۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه
خانم پرتقال....
۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه
تغییر آدرس وبلاگ کوردی من
چووم بۆ بلۆگ سپات
زۆرم حهز دهکرد که له کوردبلۆگێر دا وێبلاگێکی کوردیم ببێت. له پێش دا لهو باوهرهدا بووم که ئهم بلاگێره خۆی فۆنتی کوردیش دهدا به نووسهر. من که فۆنتی کوردیم نهبوو هیوام بهم بلاگه بوو. بهڵام که بووم به ئهندام دیم وانیه. به داخهوه بهو پهڕی له ززهتهوهکه له شوێنێک دا بنووسم ههموو شت کوردی بێت، بهڵام لهو روهوه که دهبوا فۆنتی کوردیم دابهزانایێت . پاشان زۆر له ئیمکانات و توناییه کانی ئهم بلاگێره ئاشنا نهبووم ئهوانهشی که ئاشنا بووم هیچی نه تهنیا زیاتر نهبوو له بلاگه کانی تر بهڵکوو له بلاگێ وهکوو "بلاگ سپات"زۆر کهم تر بوو . ههر وهها که دیم له وێس دهتوانم کوردی بنووسم جیا له وهش له ره زۆر له به شهکانی وهک جاران نهماوه دهلێ کێشهی تهکنیکی ههیه.ههستامووو ماڵم گوازتهوه بۆ بلاگ سپات وو ههر بهم ناوه و به ئادرهسی:http://shahabaddinkurdi.blogspot.com وێبلاگێکم بۆ شێعرهکانم کردهوه و. به هیوام له وێ بتوانم بتان بینم بمخوێننهوه و بۆچوونهکانتان بخوێنمهوه.زۆریش داوای لێ بوردن دهکهم له ههموو دۆستانێک که ههر ئهم دوێکهو پێره که ئهم ئادرهسهم دانێ. هیوادارم لێم قهلس نهبن.بتوانم له وێ رازیان کهم.سپاس بۆ هاورێیتان جا له مه بهداوه وهرن بۆ « گۆرانیه کانی نیشتمانی بهڕوو... http://shahabaddinkurdi.blogspot.com تکایه ئهو ئازیزانه که ئادرهسی لینکی وێبلاگه کوردیه کهمیان دانابوو بگۆرن له وێبهکانتانا |
۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه
نشست فعالان سیاسی و اجتماعی در منزل عبدالفتاح سلطانی؛ سلطانی آبروی وکالت است
۱۳۸۸ تیر ۲۳, سهشنبه
مگر هم وطنی اتوبانی یک طرفه است؟!
۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزود
همان....
۱-سهراب اعرابی، جوان نوزده ساله در زندان اوین به شهادت رسید.
۲- اسامی نود شهروند بازداشت شده در 18 تیرماه به ترتیب حروف الفبا.
۳- بیست و یک سال پیش هم، تابستانش همین قدر تفتیده و سوزان بود. نباشد که تاریخ تکرار شود!
۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه
جان دادن برای"برداشت"
4_ آن چه باعث نوشتن این یادداشت شد. این بود که اتفاقاتی که در این مدت بعد از اعلام نتایج انتخابات روی داد.جدای از هر نوع نگاه دیگری این نکته را در بر داشت که مردمی که تا پای جان و به معنای واقعی تا پای جان در مقابل باتوم و چماق و شوک الکتریکی و گلوله و گاز فسفر و اشک و آور فلفل و... ایستادند، مردمی بودند که برداشت شان و احساس شان این بود که نتیجه ی رای آن ها این نیست که اعلام شده است. صادقانه و خالصانه به عنوان کسی که از روز اول شاهد شکل گیری اولین تجمع مردمی در نزدیکی خانه مان بودم شهادت می دهم که پیش از آن که موسوی و کروبی و "بی بی سی" و "وی او آ" و منافق و صادق و خائن و.. حتا تصورش را نیز بکنند این مردم بودند که ناگهان از همین گفت و گوهای جمعی کنار خیابان به یکدیگر می گفتند آخه امکان نداره... یعنی چی... مگه می شه ؟ و... همین گفت و گوها زیادتر و زیادتر شدو جمعیت زیاد شدو راه افتاد و ناگهان از میدان ونک تا بیمارستان دی را مردم فرا گرفت و جالب است که بگویم جزو اولین شعارهایی که سر اده شد این بودکه «این رای من نیست». در واقع برداشت مردم از آن چه که در این سال ها بر آن ها رفته، از آن چه که به هنگامه ی انتخابات و تبلیغات انتخاباتی روی داد و از آن چه که خودشان با دستان خودشان نوشتند و با چشم ها و گوش های خودشان دیدند و شنیدند این بود که «این رای آن ها نیست». همین برداشت باعث به وجود آمدن روندی از رویدادها شد که نه تنها در تاریخ 30 ساله ی جمهوری اسلامی، بلکه...