی شدید خانواده ام شده است.
آنطور که من امروز در تماس با خانواده و دوستانم متوجه شدم از زمان انتشار این خبر بارها موضوع بازداشت من هم توسط خانواده و هم دوستان نزدیکم موکدا تکذیب شده اما بچه های مجموعه فعالان حقوق بشر همچنان بر درستی خبر تاکید کرده و سایت هرنا همچنان خبر مزبور را بدون انتشار تکذیبیه در صفحه اول خود دارد.
من می خواهم بدانم این خبر از طریق چه منبعی به دست مجموعه رسیده که اعتبار آن از خانواده و دوستان نزدیک من بیشتر است؟! آیا اصولا کوچکترین تحقیقی در مورد صحت این خبر قبل از انتشار از طرف مجموعه صورت گرفته است؟ چه دلیلی وجود دارد که با وجود  مکرر دوستان و خانواده سایت هرنا همچنان بر صحت خبر بازداشت من اصرار دارد و از انتشار تکذیبیه خودداری می کند؟!
آیا دوستان مجموعه به عواقب چنین خبرسازی هایی آگاه هستند و اینکه انتشار این خبر در چنین سطحی چه پیامدهایی می تواند داشته باشد؟
آن موقع توجیه و پاسخ دوستان مجموعه چه خواهد بود؟
من واقعا به اين اقدام معترض و از عواقب آن نگرانم.
امیدوارم پاسخ قانع کننده ای برای معرفی منبع خبر، انتشار بدون تحقیق آن و اصرار بر صحت آن با وجود تکذیبات صورت گرفته وجود داشته باشد.
هر چند هیچ پاسخی نمی تواند این  نگرانی را در این شرایط و با این سطح از انعکاس خبر از من دور کند.

کاوه قاسمی کرمانشاهی
-- 






اما با کمال تعجب یکی از اعضای محترم این سایت در کمال قدرت نمایی  که هرگز شایسته ی یک فعال حقوق بشر نیست، برای کاوه تعیین تکلیف می نماید که شما باید با شخص من تماس بگیرید و گرنه من هم چنان خبر را منتشر می نمایم. با بهانه ای این که آقای ابطحی وبلاگش را از زندان آپ کرده است مدعی می شود کاوه این ایمیل را از درون زندان نوشته است. عین آقای ابطحی!؟ جواب کاوه را این گونه داده اند.:

دوست عزیز با سلام
نظر به اینکه خبر بازداشت شخص کاوه کرمانشاهی برپایه مستنداتی دریافت و چند روزه پرحاشیه را تاکنون طی کرده
نظر به اینکه هیچ تکذیبی از سوی منبع موثقی تاکنون برخلاف ادعای شما صورت نگرفته و منابع ما از تحت فشار بودن خانواده شما حکایت می کند که در این صورت طبق تجربه عمل کرده ایم
نظر به اینکه ما این ایمیل را و نحوه تکذیب شما را منطقی نمی دانیم و نظر به اینکه در شرایطی قرار داریم که بازجوی آقای ابطحی یا اشخاص دیگری هم میتوانند به جای ایشان وبلاگ به روز کند
بنابراین چنانچه شما شخص کاوه کرمانشاهی هستید و اکنون و بدون مشکل آزاد هستید، منطقی است در هر کجای دنیا از ایران تا ترکیه تا آفریقا باشید تلفن در دسترس شما خواهد بود
بنابراین اگر تا روز دوشنبه امکان اینکه ما با شما تماس تلفنی بگیریم و از طریق صدا هویت شما را تائید کنیم فراهم نشود، مجدداً گزارشات دیگری از بازداشت کاوه کرمانشاهی را که آماده کرده ایم منتشر خواهیم نمود
بنابراین در انتظار شماره تماس شما هستیم
امیدوارم حساسیت های ما را نه به خاطر اعتبار یک خبر که به خاطر سلامت و امنیت خودتان درک کنید
با احترام .....

بعد از این ماجرا کاوه بسیار ناراحت می شود و این در حالی بود که خانواده کاوه و حتا خود کاوه هم نگران شده بود. تا جایی که که مادر  کاوه می گفت :«به خدا فرزندم من خودم هم به شک افتاده ام از دست این ها.. آخه این ها چی می خوان از پسر من» . کاوه می گفت مادرش با نگرانی پرسیده :«کاوه جان ترا به خدا مطمئنی حالت خوبه؟ سالمی نکنه اتفاق دیگری برایت افتاده و می خواهند این گونه من را برای خبرش آماده کنند».

بنابراین ما به عنوان دوستان کاوه، متن این ایمیل و جواب این آقا را برای روزنامه نگاران و خبر نگاران متعهد به امر خبر رسانی و حرفه ای ارسال نمودیم و حتا اعلام کردیم از این لحظه به بعد هیچ اهمیتی ندارد که چه خبری را منتشر می کنند. اما آن آقا تهدید کرده بود که اگر کاوه با آن ها حرف نزند خبرهای دیگری نیز از وضعیت زندانی بودن کاوه منتشر می کنم!؟

در هر صورت ظاهرا کاوه یک بار دیگر و  پری شب (یک شنبه شب) مجبور می شود که پای اینترنت برود و از طریق اینترنت با آقایان فعال حقوق بشر گفت و گو بنماید و از آن های می خواهد که لطفا برای رفع نگرانی مادرش نیز که شده خبر را «تکذیب» کنند و آن ها نیز قو ل می دهند که خبر را تکذیب کنند. فردا و در حالی که یک خبر گزاری حقوق بشری باید اولین کارش تکذیب چنین خبر اشتباهی باشد بعد از انتشار چندین م چند خبر دیگر، نزدیک های بعد از ظهر تیتری در گوشه ی  فرعی و سمت چپ سایت از خبر ها منتشر می شود با عنوان « اصلاحیه ی گزارش بازداشت کاوه کرمانشاه »، منتشر می نمایند.که این رفتار نیز غیر حرفه ای ترین رفتار ممکن در مقابل خبری بود که بسیاری از ابتدا گمان بر این می بردیم که ممکن است از روی سهو و یا اشتباه بوده باشد. اما وقتی به جای این که تکذیب خبری که در صفحه ی اول خبرگزاری منتشر شده، در همان صفحه و با  تیتر« تکذیب » خبر و نه «اصلاحیه» منتشر نمی شود، بلکه با عنوان اصلاحیه و در تیترهای غیر فرعی سمت چپ سایت منتشر می شود آن هم نه به عنوان تکذیبیه بلکه با عنوان اصلاحیه، پرده از چیزهای دیگری بر می دارد. «اصلاحیه ی خبر همان طور که بیشتر دوستان خبر نویس و روزنامه نگار می دانند به معنای تغییر در جزییات خبر منتشر شده می باشد نه به معنای تغییر محتوا و هدف و بارمعنایی خبر منتشر شده، اما تکذیبیه به معنای بی بنیان بودن اساس خبر است که در مورد این خبر بر آن ها ظاهرا محرز هم شده که خبر بی بنیان بوده است.
اما کار به این جا ختم نمی شود و یکی از گردانندگان این سناریو در وبلاگش شروع می کند به توهین و دروغ پردازی در باره ی اطلاعیه ی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان و آن ها که خبر این سایت را تکذیب کرده اند متهم می کند به کلمات و عباراتی که به هیچ وجه در بیانیه مشاهده نمی شود.

حال من دیگر فعلا در این مجال به ابعاد درونی و دلیل اصلی این انتشار خبر و ماجراهایی که منتهی به این رفتار از این دوستان شد نمی پردازم و آن ها بماند برای بعد و فرض را بر این می گزاریم که به قول این دوستان ما یعنی مادر و خانواده ی کاوه، دوستان نزدیک کاوه، همکاران وی در ارگان ها و جنبش هایی که کاوه هم کار آن هاست بنا به ادعای آن ها برای همکاری با وزرات اطلاعات خبر بازداشت کاوه را تکذیب می کردیم. و این همه اصرارمان نیز از سر غرض ورزی و کینه توزی بوده اما سوال هایی که در تمام این چند روز از سوی همه ی خبرنگاران و سازمان های حقوق بشری و خانواده ی کاوه مطرح شده بی پاسخ مانده است اگر لطف کنید و بگویید به فرض این که همه ی فرمایشات شما درست اما چرا جواب این چند پرسش را نداده اید؟

اول: شما به عنوان کسانی که مدعی هستید خبرنگار هستید و به امر خطیر خبررسانی مشغولید که این گونه نیز هست بفرمایید هنگامی که خبر بازداشتی  به شما می رسد  منابعی که باید برای تایید این خبر به آن مراجعه نمایید چه منابعی است؟ آیا معتبر ترین منابع؛ خانواده، وکیل، همکاران، و نزدیک ترین دوستان وی نیستند؟ در این صورت کدام یک از این منابع معتبر خبر شما را تایید کرده بودند که نه تنها تایید نکرده،  بلکه همه ی این منابع به صورت کتبی و شفاهی خبر را تکذیب نیز کرده بودند.
.
دوم: به فرض محال که خبر شما درست بود. آیا شما که به عنوان فعال حقوق بشر فعالیت می نمایید این را جزو حقوق انسانی یک شهروند نمی دانید که حتا اگر بازداشت شده باشد  دوست نداشته باشد که خبرش منتشر شود و اگر خانواده ی وی مخالفت کنند هیچ کس حق ندارد خبری از آن ها منتشر نماید؟ مگر موارد این چنینی تا به حال کم داشته ایم. همین نزدیک ترین خبر در این گونه موارد خبر بازداشت تعدادی از اعضای دفتر تحکیم وحدت بود که گرچه تعداد آن ها بیش از اسامی اعلام شده بود اما تنها اسامی کسانی منتشر شد که خانواده و بستگان آن ها راضی به انتشار خبر بودند. نمونه ی دیگر مورد خانم رکسانا صابری بود که شخص بنده نزدیک به 4 ماه قبل از رسانه ای شدن خبر، از چنین بازداشتی خبر داشتم و قطعا بسیاری دیگر نیز چون من، اما آیا  کسی تا زمانی که خود آن ها خبر را منتشر نکردند اقدام به انتشار چنین اخباری نمودند؟ به راستی احترام به حوزه ی خصوصی و حقوق بشر به کدام معناست؟ نکته ی دیگر شما چگونه همان طور که در ایمل تان مرقوم نموده اید گزراش های آماده ای از بازداشت کسی که اصلا در بازداشت نیست آماده کرده اید و آقای کرمانشاهی را تهدید کرده اید که در صورتی که تماس نگیرد با شما آن ها را نیز منتشر می کنید؟ چگونه ممکن است گزارش از بازداشت کسی که در بازداشت نیست تهیه و آماده کرد؟ 

سوم:  چرا در هیچ کدام از این مراحل ادعایی که شما می گفتید منبع موثق خبری دارید هرگز  این منبع موثق را، اعلام نکردید؟ منبعی که به قول خود کاوه از شخص وی خانواده و نزدیک ترین دوستان اش موثق تر بوده از دید شما، کدام بود و اکنون چرا اعلام نمی کنید؟

چهارم:بعد از این که کاوه به شما ایمیل می زند و می گوید خبر بازداشت من کذب است چگونه و بر اساس کدام معیار   وی را تهدید و تحت فشار می گذارید که هرجا هستی باید با ما تماس بگیرید؟  و گرنه گزارش های دیگری که آماده کرده ایم از وضعیت بازداشت تو منتشر می کنیم؟خوب آن بنده خدا اگر امکان تماس داشت که کل این ماجراها پیش نمی آمد وانگهی شما که مطمئن بودید وی در زندان است چگونه هم زمان مدعی هم بودید که باید با شما تماس بگیرد؟ از سوی دیگر اصلا شاید کسی نخواهد با شما تماس بگیرد شما از کجا و طبق کدام مشروعیت انسانی، حقوقی، اخلاقی چنین حقی را به خود می دهید که  به شخصی با ابزار نگران کردن خانواده و دوستان اش و با انتشار خبرهای دروغین و بی منبع، وی را تحت فشار قرار دهید که باید با ما تماس بگیرید؟ مگر شما وزارت اطلاعات هستید که مردم را احضار می کنید؟و تهدید می کنید که در صورتی که با شخص من تماس نگیرید به همین رویه ادامه می دهیم؟ آیا این رفتار واقعا رفتاری مبتنی بر فعالیت های حقوق بشری است؟

پنجم: وقتی به  قول خودتان بر شما محرز شد که آقای کرمانشاهی بازداشت نشده است چرا همان گونه که خبر اصلی را در صفحه ی اول و با عکس کار کردید، تکذیبیه آن را نیز در همان صفحه و به عنوان خبر اصلی کار نکردید؟ این کار شما ، حتا اگر فرض را بر این بگذاریم که قصدی در کار نبوده،  بر دو امر دلالت دارد اولا شما قصد ندارید دست از خبر جعلی و یا اشتباه خود دست بردارید و دوما آزادی یک انسان به اندازه ی  زندانی بودن وی برای شما اهمیت ندارد

ششم: یک سوال ساده شما از کجا می دانید که  امکان دسترسی به سایت سازمان حقوق بشر کردستان  وجود داشته و آن ها دروغ می گویند؟ نکند شما امکان دسترسی دارید و از این رو با اطمینان کامل می نویسید که آن ها به دروغ ادعا کرده اند که دسترسی به سایت برای به روز کردن سایت نداشته اند.

در نهایت زمانی که  اگر شما واقعا و سهوا چنین خبری را منتشر کرده بودید چرا نه تنها تکذیب نکردید و هنگام تکذیب لااقل یک عذر خواهی کوچک از خانواده دوستان و کسانی که نگران سلامتی و آزادی کاوه بودند نکردید نه مگر بر اثر اشتباه شما این همه نگرانی به وجود آمده بود؟ آیا به جای توهین و هتک حرمت سازمانی که کاوه در آن مشغول به فعالیت است بهتر نبود یک عذرخواهی ساده می کردید ؟

 سخنی با دوستان روشنفکر،فعال حقوق بشر،روزنامه نگار و...
  
 این متن نه قصد رسوا کردن نه به قصد بنزین بر آتش ریختن و نه به هیچ قصد دیگری نوشته شده است. این نوشته تنها می خواهد بر سویه های آزادی انسان و نیز رفتار اخلاقی و حرفه ای همه ی ما درک کند. در این مدت شاهد بودم عده ای که البته روابط ویژه و دوستانه ای با برخی از افراد این گروه داشتند به جای این که همه ی تلاش شان در راستای شفاف کردن حقیقت ماجرا و جلو گیری از باب شدن چنین رویه ی اخلاقی باشد، به جای این که تمام تلاش شان را معطوف به فشار اخلاقی بر گروهی که مرتکب یک عمل شده اند که حتا اگر اشتباه هم بوده باشد از بار غیر اخلاقی بودن آن نمی کاهد، بکنند. با الفاظی ناشایست و بی پروا به من به ویژه که بیشترین تلاش را برای درج خبر واقعی و جلوگیری از بازی کردن با آزادی یک انسان به عمل می آوردم نسبت می دادند. که ما کینه توزیم و نفرت ورزیم و از این حرف ها..
دوست روشنفکر وفعال حقوق بشر من وقتی شهاب الدین شیخی یا هر گروه و سازمان و ارگانی  مرتکب رفتاری این چنین می شود، آن جا دیگر به نظر من نقطه ی انتخاب است، که ما «پز روشنفکری» را انتخاب کنیم بگوییم : ای بابا  حالا یک اتفاقی افتاده است نمی خواهد اینقدر شورش کنیم  یا واقعا «رفتار روشنفکرانه» و عمل روشنفکرانه و مبتنی بر حقوق بشر را انتخاب کنیم و با تمام توانی که داریم در برابر چنین رفتارهایی بایستیم. مگر حتما همیشه باید منتظر شویم که اتفاق بیافتد بعد آن موقع شروع کنیم به نوشتن یادداشت های پر از سوز و گداز لبریز از تئوری های اومانیستی؟
چگونه از کنار چنین خبری و چنین اقدامی به راحتی گذشتید؟ یعنی ما نمی دانیم در سرزمینی زندگی می کنیم که هزینه ی بازداشت یک انسان برای حاکمان اش تنها درج یک خبر است؟ و وقتی من و یا هر شخص و گروه دیگری این هزینه را به جای حاکمان متحمل می شوم آیا حتا به فرض این که حاکمیت چنین تصمیم را نیز نداشته ، این کار ما باعث نمی شود که دیگر از چنین کاری کوچک ترین ابایی نداشته باشد؟ همان طور که در بالا نیز گفتم نتیجه ی چنین رفتاری در کم ترین حالت  از بین بردن آزادی یک انسان است ودر بالاترین حالت  و بد بنیانیه ترین حالت حتا می تواند به مرگ یک انسان منجر شود. مگر نشده است که کسی به دست حاکمان بازداشت شود و در حین بازجویی به عمد یا  غیر عمد مثلا به خاطر پرت شدن از پله ای یا برخورد سر به جسم خطرناک و... به مرگ زندانی منجر شود؟ آیا اگر ما هزینه ی بازداشت کسی را برای حاکمیت پرداخت کنیم و حاکمیت هم اصلا از سر مشکوک شدن به قضیه فرد مورد نظر را بازداشت کند و چنین اتفاقی روی دهد آن موقع چه جوابی داریم؟ راستی ما با سکوت مان چه جوابی داریم؟ سکوت در برابر فاجعه  هم سنگ ارتکاب فاجعه و تایید  چنین رفتاری به بهانه های واهی دوری از تنش و تشنج ، از رفتار مرتکب شده به مراتب سهم ویران کننده تری دارد.
سوال این است که آیا ما به صورت بنیادی با چنین رفتاری  مخالف هستیم یا تنها زمانی که چنین رفتاری از سوی حاکمیت روی دهد مخالفیم. چگ.نه وقتی حاکمیت اقدام به انتشار اخبار جعلی و دوروغین می کند ، سینه چاک می کنیم و فریاد آزادی و اخلاق  رسانه ای سر می دهیم اما  اگر یکی از خود ما رفتاری بسیار شنیع تر از حاکمیت  مرتکب شود آن موقع به فکر اخلاق روادارنه و متسامحانه بیافتیم؟ 
تما اتفاقاتی که از سوی این دوستان روی داده بنا به آن چه در همین مقاله  مکتوب است نشان از پروژه ای از پیش تعریف شده دارد. یک نمونه اش ایمیل است که در پاسخ کاوه نوشته شده است. در این امیل فرد نویسنده  کاوه را تهدید کرده است که اگر با شخص من تماس نگیری «گزارش های دیگری از وضعیت بازداشت توو را آماده داریم  که به زودی آن ا را منتشر می کنیم». حال که کاوه اصلا بازداشت نبوده واقعا نباید بپرسیم که شما این گزارش های دیگر را از وضعیت کاوه چگونه تهیه کرده بودید؟ آیا این غیر از اعتراف به طرحی از پیش تعریف شده است؟ چگ.نه شما توانسته اید در مورد کسی که در بازداشت نیست و نبوده گرازش های دیگری و نه حتا یک گزارش،  آماده کنید و منتظر فرصت برای انتشار آن ها باشید؟
حقیقت ماجرا این است که سکوت در مقابل چنین رفتاری  یعنی اجازه دادن به باب شدن چنین رویه ای که از فردا هر سازمان و نهاد مثلا مدنی و حقوق بشری به خودش اجازه بدهد که شهروندان را تهدید نماید  که اگر با ما در تماس نباشی فلان خبر ها را در موردت منتشر می کنیم. فردا من می توانم ادعا کنم فلانی مورد تجاوز قرار گرفته  و تا زمانی که شخص من مطمئن نشوم خبر را تکذیب نمی کنم.
از سوی دیگر این رفتار و سکوت دیگر نهادهای حقوق بشری در مقابل آن باعث می شود جوی از بی اعتمادی و یاس و سر خوردگی نسبت به همه ی نهاد ها و سازمان های حقوق بشری پیش بیاید. فضای توام با شک و دودلی نسبت به انتشار هر خبری و انگیزه ی انتشار آن. به همین خاطر از دید من و به خاطر به وجود نیامدن چنین جو نامبارک و ناخجسته ای همه ی سازمان ها و نهادهای حقوق بشری و دیگر روزنامه نگاران و فعالان عزیز این عرصه، در یک بیانیه ی مشترک از چنین اقدامی نه تنها تبری جویند بلکه آن را تقبیح کنند. تقبیح اقدام به انتشار خبر بدون منبع بدون اجازه ی خانواده ی شخص و خود شخص، اصرار و توهین نسبت به کسانی که بر خلاف آن ها در فکر شفاف سازی و تلاش برای عدم آسیب رسانی  به حوزه ی خصوصی افراد و شهروندان  نه تنها شعله ی آتش آفروختن نیست بلکه نشان از تعهد به کنشی است که سال ها از سوی ما سر می زند. تعهد به اخلاق حرفه ای و اهمیت به حوزه ی خصوصی و آزادی های شهروندان. گمان می کنم تنها در این صورت است که می توان اعتبار و حیثیت را به فعالیت دیگر سازمان ها برگرداند. بعد از انی ماجرا من حق دارم به خبرهای دگر منتشر شده از سوی دیگر سازمان های و کمیته ها و نهاددها شک کنم و آن موقع همه باید ادعا کنیم تا صدای شخص را از درون یا بیرون زندان نشنویم ، صحت و یا عدم صحت خبر را قبول نداریم. این اتفاق نیز یعنی بی اعتبار شدن  روز به روز فعالیت های خبر رسانی و اطلاع رسانی غیر دولتی که امروز تنها منبع  و امید ما است.


پی نوشت: ایمیل ها و نشانی ها برای رعایت حریم شخصی افراد در این مقاله گنجانده نشده است.


1 comments:

م گفت...

داستان زندگی ما بشر بسیار پیچیده است. مدافعان آزادی دیروز گرگان امروز شده اند و مدافعان آزادی امروز گرگان فردا.
اما براستی نه این ها را گرگ نامیم نه این مدافعان را مدافع. که حقیقت چیز دیگری است.
شما می پندارید این میر حسین ها آیا تفاوت نجومی با حاکمان دارند؟
روزی مردم مرگ بر آمریکا می گفتند و روزی مرگ بر روسیه. چندان تفاوت نمی کند.
اگر انقلاب شود قصه تکرار شود. کاش هیچ گاه انقلابی در ایران نمی شد.

ارسال یک نظر