۱۳۸۷ مهر ۹, سهشنبه
چند نكته در بارهي اعتصاب غذاي زندانيان سياسي مدني كورد
۱۳۸۷ مهر ۷, یکشنبه
دختران در اندرونی استان خود بمانند
مطمئنا هيچ كس منكر طرحها و برنامههايي در راستاي عبور از سانتراليسم، تمركز زدايي و حركت به سمت چند قطبي شدن در مراکز توسعه و در نهايت توسعهي متوازن نيست.اما صحبت آنجا است كه ااين اتفاقات معمولا بدون هیچ کدام از پیش شرط های لازم برای چنین اقداماتی انجام می گیرد.اگر دولت یا مجلسیان بنا را بر این دارند که تجمع دانشجویان نخبه تنها در یکی دو کلان شهر و به ویژه در تهران نباشد قاعدتا می بایست که در شهرهای کوچک و حداقل در مراکز استان ها دانشگاههایی با امکاناتی آموزشی علمی و.. بسیار فراتر ازتهران تاسیس نمایند تا دانشجویان آن دانشگاه را به عنوان یکی از گزینه های خود و به عنوان اولویتی از اولویت های انتخابی خود بر گزییند.ضمن آن که باید در نظر داشت حتا در صورت تحقق چنین امري بخش اعظمی از اعتبار و ارزش علمی یک موسسه دانشگاهی و علمی به تاریخچه و سابقه ی آن برمی گردد. که نباید انتظار داشت به صرف اندک زمانی از راه اندازی چنین دانشگاهی دانشجویان چنین گزینه ای را مثلا بر دانشگاهی چون شریف در علوم فنی و مهندسي، یا دانشگاهی چون علامه طباطبایی و تهران در علوم انسانی ترجیح دهند .
۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه
ئا آشتي
_سلام كاك شهاب تبريك ميگم بالاخره روزنامهي آشتي را بعد توقيف منتشر كرديد
_ ا ا ا مگه منتشر شده؟
_واا مگر شما خبر نداريد؟مگه ممكنه؟
_خوب چرا نباشه شده ديگه
_ عجبا گفتم نه اسمي نه مطلبي از شما نبود ها يعني حتا در حد مشورت و ..
_بيخيال حالا بگو كيفيتش چطوره؟شكل و شمايلاش همچنان شكيل هست؟ عكسهاي با كيفيتي كار كردند؟مطالبش جطوره
_ بد نيست تقريبا مثل قبله. لوگوش كه همون لوگوست
_ ااا چه عجب خوبه آخه اون لوگو رو خودم طراحي كردم
راستي...
بگذريم
انتشار دوباره ي روزنامهي آشتي را به جامعهي مطبوعات و روزنامهنگاران به ويژه دوستان اهل قلم كرد تبريك ميگويم و آرزوي موفقيت دوبارهي آن را دارم
۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبه
دوم اول(معلمی شغلی مفتضح و مقدس)
۱۳۸۷ شهریور ۳۰, شنبه
فمینیسم یا ناسیونالیسم
۱۳۸۷ شهریور ۲۹, جمعه
مجلس هشتم و قوميتها
سال 1378 دانشجويان كرد دانشكده ي علوم اجتماعي و دانشكده ي اقتصاد به همراه دوستاني در انجمن اسلامي دانشكدهي اقتصاد علامه طباطبايي چند ماهي مانده به انتخابات مجلس ششم، ميزگردي را با عنوان«مجلس ششم و قوميتها» برگزار كرديم زيرا كه همان موقع ميدانستيم كه يكي از راكان دموكراسي هر جامعهاي پارلمان آن كشور ميباشد و اگر طرح مسئلهاي آن هم به اين كلاني در جامعه وجود دارد بهترين مكان براي طرح آن همانا پارلمان است.به همين منظور از آقايان تقي رحماني،يوسف عزيزي بني طرف،كاوه بيات و خالد توكلي به عنوان اعضاي ميزگرد و از آقاي عبدالعزيز مولودي به عنوان مدير و مجري ميزگرد دعوت به عمل آورديم.ميز گرد با موفقيت غير قابل انتظار برگزار شد و خود بنده كه ورود روزنامهنگاران را چك ميكردم به ياد دارم كه خبرنگاران بسياري از روزنامههاي آن موقع دورهي دوم خرداد حضور پيدا كرده و پوشش مناسبي هم دادند. اما فرداي آن روز همان روزي بود كه 8روزنامه را باهم توقيف كردند و روز بعد از آن 5نشريه ي ديگر را كه مجموعا به 13نشريه توقيف شده انجاميد و خودتان كه به ياد داريد روند توقيف روزنامهها همچنان ادامه داشت و در واقع هيچكدام از آن روزنامههايي كه براي پوشش ميزگرد حضور يافته بودند فردايي را به خود نديدند تا پوشش خبري اين ميز گرد باعث باز شدن بحث رسانهاي آن در جامعه شود. ميزگرد ما به پايان رسيد بدون هيچ پوشش خبرياي. وبحث بي ناتمام ماند انتخابات مجلس ششم برگزار شد كه با پيروزي خيرهكنندهي اصلاح طلبان و تحولخواهان به پايان رسيد همگي به ياد داريك كه انتخابات سقز كه تنها به دليل پيروزي خالد توكلي و نه هيچ دليل ديگري باطل شد و جلال جلاليزاده هم كه قرار بود جزو هيات رييسه باشد براياش كفن پوش به خيابان ها ريختند كه يك كرد سني چگونه عضو هيات رييسهي مجلس شوراي اسلامي باشد . به هر خال اما مجلس ششم از يك نظر يگانه بود آنهم اينكه براي اولين بار يكي از فراكسيونها عنوان قومي داشت. «فراكسيون نمايندگان كورد»كه يكي از شعارهاي انتخاباتي همان آقاي توكلي بود(زهرورهتي پارلمان/فراكسيوني كوردهكان). با اين همه هرگز نتوانست دورنماي آن چيزي باشد كه كردها انتظار آنرا داشتند اما تجربه ي بدي نبود.
مجلس هفتم هم كه محل تاخت و تاز نمايندگان اصول گرا بود و اصولا چنين بحثهايي محلي از اعراب نداشت.زيرا كه همانطور كه در سرمقاله ي «حراج سياسي حقوق انساني»روزنامهي آشتي در تاريخ 15ارديبهشت 1384 به تفصيل توضيح دادهام اگر اصلاح طلبان درس خواندههاي دبيرستانها دوران رضاخاني هستند و تمام وجودشان همچون نظاميان لبريز از گزارههاي چون«تماميت ارضي»،«ايران متحد»«يك كشور يك شاه يك زبان، يك ملت»و... است. از آنسو محافظهكاران پرورش يافتههاي تكايا و حسينيهها و مساجد هستند و ذهن آنها با امت و اتحاد اسلامي و پيروان امام و ..شكل گرفته است و به همين جهت هم حتا در مقدمهي قانون اساسي از لفظ«امت واحده ي اسلامي» استفاده شده، از اين رو محافظهكاران نسل دومي(اصولگرايان) نيز در چنين مباحثي به رسم سلفهايشان همان الگوها را دنبال ميكنند و از الفاظي چون وحدت اسلامي امت اسلامي و براي رفع تفرقه نيز به گمان خودشان از مودت اسلامي استفاده ميكنند و اگر كسي غير از اين گفت از دايره ي دين خارج مي شود.
اما آنجه كه امروز موجب نوشتن اين يادآوريها شده بحثي است كه در چند روز گذشته ظاهرا به لطف آقاي مشايي و اظهارات هر از چند گاه عجيب و غريبشان در گرفته كه ظاهرا گفته« آذربايجان سرزمين كردهاست» و اين اظهارات موجب واكنش نمايندگان آذري زبان شده و از سوي ديگر در نطق پيش از دستور فخرالدين حيدري(جالبه كه در سايت مجلس اصلا نطق حيدري وجود نداشت) ظاهرا به نكاتي اشاره شده كه فرداي آن روز قاضي پور نماينده ي اروميه به نطق وي معترض مي شود و کل ماجرا با ناتمام گذاشتن حرف های آن ها از سوی لاریجانی رییس مجلس مختومه می شود
گزارش کامل را از روزنامهي كارگزاران را در اينجا بخوانيد
اكنون ذكر چند نكته الزامي به نظر ميرسد
1-آيا به جا نبود كه نمايندگان محترم به جاي بحث بر سر كرد بودن آذربايجان غربي يا ترك بودناش اين بحث پيش آمده را به محمل خوبي براي يك راهكار قانوني رفع تبعيضات ملي(قومي) تبدیل مي نمودند.
2-به راستي رييس پارلمان كشور هم نگاهاش و تحليلاش نبايد با روزنامه نگار كارگزاران كه انگار نزديك به ۴۰ سال تاريخ تحولات گذشتهي اين كشور را نخوانده است و آگاهی از آن ندارد.
3-راستي اگر مسئلهاي به نام قوميتها در ايران وجود خارجي ندارد چرا اكثر نهادها ومؤسسات جمهوري اسلامي در اين 10سال اخير يكي از اصليترين پروژههايي كه به محققان سفارش ميدهند پژوهشهاي قوميتي است و چندين و چند مووسسه و نهاد و.. بر مسئلهي قوميت زوم كردهاند؟ نهادها و مؤسساتي مانند مؤسسهي مطالعات ملي، مؤسسه مطالعات،خاورميانه، مؤسسه مطالعات راهبردي، مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام ،دفتر مطالعات سياسي وزارت كشور و چندين و چند مؤسسه ونهاد ديگر.
فعلا اين را داشته باشيد تا سر فرصت كه به آن ميپردازيم
۱۳۸۷ شهریور ۲۷, چهارشنبه
قفس را بسوزان رها كن پرندگان را
۱۳۸۷ شهریور ۲۶, سهشنبه
جنبش زنان ايران جنبشي فعال و هدفمند و موفق
۱۳۸۷ شهریور ۲۱, پنجشنبه
پرسه در ميدان مين
تمام اين سالها دوستان و مخاطبان زيادي هميشهاين گله و لطف را از من وبه من داشتند كه چرا وبلاگ يا وبسايتي باز نميكنم و در آن به نشر نوشتهها و افكار خويش نميپردازم؟ يا استدلال ميكردند فايدهي ديگرش اين است كه مي توانيم به مطالبي كه پراكنده اين سو و آن سو چاپ مي كني دسترسي داشته باشيم. و..
راستش نميدانم دقيقاً اين دوستان را چگونه قانع ميكردم. ولي حقيتا يكي از دلايل اش برخوردهايي بود كه در اين سالها با وبلاگ نويسان كرده بودند. آن همه زندان و حكم و بازجويي و.... تنها به جرم داشتن يك دفتر خاطرات مجازي؟؟ براي من غير قابل هضم بود.
خيلي ساده است شما وقتي در يك نشريه كار مي كني يا تنها در آن نشريه مطلب چاپ مي كني،تحت پوشش مجموعهاي از چترهاي امنيتي مدير مسئول و سردبير و غيره هستي. اما در وبلاگ تنها و تنها زير چتر غير امنيتي و پاره و پوره ي خودت هستي. آنهم بدون هيچ قانون ويژه، مستدل و روشني براي جرائم اينترنتي.
اكنون و در اين دوره هم كه لايحه اختلال در امنيت رواني به تصويب رسيده كه خوشبختانه يا متاسفانه اكثر مجازاتهاي آن اعدام در نظر گرفته شده، و جرايم اينترنتي هم از اين دست جرايم شناخته ميشوند كه موجب اختلال امنيت رواني مردم ميگردند و البته مصداق و مورد ويژهاي هم براي آن مشخص نشده است. يعني مجازات يك عمل اينترنتي كه از نظر چنين قانوني اختلال در امنيت رواني تشخيص داده شود چيزي شبيه مجازات قتل است.
با اين اوضاع روزنامه نگاري اينترنتي يا وبلاگ نويسي نه تنها عبور از ميدان مين نيست بلكه پرسه ي بي محابا در اين كشتزار مين است كه از هر سو و هرجا و در يك آن، ممكن است كه يكي از مجريان هزارو چندگانهي قانون در اين مملكت، مصلحت تشخيص برآن بدانند كه فلان مطلب شما امنيت رواني اين مردم عزيز را_ كه اتفاقا با هيچ امر ديگري مختل نميشود؟؟؟_ مختل نمودهاست و ..الخ
مي دانم و مي دانيد كه پيش از من و بيش از من و نوشين و پر نيش تر از من هم از اين مقوله هر كس به فراخور حال خود نوشته و ديگر بيش از اين ادامهي اين بانگ مشترك تنها گوش خودمان را ميآزارد زيرا كه از آنسو گوشي بدهكار اين حرفها نيست.اما با اين همه قصه اين است كه نمي توان كه ننوشت
نوشتن اوج ناامیدی
گشودن وبلاگ در اين عصر رسانهاي، امري آسان و طبيعي و گاه شايد اجباري مي نمايد. آن هم در سر زميني كه انگار نوشتن از ديرباز گناهي نابخشودني و به اتفاق ناديده انگاشته شده تا در زمان معهود با نوشته و نويسنده آن كنند كه ميكنند. از آنجا كه ديگر رسانههاي نوشتاري معمولا يا به توقيف حاكمان در ميآيند و يا به محاق خود سانسوري و يا زير بار سنگيني هزينه كمر خم ميكنند. به همين دليل است كه همهي آنهايي كه اهل نوشتناند حداقل به اندازهي تعداد سالهاي عمرشان نشريههاي توقيف شده در خاطر دارند.نگارنده خود در دو نشريه كه مسئوليت حرفهاي داشته شاهد تجربهي تلخ توقيف بوده و از 16سالگي تا 32سالگي از ۱۰ -۱۵نشريهاي كه در آنها مطلب چاپ كرده در حال حاضر تنها ۳تاي آنها به حیات خود ادامه می دهد وتوقيف نشده است. بهراستي چنين تجربهي تلخي هوا و حوصلهي نوشتن بازنگه ميدارد؟اكنون بسياري از ما ديگر اميدي هم به باز شدن نشريهاي كه در آن بنويسيم و اميدي هم به دوام آن داشته باشيم نداريم اينگونه نا اميدانه روي به اين فضاي مجازي ميآوريم و مينويسيم زيرا كه به گفتهي ويرجينيا وولف «نوشتن اوج نااميدي است».
اكنون از پس چنين تجربههاي تلخي و با تجربه يكي دو وبلاگ ناتمام مانده،در اين وبلاگ سعي بر آن دارم كه به صورت جدي تر و مداومتر ضمن داشتن فضايي براي نوشتن روزانهها و شبانههاي خودم،از مسائل و پديدههاي روز هم تحليلهايام را ارائه دهم.
از آنجا كه در هر رسانهاي «بازخورد»به زبان علم ارتباطات و به زبان ديگر تاثير و تاثر متقابل گرداندهي رسانه با مخطباناش يكي از اركان اصلي توفيق و ماندگاري رسانهاست و هم از اين رو كه وبلاگ يكي از صادقانهترين رسانه به معناي در معرض قضاوت مدام مخاطبان قرارگرفتن است،بدون شك همراهي شما مخاطبان مو جب سعي در كمتر به بيراهه رفتن خواهد بود.