۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

«مردیت»،«مردانگی»، «زنانگی»، «زنیّت»


دیروزدوازدهم دی‌ماه، در برنامه‌ی ۲۰:۳۰ سیمای میلی جمهوری اسلامی ایران، آقای
دکتر طریقت منفرد، سرپرست وزارت بهداشت از وزیر عزل شده قدردانی کرد. ایشون فرمودند: "خانم دکتر واقعا یه خانمِ مردی بودند"

چند روز پیش یکی از دوستان نوشته بود« فائزه هاشمی از برادارش خیلی مرد‌تر است


امروزسیزدهم دیماه۱۳۹۱، در یکی از این صفحه‌های ورزشی که خبر سلامتی مربی بارسلونا درج شده بود یکی از کامنت گذاران نوشته بود « خدایا خیلی مردی که تیتو رو به ما برگردوندی».

وقتی در اویل جنبش سبز عده‌ای از لمپن‌های جناح راست به موسوی تیکه انداختند که موسوی اجاقش کور است (یعنی پسر ندارد) در یک اقدام سوپر روشنفکری و ماشالا خیلی سبز عده‌ی زیادی از جوانان وطن و سبز و روشنفکر و دموکراسی خواه آی‌دی‌های فیس‌بوکی‌شان را به « میر فلان کس موسوی» تغییر دادند و همچون سربازانی فداکار اعلام کردند که موسوی اجاقش کور!!!نیست و ما «پسران» موسوی هستیم. یعنی دختران موسوی آدم به حساب نمی‌آمدند و از دید این همه جوان روشنفکر و دموکراسی خواه و مدافع حقوق بشر و حقوق زنان، صرف آی‌دی عوض کردن این«پسران دلیر» و یا همان «شیران‌نر» اجاق موسوی روشن خواهد ماند و ولی دو دختر میرحسین موسوی اندازه‌ی آی دی فیس‌بوکی این «شیران نر» ارزش اجاقی!!! ندارد!!!!! و در هنگام به روز کردن این یادداشت در همین امروز سیزدهم دی ماه یک نفر در فیس‌بوک، زیر عکس «شادی صدر» وکیل مدافع و فعال حقوق بشر و فعال حقوق زنان، نوشت« خانم صدر خیلی مردی»
---
ما در جامعه‌های مردسالار بزرگ می‌شویم. رشد می‌کنیم. و تربیت می‌شویم. ارزش‌های عمومی و آموخته شده در خانواده، مدرسه،گروه‌همسالان، رسانه‌های گروهی گفتمان وهژمونیک  مستولی بر ما چه در حوزه‌های اقتصاد و فرهنگ و اجتماع بی قید و لاشک مردسالارنه است. بنابراین همگی ما به نوعی در جامعه‌ای مردسالار« جامعه پذیر»(بعنی درونی شدن ارزش‌های اجتماعی که به صورت رفتار اتوماتیک در فرد مشاهده شود»، می‌شویم.

زنان از سویی بسی بیشتر. زیرا زنان از دید جامعه‌ی مردسالار معمار جامعه هستند و حامل و ناقل ارزش‌های اجتماعی از طریق نهاد خانواده و تربیت فرزندان به نسل آینده می‌باشند. از سوی دیگر هر انسانی برای پذیرفته شدن در جامعه نیاز دارد تا حد بسیار زیادی خود را با ارزش‌های جامعه وفق دهد. وقتی که فردی ویژگی بارزی دارد برای متفاوت بودن تلاش بیشتری از خود نشان می‌دهد برای هم رنگ شدن و نمایش این برخورداری از کنه ارزش‌ها. زن هم به خودی خود از این قاعده استثنا نیست. از این رو صرف زن بودن بدون شک به معنای این نیست حتما حامل و داراری ارزش‌های ضد مردسالاری است. اگرچه همین زن بودن امکان بالقوه‌ی این را به فرد انسانی از جنس زن می‌دهد که مخالف این ارزش‌ها باشد. زیرا این ارزش‌ها اکثرا در مخالفت با ویژگی جسمانی، حسی، عاطفی، فرهنگی و حتا رشد و تعالی وی هستند.

زبان اصلی‌ترین پایگاه آموزش و یادگیری و هستی شناختی انسان است نسبت به حهان پیرامونش.
از این رو زبان خود علاوه بر این که ساختار و فرم مردسالارانه‌ای دارد محتوای آن آموزش دهنده‌ی ناخودآگاه ذهنی اکثر ماست. وقتی در زبان ارزش‌های مثبت و بزرگ و متعالی به « مرد» و ویژگی‌ها و صفات مردانه نسبت داده می‌شود. خود به خود ، واژه‌ی«مرد» ارزش و ویژگی مثبتی پیدا می‌کند. از این رو بعد از مدتی لازم نیست حتا صفات ویژه‌ای را به واژه‌ی مرد به عنوان ترکیب اضافی و یا ترکیب وصفی افزود بلکه خود واژه‌ی «مرد» تبدیل می‌شود به یک چیز خوب. به عنوان مثال وقتی ما ۱۰ بار می‌گوییم ماه قشنگ است، ماه زیباست. ماه شب افروز است. ماه روشن است. ماه....است. بار یازدهم کافی است بگوییم « ماه است» خود ِ ماه است تبدیل می شود به صفت و ویژگی برتر. به همین خاطر است که وقتی گفته می‌شود فلانی مرد است. یا اصلا« مرد است» کاملا مثبت است.
برعکس این قضیه هم صادق است. در همین «دوگانه‌های زبانی» به قول دریدا، نسبت دوگانه‌های واجد ارزش فروتر در جامعه به زن نسبت داده می‌شود. زن عاطفی است. زن زودرنج است. زن غیر مستقیم است. زن مکار است. زن فتنه است. زن چپ است. زن ضعیف است. و الی آخر و ترتیب تاثیر گزاری هم به تبع پارگراف پیشین خواهد بود که نهایتا وقتی گفتیم «زن است» یعنی مرد نیست. وقتی مرد نیست یعنی واجد آن ویژگی های برتر نیست.

حال فرض بر این است که ما جامعه‌ای روشنفکر داریم. یا جامعه‌ای که قشر نخبه و نوین اش قصد دارد با ارز‌ش‌های جهان سنتی بجنگد و یا با آن‌ها مبارزه کند. از روشنفکر چپ گرفته تا نواندیش دینی و سکولار و لیبرال. از زن گرفته تا مرد.
اما زبان محل رجوع کانونی ذهنیت ماست. زبان است که مارا به خودمان و دیگران نشان می‌دهد. وقتی ما هم‌چنان در کلمات‌مان. در عبارت‌مان. در بیانیه‌های‌مان. در استاتوس‌های فیس بوی و در مقالات و وبلاگ نویس‌های‌مان می‌نویسم. « مرد است». مثل مرد ایستاده است. مردانه، مردانگی، از مردی به دوراست و الی آخر از این دست جملات و عبارات.

حتا خانمی ظاهرا زیر عکسی که در مورد تذکر به علی دایی بود که عباراتی ضد زن به کار برده بود، نوشته بود « همون که خدا گذاشته تو کاسه ات که زنت یا زنهات هرچی میزاد دختر در میاد واست کافیه مرتیکه الدنگ » دقت کنید این از زبان زنی نوشته شده است که به ادبیات علی دایی که ادبیاتی زن سیتز بوده است معترض بوده است و در صفحه‌ی زن برابراست با مرد چنین کامنتی را گذاشته است. که فرزند دختر داشتن را نشانه‌ی ضعف علی دایی می‌داند.!!!!

زبان کانون یادگیری ذهنی و درک ما از هستی و جهان پیرامون‌مان است. بنابراین در زبان نه تنها ویژگی ها وصفات فروتر و به زنان نسبت داده می‌شود و فراتری های زبان نصیب مردان می‌شود. بلکه ساختار ذهنی ما هم دچار همین فراتری و فروتری می‌شود. از این رو من به شخصه معتقد نیستم و خواهان این هم نیستم یک شبه تمامی ارزش‌های زبانی در ذهن همه‌ی ما تغییر کند. بلکه می‌گویم قدم به قدم.

همین که مردان و زنان ما یاد بگیرند که لااقل وقتی می‌خواهند از نسرین ستوده، تعریف کنند ننویسند و نگویند« مثل مرد ایستاده است». همین که وقتی دوستان جنبش سبزی می‌خواهند از مقاومت سران جنبش سبز حرف بنویسند. در حالی که یکی از این افراد در حصر خانم رهنورد است و یک زن می‌باشد ننویسند این سه تن «پایمردی» می‌کنند. در واقع هرجا اگر دیدم که زنی جزو جمعی هست که ما درباره‌ی آن صحبت می‌کنیم صفت‌های مردانه را به کار نبریم برای من کافی است.

باید یادآور شوم این مسئله مختص زبان ماها نیست و در زبان‌هایی که ریشه‌ی لایتن دارند به ویژه زبان ایتالیایی وقتی یک جمعی ۹۹درصدش زن باشد و در آن جمع حتا یک سگ مذکر وجود داشته باشد، ضمیر جمع به کار رفته« ضمیر مذکر» خواهد بود.
این نکته‌ی آخری مرا مجبور می‌گرداند که یک تذکر جدی بدهم. برای عده‌ای از دوستان یا حتا روشنفکران ما انگار اروپا و آمریکا و انگلیس خودش به تنهایی نقطه‌ی آمال و یوتوپیا می‌باشد . برای همین در چنین مواردی که صحبت از وضعیت ادبیات خودمان می‌کنیم برای من چه کوردی‌اش چه فارسی‌اش طرف جواب می‌دهد. در همین زبان ایتالیای‌اش در همین زبان انگلیسی و کلا در اروپا و آمریکا هم اصلا همین است. انگار چون در اروپا این‌طوری است حتما خوب چیزی است و بنابراین درست است. نه عزیز جانم در زیباترین و شیرین‌ترین زیبان دنیا هم وقتی واژگان و ترکیبات و اصطلاحاتی وجود دارد که ناظر به تبعیض نسبت به آدمی است به آن زبان و فرهنگ و قانون و اجتماع نقد وارد است و باید بر طرف شود.
مخلص کلام این‌که گرچه به خاطر ناخودآگاه ذهنی نهفته شده و گفتمان هژمونیک تولید شده در پس سالیان دراز خود استفاده از واژه‌ی «مرد»،«مردانگی» و «مردیت» و امثالهم به یک نوعی بازتولید همان ارزش‌هاست اما شما بیا و لااقل اگر خواستی از این صفات استفاده کنی تنها در مورد مردان استفاده کن. جایی که زنی جزو جمع هست و از آن فاجعه‌تر جایی که در مورد یک زن صحبت می‌کنی نگو « فلان خانم مثل مرد ایستاده است»...همین هم کافی است. بعدها به ندرت عادت خواهیم کرد که زن بودن، زنانه بودن، زنیت هم به همان نسبت می‌تواند واجد ارزش‌های زیبا و والای انسانی باشد.

2 comments:

بیتا گفت...

شما چجور مردی هستین که اینقدر با شعور و درک هستین؟ کاشکی همه مردان ایران می شد مثل شما فکر کنن. این کلمات و سخنان خیلی با ارزشه از زبان یک مرد.
مرسی.

شهاب الدین شیخی گفت...

شما لطف دارین خانم بیتا..
من به نظر خودم یک مرد عادی هستم. فقط به خودم زندگیم و جامعه‌ام فکر می کنم. انسان بودن را در هر شرایطی و بدون هیچ پسوند و پیشوندی دوست دارد و البته گاهی می نویسم

ارسال یک نظر