۱۳۹۲ اردیبهشت ۲, دوشنبه

مصاحبه‌ام با دویچه وله فارسی. در مورد کمپین « زن بودن ابزار تنبیه و تحقیر هیچ کس نیست»


امروز مردانی لباس زنانه برتن می‌کنند و با افتخار از حقوق برابر زن و مرد حرف می‌زنند که تا دیروز یکی از قسم‌های مردان جامعه کوردستان این بود که « اگر نتونستم فلان کار را بکنم لباس زن به تن خواهم کرد» (ئەگەر ئەو کارەم نەکرد دەرپێی ژن لە پام دا بێت) این که این مردان از این که قسم بی شرافتی‌شان پوشیدن شلوار زن بوده است حالا با افتخار عکس خود را با پوشش زنانه منتشر می‌کند اصلا اتفاق کوچکی نیست.

پوشاندن لباس زنانه بر تن مردی متهم در مریوان و گرداندن او در خیابان، ابتدا زنان مریوان و سپس مردان خطه کردستان را به اعتراض واداشت. کمپین "زن بودن ابزار تحقیر و تنبیه هیچکس نیست" به همین منظور راه افتاده است.
چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۶۰ زمانی که ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران، سوار بر هواپیمای بویینگ ۷۰۷ ایران را ترک کرد، رسانه‏‌های دولتی اعلام کردند که او لباس زنانه بر تن کرده و آرایش کرده بود.

ابوالحسن بنی صدر بعد از رسیدن به فرانسه این شایعه را تکذیب کرد و معلوم شد که رسانه‏‏‌ها تنها به منظور تحقیر وی، این شایعه را بر سر زبانها انداخته‏‌اند.

۲۸ سال بعد در ۱۶ آذر ۱۳۸۸ خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه پاسداران، لباس زنانه را بر تن یکی از فعالان سرشناس جنبش دانشجویی کرد. این بار اما تکنولوژی هم به یاری آمد و عکس‏‌هایی از مجید توکلی با چادر و مقنعه منتشر و اعلام شد که وی با لباس زنانه قصد فرار داشته است.

دوستان و همراهان او اما و نیز مردمی که در آن روز از چهارراه کالج تهران عبور می‏کردند، شاهد کتک خوردن مجید توکلی توسط سرنشینان دو خودروی پژو و یک ون سفید رنگ و بردن او بعد از این ضرب و شتم بودند.

اختناق، وحشت و فشار حاکم بر ایران در تابستان ۱۳۶۰ مجال اعتراض نسبت به خبر دروغ فرار بنی‏‌صدر با لباس زنانه را نداد، اما گسترش وسیع رسانه‏‌های الکترونیک در سال ۱۳۸۸ فرصت اعتراض را برای مردم مهیاتر کرده بود.

بعد از انتشار عکس مجید توکلی با لباس زنانه، کمپینی اینترنتی در حمایت از او به راه افتاد. مردانی از سراسر دنیا عکس باحجاب خود را در صفحه این کمپین منتشر ‏‏کردند.

هرچند انتقاداتی نیز به این حرکت شد و برخی آن را بازتولید نگاه مردسالارانه و به نوعی دفاع از مردانگی دانستند اما بازتاب جهانی این حرکت درخور توجه بود.

حالا نزدیک به چهار سال بعد از خبر مجید توکلی و ۳۲ سال پس از خروج بنی‏‌صدر از ایران، دادگاهی در شهر مریوان یک متهم را که در یک نزاع خانوادگی شرکت داشت، محکوم به گرداندن در سطح شهر با لباس زنانه کرد.

این حکم روز دوشنبه ۲۶ فروردین (۱۵ آوریل) در شهر مریوان اجرا شد و متهم مرد در حالی که یک روسری قرمز به سر داشت در شهر گردانده شد.

این بار دیگر خبر و شایعه و رسانه نبود؛ حکمی قضایی بود برای تنبیه یک متهم و سال هم سال ۱۳۶۰ نبود. زنان مریوان زودتر از همه دست به اعتراض زدند و فردای روز اجرای حکم، با پوشیدن لباس زنانه در خیابان‌های مریوان فریاد اعتراضشان را بلند کردند.

یک روز بعد از اعتراض مدنی زنان در مریوان، مسعود فتحی، روزنامه نگار کرد، عکسی از خود با لباس زنانه کردی منتشر کرد و زیر آن نوشت: «بنده در اعتراض به حکم دادگاه رژیم (جمهوری اسلامی) در مریوان لباس زنانه پوشیدم چون این حکم، هتک حرمت انسان بود. این را هم بگویم که من هر موقع در باره زنان حرف زدم گفته‏‌ام که من درباره بخش استثمارشده و لگدمال شده شخصیت انسانی خودم حرف میزنم.»

این حرکت شروع کمپینی بود با نام "زن بودن ابزار تحقیر و تنبیه هیچکس نیست" که در آن مردان اکثرا کرد، عکس خود با لباس زنانه کردی را منتشر کردند.
شهاب شیخی فعال زنان و یکی از کنشگران کمپین زن بودن تحقیر نیستشهاب شیخی، فعال زنان و یکی از کنشگران "کمپین زن بودن تحقیر نیست"


چرا مردان؟

اما ضرورت این حرکت آن هم بعد از اعتراض هوشمندانه و مدنی زنان مریوان چه بود؟ شهاب شیخی، فعال زنان که خود به این کمپین پیوسته، حرکت اولیه یک روزنامه‌‏نگار کرد را جرقه شروع این کمپین می‌داند و می‌گوید با جمعی از دیگر فعالان کرد در این فکر بوده‏‌اند که چگونه از حرکت زنان مریوان حمایت کنند که انتشار آن عکس و استقبالی که از آن شد، عملا آنان را به این سمت کشاند.

وی در توضیح دلیلی دیگر برای راه‏‌اندازی این کمپین می‏گوید: «وقتی نیروی انتظامی لباس موسوم به زنانه را بر تن مردان می‌پوشاند تا به گمان خودشان مرد را تنبیه و یا شأن و شخصیت او را زیر سؤال ببرند، خب از این‌جا به بعدش به مردان مربوط می‌شود. یعنی زنان می‌توانند به عامل مورد تحقیر قرار دادن لباس‌شان اعتراض کنند و مردان نیز می‌توانند اعلام کنند اگر به برابری باور دارند بنابراین پوشش زنانه نیز یک پوشش انسانی است و نمی‌تواند عامل تحقیر من مرد باشد. پس من خود آن را به اختیار می‌پوشم و نشان می‌دهم هیچ شرمساری ندارم.»

شهاب شیخی معتقد است اگر کمپین مردان با لباس زنانه کردی به راه نمی‏افتاد، اقدام زنان مریوان ممکن بود در حد خبر باقی بماند و تا این حد پررنگ نشود.

نقد دیگری که به این حرکت مردان شد، بر این اساس بود که این حرکت را نوعی بازتولید تفکری میدانست که پوشیدن لباس زنانه را توهین می‏داند و در حقیقت این مردان اعلام کرده‏‌اند که این توهین را با جان و دل می‌‏پذیرند.
شهاب شیخی اما این انتقاد را به جا نمی‏‌داند و معتقد است کسی که پوشیدن لباس زنانه را توهین بداند آن را عملی نمی‏‌کند. به نظر او مردان با پوشیدن لباس زنانه اعلام کرده‏‌اند که آگاهانه و با اختیار این لباس را بر تن می‏‌کنند و نه به داشتن پوشش مردانه یا زنانه بلکه به داشتن تفکر برابری خواهانه افتخار می‏‌کنند.

وی فایده دیگر این حرکت را کمرنگ کردن تقسیم‏بندی جنسیتی پوشش میداند و می‏گوید: «اگر فردا مردی شالی را به گردن انداخت که تا دیروز زنانه محسوب می‏شد یا جورابی کوتاه یا بلند پوشید دیگر تعجبی ندارد؛ فوقش این است کسانی که همان تفکر را دارند بخواهند بگویند تو زنانه پوشیده‌ای و آن شخص دیگر خجالت نمی‌کشد چون یک بار لباس کامل موسوم به زنانه را پوشیده است و خود را با آن لباس در معرض دید جهانیان نیز قرار داده است.»

اینجا دیگر مردی برای دفاع نبود

کمپین دفاع از مجید توکلی با انتقاداتی از این دست روبرو شد که این حرکت تبدیل به دفاع از مردانگی شده است و نه اعتراض به توهین دانستن لباس زنانه.

شهاب شیخی این نگرانی را در مورد "زن بودن ابزار تحقیر و تنبیه هیچکس نیست" بی‌مورد می‏‏داند. او معتقد است در کمپین دفاع از مجید توکلی، یک " قهرمان مرد " مورد بحث بود که حاکمیت به منظور تحقیر او لباس زنانه بر تنش کرده بود، در حالی که در حرکت اخیر، قهرمان مردی در میان نیست تا کنشگران متهم به دفاع از مردانگی او شوند.

شیخی در توضیح روش کمپین اخیر می‏گوید: «ما تمام سعی خود را بر این گذاشتیم که گفتمان تا آن‌جایی که در توان ماست گفتمانی فمینیستی باشد و از شعارهای مردانه‌گرا و حتا ناسیونالسیتی (با توجه به این که پوشش کردی بود) پرهیز کنیم. سعی ما براین بود که عکسها عادی باشد. حاوی شعار به خصوصی نباشد، ژست ویژه‌ای هم نداشته باشد و نگاهی و پیامی که قرار است منتقل کند نگاه برابرطلبانه باشد.»

با این همه وی اذعان می‏کند که در حرکت‏‌هایی اینچنین همه اختیارات در دست گردانندگان نیست و این خود کنشگران هستند که تصمیم می‏‌گیرند چه لباسی را بر تن کنند و چه ژستی را برای عکس انتخاب کنند.

شهاب شیخی اما تاکید می‏کند که مهم این است که یک مرد یک بار حتا برای چند دقیقه پوششی را که حاکمیت و فرهنگ و جامعه‌ای آن را کسر شان می‌پندارد بر خود بپوشاند و این اقدامش را ثبت کند.

انتظار تغییر نگرش حاکمیت را نداریم

آیا پوشیدن لباس زنانه توسط مردان و ثبت آن در شبکه‏‌های اجتماعی می‏تواند نگرشی را تغییر دهد که لباس زنانه را تحقیرآمیز می‏داند؟

شهاب شیخی معتقد است که با راه‌اندازی چنین کمپین‏‌هایی رفتار حاکمیت را نمی‌توان تغییر داد، اما نگاه جامعه را می‏توان عوض کرد. او می‏گوید: «یادمان نرود که این اتفاق در کردستان روی داده است و این مردانی که عکس خودشان را با لباس زنانه کردی منتشر می‌کنند مردان جامعه‌ای هستند که مردسالاری در پوست و استخوان‌اش فرو رفته است. این مردان هستند که شجاعانه و با افتخار عکس خود را با پوشش زنانه منتشر می‌کنند تا نشان دهند که امکان و آمادگی تغییر را دارند. قطعا و بدون شک این تغییر فعلا موقتی، هیجانی و در ظاهر است، اما تصویر بیرونی آن‌ها واقعیتی را ثبت می‌کند که غیر قابل انکار خواهد بود و به طور ناخودآگاه و به اجبار آن‌ها را وادار می‌کند که بعد از این در مواضعی که رگه‌های مردسالارانه داشته باشد کوتاه بیایند یا سعی در تغییر آن داشته باشند.»

این روزنامه‌نگار کرد به ضرب‏‌المثلی کردی اشاره می‏کند که معنای آن این است: «اگر نتوانستم فلان کار را بکنم، لباس زنانه به تن می‏کنم» و در حقیقت لباس زنانه همپای "بی‌شرافتی" قلمداد می‏شود.

حالا مردانی از این خطه با میل و رغبت لباس زنانه بر تن می‏کنند، آن را ثبت می‏کنند و در شبکه‏‌های جهانی انتشار می‏دهند.
» ادامه مطلب

در حمایت از اقدام زنان کورد مریوان که به تحقیر لباس زنانه اعتراض کردند.- کوردی و فارسی.



این لباس مادرم نیست. لباس خواهرم نیست. لباس دوست دخترم یا معشوقه‌ام، یا نامزدم نیست. لباس مادر زنم، خواهر زنم، زن دادشم، یا هیچ کس نسبتداری با من نیست. لباس زن است. بگذار یک بار یاد بگیرم که «زن» را دقیقا در موقعیت‌اش به عنوان انسان بپذیریم نه در تعریف نسبتش با « یک‌مرد دیگر» که خودم باشم یا پدرم یا برادر یا عاشق و یا شوهر و ...


در زن بودن و زنانگی نیز قدسیت و برجستگی ویژه‌ای وجود ندارد تا به آن فخر بورزیم به ‍آن مباهات کنیم. همان طور که مرد بودن نیز هیچ قدسیت و عظمتی ندارد. درست است زنانه و مردانه کردن جهان به نوعی خودش باز تولید همان وضعیتی است که وجود دارد. اما « موضِع کنش» است که موقعیت و نتیجه‌ی مایل به آن را مشخص می‌کند. 

تا زمانی که جامعه‌ای وجود دارد که جهان را به تقسیم بندی جنسیتی زنانه وا می‌دارد و در این تقسیم بندی و واداشتن، ویژگی‌های منفی و ضعیف و ناتوان و محقر و .. را به جنسیت زن نسبت می‌دهد و ویژگی‌های به گمان خودبرتر و عالی و شگفت انگیز و مثبت را همراه و همزاد مردانگی می‌پندارد و تا زمانی که جامعه‌ای هست که هنوز برای تحقیر و تنبیه « مردانگی» پوشش زنانه  بر تن متنبه می‌پوشاند، اقدام عملی علیه چنین وضعیتی معنادار است.

این‌که در سخن بگوییم که مرد بودن یا زن بودن مایه‌ی مباهات و فخر و یا سرخوردگی وتحقیر نیست اما زمان عمل بخواهیم آن را حتا با دلایل فمینستی رد کنیم. باید از خود بپرسیم اگر عار نیست از دید شما پس بگذار من مرد هم بپوشم. یا اگر از دید شما هم زن عزیز اگر چیز عجیبی نیست خوب چه اشکال دارد بگذاریم این مردان یک بار حتا با اقدام نمادین هم شده و برای دفاع از اقدام عملی زنان مریوان که نسبته به اقدام دولتی و حکومت و جامعه‌ای که می‌خواهد لباس زنانه را موجب تحقیر و تنبیه بپندارد، بگوید آری من هم لباس زنان می‌پوشم و از انجام این کار شرمسار نیستم. 

بگذاریم مردان عادی یک بار خود را حتا به طور پوششی هم شده در موقعیت زنانگی موجود در جامعه قرار دهند شاید باعث شود همیشه این روز و این عکس را به خود یادآوری کنند و گمان نکنند هر کس چنین پوششی به تن داشت موجودی است که فاقد حق و حقوق برابر است. یا کسی است که می‌توان در مورد سرنوشت‌اش تصمیم گرفت. یا در مورد بدن‌اش.گرفتن این این عکس راستش در این شرایط سخت بود. هنوز موقعیت زندگیم کاملا مستقر نشده است. تضاد فکری‌هایی هم بود. و تجربه‌ی از دید من ناموفق « کمپین مجید توکلی» که با همه‌ی ایده‌های خوبش نهایتا به دفاع از مردانگی « مجید توکلی» انجامید. دغدغه را بیشتر می‌کرد. از لحظه‌ی پیشنهاد دوستان گفتم که شرط اصلی آن است که در حمایت از اقدام زنان کورد مریوان باشد و دوما زا زوایه‌‌ای کاملا زنانه و فمینیستی باشد. نه این که به عنوان مرد بخواهیم اقدام آن‌ها را مصادره به مطلوب کنیم. با این همه از دید من روشنفکری بیش از ۹۰ درصدش به قول بابک احمدی به « کنش و کار روشنفکری» است. اگر کسی روشنفکر است و مدعی برابری است موقع عمل که رسید یا با عمل موافق است یا نه اگر موافق است تنها یک راه وجود دارد اقدام عملی. پس یا باید نشان می‌دادم عملا نسبت به پوشش معروف شده به زنانه فوبیا و هراسی ندارم یا می‌توانستم یک ماه در رد و قبول آن مقاله بنویسم. ضمن این که فمینیست بودن یک مرد به این نیست که برای زنان مقاله بنویسد یا سخنرانی کند که « حقوق زنان» چه هست و چه نیست و زنان از کدام راه به رهایی!!! می‌رسند . بلکه اقدام عملی زنانه گاهی نشان از عمق باورهای ما دارد.

نکته‌ی عملی نیز این بود که پیدا کردن زنی در برلین که لباس کوردی داشته باشد و اندازه‌اش هم در اندازه‌ای باشد که لباس‌هایش برای من قابل پوشیدن باشد. میان تلفن ها و جست و جو هایم خدم یا دوست هنرمند و موزیسینم «سحر» افتادم که از لباس‌های جدید کوردیش که مادرش برایش آورده حرف زده بود. بهش تلفن کردم و با روی باز قبول کرد و لباس را پوشیدم و عکس گرفتم. و حالا هم به عجله منتشرش می‌کنم.-----


ئەوە جل و بەرگی دایکم نیە. جل و بەرگی خوشکم نیە. جل و بەرگی دەسگیرانکەم یان خۆشەویستە کەم نیە. ئەوە جل و بەرگی "ژن" ە و بەس.با فێر بین ژن بە تەنیایەە لە بەر ئەوەی کە مرۆڤە و وەک من یەکسانە بی بینن. نەک لەبەر ئەوەی کە بوونەوەرێکە کە لە پێوەندی لە گەڵ "پیاوێکی" تر دا پێناسە بکرێت. پێویست نیە کە أن کسێک بێت لە کەسەکانی من کە من لە بیر و بۆچوونم دا بیر لە پاراستن یان پشت گیری مافەکانی بکەم.بە ئەوەش بزانین کە "نە ژنایەتی" بەس بە تەنیا لەبەر "ژن" بوون جێی شانازیە و فەخر پیوە فرۆشتن نە پیاوەتی. پێویست ناکات بۆئەوەی کە مافی ژن بپارێزین کە مافی مرۆڤە، ژن وەک بوونەوەرێکی عەجاێب لە بەر چاو بگرین.راستە کە ئەو باوەرە ئینسانیەی کە دەڵێت با جیهان نەکەین بە "ژنانە" و پیاوانە و یان رەنگە فمینسیتانەش لێی بڕوانین بەشێکی زۆر لەو هەڵاویردانە دژی ژنان لە ئارادایە ئاکامی هەر ئەو دابەش کردنی جیهانە بە ژنانە و پیاوانە. بەڵام تا ئەو کاتەی ئێمە لە کۆمەڵ گایەک دا دەژین کە دابەش کراوە بە "ژنانە"و "پیاوانە، تا ئەو کاتەی کە لە کۆمەڵ گایەک دا دەژین کە ژنایەتی بە کەم دادەنێت و پیاوەتی بە سەروەری و گەورەی. تا ئەو کاتەی کە هەموو تایبەت مەندیە باشەکانی جیهان لە پێوەندی لە گەل جەمکی پیاو دا پێناسە دەکات و هەموو تایبەتمەندیە ناشیرین و ناحەزەکان لە پاڵ چەمکی ژن دا دادەنێت و کاتێک دەیەوێت کە "پیاوێک" سزا بدات جلی ژنانە دەکاتە بەری با وەک مرۆڤ هەڵویستمان ببێت و بڵێن بەڵی راستە من لەسەر ئەو باوەرەم کە ژن بوون یان یەو جلەی کە بە ژنانە ناسراوە یان هەر تایبەت مەندیەکی تری ژنانە جێی شەرمەساری و تەریقەوە بوون نیە و ئەوە من بە کردوە و نەک بە قسە نیشانی دەدەم.من دژ بە وەی کە بۆ سزا دان و شەرمەسار کردنی کەسێک جلی ژنانەی لە بەر بکرێت و لە پشت گیری لەو ژنە ئازا کوردانە دا کە لە مریوان بە جوانی دژ بەو کردوەی ناشیرینەی هێزە ئیتزامیە کانی ئیران هاتنە خیابان و هەر وەها بۆ ئەوە باوەری خۆم بە کردوە نیشان بدەم کە باورێکم بە دابەش کردنی شێوەی جل لە بەر کردن نیە ئەم وێنەیەم گرت.بێڵا با پیاوە ئاسایەکانی کورد جارێکیش بو تەنانەت سیمبۆلیکش بوە و بە جل بەرگیش بێت بچنە پێگەی ژنانەوە و بۆ ئەبەد خۆیان لەو پێگە دا تۆمار بکن. بەڵکوو فێر بین کە ئەو مرۆڤەی کە وەها جل و بەرگێکی لە بەر دایە کەسێکە وەک خۆمان و ئێمە مافمان نیە کە لە سەر مافەکانی ژن بڕیار بدەین. لە سەر مافی پۆشینی، لە سەر مافی خوێندنی یان لە سەر مافی جەستەی. چ بگات بەوەی کە لەبەر ئەوەی کە پیاوین مافی ئەوە بە خۆمان بدەین هەڵ بدەین لە ژن دا و یان بیکوژین یان بەر بە خوێندن یان منداڵ بوونی بگرین یان بە پێچەوانە بە زۆر مندال داری بکەین.گرتنی ئەم وێنە لە شارێکی وەک بەرلین دا زۆر گران بوو . چوونکو دۆزیەنەوە ژنێکی کورد کە جلێ کوردی ببێت و بە ەبری منیش بکات زەحمەت بوو. زۆر بە هەڵکەوت بیری هاورێکی هونەرمندی موزیسەنم کەوتمەوە کە باسی جلە کوردیەکانی کردبو تەلە فوونم بۆ کرد ئەویش زۆر هاورێانە وڵامی دامەوە. هاتم جلەکانیم لە بەر گرت و وێنە کەم گرت و ئێستاش بە پەلە دای دەنێم . چوونکو هێشتا ئەنتەرنێتم نیە----

از دوست خوب و هنر مند کوردم« سحر چنگایی» برای این همه کمک ممنونم
» ادامه مطلب

۱۳۹۲ فروردین ۲۰, سه‌شنبه

نگرانی نژادپرستانه‌ی فعال حقووق بشر



زن و شوهری عرب هستند. در شمال اروپا زندگی می‌کنند. فرزند خردسالی دارند. بنا به طبیعی‌ترین قاعده‌ی طبیعی و انسانی با فرزندان‌شان به زبان مادری خودشان یعنی عربی حرف می‌زنند. آن یکی فعال حقوق بشر است. اتفاقا در جلسه‌ای و یا برنامه‌ای حقوق بشری هم شرکت کرده‌است. احتمالا لحظه‌های آخر و خداحافظی کردن است. او(با ضمیر مونث) که فعال حقوق بشر است از پدر بچه، خیلی طبیعی خیلی آرام خیلی دوستانه و حقوق بشرانه می‌پرسد چرا به بچه‌تان فارسی یاد نمی‌دهید. می‌گوید من و همسرم عرب هستیم. در کشوری در شمال اروپا زندگی‌ می‌کنیم. چرا باید با فرزندم در محدوده‌ی زندگی خودمان فارسی حرف بزنیم. فرزند ما قاعدتا یا زبان مادریش را حرف می‌زند یا زبان کشور میزبان را.
می‌گوید. آخر من فکر می‌کنم این کار شما باعث قطع ارتباط فرزند شما با فرزندان مثلا یک کورد می‌شود. به ادامه‌ی گفت و گو نمی‌خواهم گوش بدهم . از یکی از دوستانم می‌پرسم واقعا او(با ضمیر مونث) چه پرسید توضیح داد که همین را پرسیدکه من هم گفتم. یعنی من باورم نمی‌شد.باورم نمی شد توهم عظمت طلبی حتا گریبان کسی را که بدون شک خود را فعال حقوق بشر می‌داند. بدون شک در اروپا زندگی می‌کند و بدون تردید فکر می‌کند حق دارد به یک عرب بگوید که تو با فرزندت با زبان من صحبت کن زیرا من نگران قطع ارتباط فرزند تو با فرزند مثلا کوردها هستم. و جالب است که تعیین می‌کند مثلا اگر احتمال ارتباطی بین فرزند یک عرب با فرزند یک کورد باشد بدون شک باید با زبان فارسی باشد.!باورم نمی‌شود که این فعال حقوق بشر به قول دوست فارس زبانم هیچ وقت نگران قطع شدن رابطه‌ی ملی و فرهنگی و زبانی تو و کوردهای ترکیه، تو و کوردهای عراق من و کوردهای سوریه نبوده است، اصلا مهم نیست هرگونه قطع شدنی اگر تنها و تنها به این منوط باشد که آن تنها زبانی که فکر می‌کند در دنیا یگانه شکر است، را هرکسی که او تشخیص می‌دهد باید بیاموزد. هانا آرنت می‌گوید : جایگزینی برای زبان مادری وجود ندارد.
» ادامه مطلب