۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

اعدام های کردستان،جنبش سبز، کرکوک پ کاکا

منتشر شده در : روز آنلاین  


در حالی که هنوز سوم اعدام احسان فتاحیان در یک روند بسیار عجول و غیر معمول(تمام پروسه ی بازداشت و محاکمه و تجدید نظر و تایید و اجرای حکم احسان18ماه طول نکشید) نگذشته خبر تایید نشده ی انتقال شیرکو معارفی به سلول انفرادی و احتمال اعدام وی نیز منتشر شد. یک ماه پیش بسیاری از سایت ها و خبر گزاری های کوردی، خبری را منتشر کردند مبنی بر این که ریاست دادگستری ودادگاه انقلاب استان کوردستان، از رهبری و رییس قوه ی قضایه خواسته است که اجازه ی آغاز اجرایی کردن احکام متهمین کردی را، که حکم اعدام دارند، بدهند. آن موقع کسی آن خبر را آن چنان جدی نگرفت. زیرا که جنبشی اعتراضی در ایران شکل گرفته بود که از نظر ابعاد و ویژگی ها خود بنیاد آن و نیز سطح خواسته ها و سطح واکنش و حجم مشارکت کنندگان، بی نظیر بود . اما هیچ کس نیز به این نکته دقت نکرد که اتفاقا انتشار چنین خبری و دقیقا در هنگامه ی این جنبش اعتراضی می تواند در بردارنده ی معناهای ویژه ای باشد.

جنبش سبز

در واقع تا قبل از آغاز جنبش سبز و ریختن مردم به خیابان ها برای اعلام اعتراض خود در ابتدا به نتایج انتخابات و در ادامه به سیاست های نظام حاکم، آن چه ما معمولا به عنوان جنبش ها و نیز اعتراض های خیابانی در شکل گسترده در ایران شاهد بودیم مربوط می شد به مناطق حاشیه ای ایران و استان های مرزی کشور هم چون خوزستان، آذربایجان و کوردستان. حاشیه ها یی که اتفاقا مردمانی دارد با زبان ها و مذاهب متفاوت با زبان و مذهب رسمی اعلام شده در قانون و نیز پایتخت ایران . نکته ی حایز اهمیت در اعتراضات خیابانی جنبش سبز این بود که این بار این حاشیه ها بودند که حداقل می توان گفت از نظر حرکت های عملی و در واقع به عنوان اعتراضات خیابانی ، ساکت مانده بودند و اعتراضات خیابانی این جنبش در اکثر اوقات به مثلث، تهران اصفهان و شیراز محدود شده بود. نباید از نظر دور داشت اگر چه از نظر حجم جنبش و نیز نیرو و انرژی ای که حاکمیت می خواهد برای سرکوب این جنبش هزینه کند در ظاهر این امر خوشایند حاکمیت بود. اما از نظر این که حاکمیت نمی توانست به بهانه های همیشگی هم چون آشوب در مرزها و نسبت دادن راحت تر این جنبش به بیگانگان و خائنین به وطن، نیز فشار بر حاشیه و سرکوب در مرکز بپردازد، چندان خوشایندش نبود.

از این منظر براین باورم که حاکمیت تلاش فراونی را به خرج داد که حداقل درکوردستان و یا سیستان و بلوچستان فضاهای ارعاب و سرکوب و نظامی گری ایجاد نماید تا بتواند هم کوردها را به واکنش خیابانی وا بدارد هم حواس مردم را تا حدی از حوادث مرکز پرت کند و نیز بهانه ی همیشگی اش را داشته باشد که استدلال نماید همین که در تهران اعتراض هایی علیه دولت مرکزی شکل گرفت «تجزیه طلبان بالفطره!» در فکر تجزیه ی مملکت اند و ما باید به گفتمان وحدت بپردازیم و همانند اوایل انقلاب در فکر خواباندن غائله باشیم. در همین راستا ابتدا یک سری عملیات عجیب و غریب ترور در کوردستان و سیستان صورت گرفت و جالب است بعد از مدتی این غایله وقتی با محکومیت آن سوی اکثر احزاب اپوزیسیون ، روشنفکران و نویسندگان کورد مواجه شد، خاموش شد.

بعد از آن در مناطق سنی نشین همانند کوردستان و سیستان یک سری فشارها به فعالان مذهبی و مدنی این مناطق وارد آمد و در تازه ترین مورد عده ای از این فعالان را در سیستان بازداشت کردند. هم چنین اقدام به اعدام عده ای از فعالان سیاسی و مذهبی در سیستان شروع شد اما پروژه ی اصلی اش را در کوردستان دنبال می کند. کوردستان با 14 فعال سیاسی محکوم به اعدام بالاترین آمار ممکن در کشور را دارا بود. لذا آن نامه ی مذکور برای درخواست اعدام محکومان به اعدام این استان ظاهرا واقعی می نماید. بنابراین از دید من یکی از دلایل شروع پروژه ی اعدام ها در کوردستان واکنش نشان دادن به جنبش سبز است. به جز دلایل مذکور می توان به این نکته هم اشاره نمود که با اعدام محکومانی که در کوردستان که به هزار و یک دلیل از حاشیه ی امنیت و پوشش محافظتی کمتری برخوردارند، حاکمیت می خواهد به جامعه نشان دهد که در اجرای احکام اعدام فعالان سیاسی ابایی به خود راه نمی دهد و این گونه به نوعی به دیگر فعالان سیاسی درمرکز به ویژه فعالان مستقل و غیر حزبی هشدار جدی داده باشد.نباید یادمان بورد که 5 نفر از متهمان حوادث بعد از انتخابات به اعدام محکوم شده اند وبسیاری دیگر نیز هم چنان انتظار حکم های سنگین را می کشند.


تغییر و تحولات سیاسی ترکیه و فضای باز سیاسی برای کوردها

آن چه مشخص است در چند ماه گذشته و باز به طور اتفاقی و هم زمان با طلایه های جنبش اعتراضی در ایران آن سوی مرزها در کشور ترکیه، اسلام گرایان حزب عدالت و توسعه که اکنون ریاست جمهوی و نخست وزیری و تقریبا اکثریت پارلمان را در دست دارند، بعد از آن که طی فشارهای فروان ملیتاریست ها و لاییک های این کشور، تن به حمله ی مسلحانه و لشکر کشی به خاک عراق برای سرکوب کوردهای ناراضی دادن ودر جنگی نابرابر و با تمام قوا از پ.کا.کا، شکست خورند، تصمیم گرفتند که از راه های دیپلماتیک و دموکراتیک،در پی راه حلی برای مسئله ی کورد در این کشور باشند. در همین راستا دولت اردوغان سیاست های باز دموکراتیک برای حل مسئله ی کوردها را نمود. این پیشنهاد با واکنش مثبت اوجالان رو به رو شد و هیئت صلحی را از گریلاهای این حزب راهی ترکیه کردو در ضمن طرحی را به نام نقشه ی راه به ترکیه و دولت اردوغان ارائه داد.اگرچه هنوز نه اوجالان همه ی پیشنهاد های اردوغان را پذیرفته و بسیاری از کوردها با شک و تردید به سیاست های دولت ترکیه می نگرند و نه دولت اردوغان نیز حاضر است تن به نقشه ی راه اوجالان بدهد، اما همین اعلام سیاست های باز در مورد کردها و باز کردن راه حل ها دموکراتیک ، کافی بود که دولت ایران را به وحشت بیاندازد که طرح این گونه مسایل کوردهای ایران را به این تفکر واندارد که آن ها نیز خواهان چنین فضای باز سیاسی ای بشوند. از این رو دولت مردان سیاست خارجه ی ایران ابتدا شروع کردند به یک سری دیدار با سران حاکم دولت ترکیه و حتا اردوغان به ایران آمدوبعد احمدی نژاد هم به ترکیه سفر کرد. اگرچه ظاهر این سفرها به بهانه های دیگری بود اما کیست نداند که ترکیه وسوریه و ایران پیمان امنیتی در مورد مسایل کوردها با یکدیگر دارند و معمولا به محض کوچکترین تغییر و تحولات در مورد کوردها ،با یکدیگر جلسات محرمانه رسمی و غیر رسمی خواهند داشت.

از این رو فضای باز سیاسی که در مورد کوردها در ترکیه ممکن است ایجاد شود مطمئنا به تغییراتی در سرنوشت سیاسی کوردها در منطقه خواهد انجامید و به همین خاطر است که دولت آقای احمدی نژاد در راستای این که به کوردها نشان بدهد که بدون شک در ایران از این خبرها نیست و کوردها حتا به فکر چنین تغییراتی نباشند می تواند با اجرایی کردن پروژه اعدام زندانیان سیاسی کورد هم فضای رعب و وحشت را در این مناطق ایجاد نماید و هم فضای سیاسی کوردها را درگیر مسایل دیگری کند.

کرکوک آینده سیاسی -اقتصادی کوردها

عامل سوم از دید من که می تواند دولت احمدی نژاد را به وحشت بیاندازد. نزدیک شدن تعیین نهایی سرنوشت کرکوک می باشد. کرکوک از دیرباز و از آغاز دور نوین مبارزات سیاسی و حتا مسلحانه ی کوردها مسئله ی اول و آخر کوردها بوده است. چه به قول مسعود بارزانی؛ پدرش ملا مصطفی جان اش را بر سر کرکوک گذاشته است و گرنه ودلت وقت ، حاضر بود هرگونه خود مختاری و یا حتا فدرالیسم را به کوردها اعطا نماید اما به شرط ی که کوردها از کرکوک چشم پوشی کنند.
ملا مصطفی هرگز این پیشنهاد را نپذیرفت.جلال طالبانی در هنگامه ای که مبارزات و احساسات ناسیونالیستی عرب داغ بود، کرکوک را «قدس» کوردستان نامید و دیگر مبارزان سیاسی کورد آن را قلب تپنده ی سیاسی کردستان نامیده اند. صدام حسین نیز با پروژه ی تعریب؛ پروژه ای که در آن کوردهای ساکن مناطق کورد نشین را تبعید می کرد و به جای آن ها عرب های دیگر مناطق را به سرزمین های مورد نظر کوچ اجباری می داد. تا از طریق این سیاست جمعیت منطقه را به نفع عربها تغییر دهد و سهم اعظم این پروژه را در کرکوک اجرایی کرد، به فکر چاره ی فرداهای کرکوک افتاده بود.
از سال 2004 و پس از حمله ی آمریکا به عراق و شکست حکومت بعثی صدام، دولت جدید عراق در واقع، دولتی بود بر آمده از ائتلاف قدرتمند شیعه ها و کوردها. دو گروه قومی و مذهبی که صدام حسین روزگاری آرزو کرده بود کاش خداوند مگس و این دو گروه را خلق نمی کرد. دولت نوین عراق، قانون اساسی جدیدی نوشت که ماده ی 140 این قانون به سرنوشت کرکوک اختصاص داشت. در این ماده توافق شده که ابتدا ساکنین آواره شده ی این منطقه به سرزمین اصلی شان باز گردانده شوند و عرب های به زور کوچانده شده نیز به سرزمین های اصلی خودشان بر گردند و آن گاه رفراندمی بر گزار شود و مردم کرکوک خودشان تصمیم بگیرند که آیا می خواهند بخشی از حکومت فدرال کوردستان باشند یا به دولت مرکزی بپیوندند.
اما آن ائتلاف قدرتمند بین شیعه وکورد که زمانی گروه های مغضوب صدام حسین بودند و شاید بخش اعظمی از ائتلاف شان به خاطر دشمن و درد مشترک بود، در طول این 5 سال رنگ منافع قدرت به خود گرفت و اکنون که در سال 2009 قرار بود انتخابات کرکوک برگزار شود اختلاف اساسی میان شیعه های متمایل به ایران و با گرایش های عرب مدارانه و کوردهایی که قلب تپنده ی سیاست خود را کرکوک می دانند پیش آمده است. تغییرو تحولاتی که ممکن است در کرکوک پیش بیاید بدون شک کوردهای ایران را به واکنش وادار خواهد کرد. چه کوردهای ایران نشان داده اند که حداقل از نظر فرهنگی و حس هم زبانی با کوردها ی دیگر کشورهای منطقه احساس نزدیکی فراوان می نمایند و نسبت به اتفاقات روی داده در این کشورها ساکت نمی نشینند. برای بازداشت اوجالان تظاهرات های اعتراضی بی سابقه در ایران به پا کردند و به خاطر تصویب فدرالیسم کوردستان و رییس جمهور شدن یک کورد در دنیا(جلال طالبانی) جشن خیابانی به راه انداختند. در واقع مسئله ی کرکوک نیز از دید من یک مسئله ی حاد دیگر است که جمهوری اسلامی هرگز حاضر نیست از کنار آن به راحتی بگذرد و نگران واکنش و پیامدهای سیاسی آن در منطقه و به ویژه کوردهای ایران نباشد.
اعدام های کوردستان از دید من واکنشی است به تحولات داخلی ایران و ارتباط آن با جنبش سبز و از سوی دیگر نوعی زهر چشم گیری نسبت به وقایعی که در منطقه در حال رخ دادن است. تا با این اعدام ها چنان فضای سرکوب و ارعابی میان مردمان و فعالان این منطقه ایجاد شود که حتا گمانه زنی نسبت به هرگونه واکنش سیاسی و تحول خواهانه میان کوردها به پایین ترین سطح ممکن برسد.

3 comments:

ماجد گفت...

با سلام
فرموده ي صدام :
(سه گروهي كه كاش خداوند آنها را خلق نمي كرد : مگس ايراني و يهودي !)

همشهری گفت...

دوست عزیز چه از نظر حقوقی و جه از منظر سیاسی استفاده از ترکیب حکومت فدرال کردستان اشتباه می باشد مگر اینکه منظور شما در استفاده از این ترکیب وجود حکومتی اتحادی در بین سه استان سلیمانیه، هولیرو دهوک بر اساس تقسیم قدرت مرکزی باشد.وگرنه ترکیب صحیح همان حکومت کردستان یا حکومت اقلیم کردستان می باشد.
وگرنه برای حکوت منطقه کردستان در عراق به عنوان یک فدر(federa) استفاده از اصطلاح فدرال اشتباه می باشد.

شهاب الدین شیخی گفت...

ممنونم از تذکر به جای شما
همشهری

ارسال یک نظر