۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

خانم پرتقال....



دلم هوای تسبیحات باران و

سجاده گشودن پرتقال را

              می خواهد

گمان مبر این انار ِ پاشیده بر کنار و پیشانی خیابان

طعم خون را از چشمان دختری

از یاد برده است





کتاب های مقدس را

فرو بیاور در آغوش ام

به اندوه و  کوری ِ خفاش ها فکر کنی

یا از نفس های بریده ی زنی پیر

در ضربه ضربه های باتوم هایی سبز





 و اکنون آغوشی که از نمازِِِ ِ پستان های ات مقدس تر

فردا را لبریز پنجره خواهد کرد



سلام خانم پرتقال !



شما شناسنامه ای ولگرد را

در فایل های دیلیت شده ی اداره ای بین المللی

پرینت نگرفته اید

برای سرزمینی بو گندو........

چای ای تلخ

زیر یک درخت زالزالک

بر پاسپورت های" س ک س" و  "ن م ا ز"

نریخته است؟

بر روسری مادری پسر مرده....





سلام خانم پرتقال !

ببخشید دیگر

یادم نمی آید آخرین نامه ی عاشقانه مان

در گریه های سوخته ی کدام گاز اشک آور

خیس خورده است.



 ببخشید خانم  پرتقال !

 من مُردم.



ترجمه ی آخرین شعر کوردی من. اصل شعر در این لینک:خانمی پرته قاڵ



فایل مربوطه: شعرهای من

این ویدیو هم که نمی‌دانم خواننده‌اش کیست را به خاطر اصطلاح" پرتقال من"
» ادامه مطلب

۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

تغییر آدرس وبلاگ کوردی من


چووم بۆ بلۆگ سپات






زۆرم حه‌ز ده‌کرد که‌ له‌ کوردبلۆگێر دا وێبلاگێکی کوردیم ببێت. له‌ پێش دا له‌و باوه‌ره‌دا بووم که‌ ئه‌م بلاگێره‌ خۆی فۆنتی کوردیش ده‌دا به‌ نووسه‌ر. من که‌ فۆنتی کوردیم نه‌بوو هیوام به‌م بلاگه‌ بوو. به‌ڵام که‌ بووم به‌ ئه‌ندام دیم وانیه‌. به‌ داخه‌وه‌ به‌و په‌ڕی له‌ ززه‌ته‌وه‌که‌ له‌ شوێنێک دا بنووسم هه‌موو شت کوردی بێت، به‌ڵام له‌و روه‌وه‌ که‌ ده‌بوا فۆنتی کوردیم دابه‌زانایێت . پاشان زۆر له‌ ئیمکانات و توناییه‌ کانی ئه‌م بلاگێره‌ ئاشنا نه‌بووم ئه‌وانه‌شی که‌ ئاشنا بووم هیچی نه‌ ته‌نیا زیاتر نه‌بوو له‌ بلاگه‌ کانی تر به‌ڵکوو له‌ بلاگێ وه‌کوو "بلاگ سپات"زۆر که‌م تر بوو . هه‌ر وه‌ها که‌ دیم له‌ وێس ده‌توانم کوردی بنووسم جیا له‌ وه‌ش له‌ ره‌ زۆر له‌ به‌ شه‌کانی وه‌ک جاران نه‌ماوه‌ ده‌لێ کێشه‌ی ته‌کنیکی هه‌یه‌.هه‌ستامووو ماڵم گوازته‌وه‌ بۆ بلاگ سپات وو هه‌ر به‌م ناوه‌ و به‌ ئادره‌سی:http://shahabaddinkurdi.blogspot.com وێبلاگێکم بۆ شێعره‌کانم کرده‌وه‌ و. به‌ هیوام له‌ وێ بتوانم بتان بینم بمخوێننه‌وه‌ و بۆچوونه‌کانتان بخوێنمه‌وه‌.زۆریش داوای لێ بوردن ده‌که‌م له‌ هه‌موو دۆستانێک که‌ هه‌ر ئه‌م دوێکه‌و پێره‌ که‌ ئه‌م ئادره‌سه‌م دانێ. هیوادارم لێم قه‌لس نه‌بن.بتوانم له‌ وێ رازیان که‌م.سپاس بۆ هاورێیتان


جا له‌ مه‌ به‌داوه‌ وه‌رن بۆ « گۆرانیه‌ کانی نیشتمانی به‌ڕوو...


http://shahabaddinkurdi.blogspot.com


تکایه‌ ئه‌و ئازیزانه‌ که‌ ئادره‌سی لینکی وێبلاگه‌ کوردیه‌ که‌میان دانابوو بگۆرن له‌ وێبه‌کانتانا

» ادامه مطلب

۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

نشست فعالان سیاسی و اجتماعی در منزل عبدالفتاح سلطانی؛ سلطانی آبروی وکالت است

روز دوشنبه و همزمان با عید مبعث جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی از احزاب، گروه ها و جریانات سیاسی گوناگون به دعوت "کمیته پی گیری بازداشت های خودسرانه" در منزل عبدالفتاح سلطانی گردآمدند. در این مراسم خانواده عبدالفتاح سلطانی وکیل برجسته مدافع حقوق بشر از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر که در کمیته پی گیری بازداشت های خودسرانه نیز عضویت دارد پذیرای نمایندگانی از احزاب و تشکل هایی همچون، شورای ملی – مذهبی ها، نهضت آزادی ایران، کانون نویسندگان ایران، جبهه ملی ایران، طیف چپ، سازمان ادوار تحکیم وحدت، سازمان حقوق بشر کردستان، جنبش مسلمانان مبارز، جامعه زنان انقلاب اسلامی و ... بودند. ....(گزارش و عکس را در ادامه ی مطلب ببینید)


» ادامه مطلب

۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

مگر هم وطنی اتوبانی یک طرفه است؟!

بیست سال پیش در چنین روزی (13جولای 1989برابر با 22تیرماه1368)دکتر عبدالرحمن قاسملو و یاران اش برای حل مسئله ی کوردستان و به دعوت جمهوری اسلامی در وین پایتخت اتریش، به پای میز مذاکره دعوت شدند. مذاکره ای که هرگز نه انجام گرفت و نه به سرانجام رسید. زیرا چند نفر مسلح به جلسه ای که قرار بود غیر مسلح باشند ریختند و به فجیع ترین شیوه دکتر قاسملو و همراهان اش را ترور کردند و با این کار برگ خونین دیگری به تاریخ مبارزان راه آزادی افزودند. آن ها که برای آزادی شان ارزش قایل اند و برای آزادی مردمانی از هر جنس و زبان و رنگ و نژاد به مبارزه بر می خیزند و به گفته ی خود قاسملو:« ملتی که آزادی می خواهد باید بهای آن را نیز بپردازد» و قاسملو یاران اش هم چون دیگر آزادی خواهان این سرزمین و دیگر سرزمین های جهان بهای آن را با جان شان پرداختند. انکار شدنی نیست، این که شخصی پای میز مذاکره کشته شود(حالا از سوی هر کسی) خیلی تلخ تر از آن است که در میدان جنگی،حتا نابرابر.......



» ادامه مطلب

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیافزود

درست از غروب تلخ ۲۲خرداد ماه و شاید بتوان گفت از عصر ۲۲خرداد ماه٬ که با تماس هایی که با برخی از دوستان که ناظرین صندوق رای ستادهای آقای موسوی و کروبی بودند٬ داشتم و حرف های شان بوی اتفاقاتی غریب می داد٬ دستم از نوشتن باز ماند. دیگر ناباورانه و گرچه می دانستیم قرار است چه اتفاقی بیافتد نشسته بودیم پای تلفن و خبر و سایت و... تا ساعت ۱۴روز۲۳خرداد که دیگر آب پاکی ریختند روی دستمان که هیچ٬ روی سرو صورت و هیکل و فکر و روح و همه ی ایده های نیم بندمان برای تغییرات نیم بند وآروزی اصلاح و...

همان....


۱-سهراب اعرابی، جوان نوزده ساله در زندان اوین به شهادت رسید.

۲- اسامی نود شهروند بازداشت شده در 18 تیرماه به ترتیب حروف الفبا.

۳- بیست و یک سال پیش هم، تابستانش همین قدر تفتیده و سوزان بود. نباشد که تاریخ تکرار شود!




» ادامه مطلب

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

جان دادن برای"برداشت"

.....


4_ آن چه باعث نوشتن این یادداشت شد. این بود که اتفاقاتی که در این مدت بعد از اعلام نتایج انتخابات روی داد.جدای از هر نوع نگاه دیگری این نکته را در بر داشت که مردمی که تا پای جان و به معنای واقعی تا پای جان در مقابل باتوم و چماق و شوک الکتریکی و گلوله و گاز فسفر و اشک و آور فلفل و... ایستادند، مردمی بودند که برداشت شان و احساس شان این بود که نتیجه ی رای آن ها این نیست که اعلام شده است. صادقانه و خالصانه به عنوان کسی که از روز اول شاهد شکل گیری اولین تجمع مردمی در نزدیکی خانه مان بودم شهادت می دهم که پیش از آن که موسوی و کروبی و "بی بی سی" و "وی او آ" و منافق و صادق و خائن و.. حتا تصورش را نیز بکنند این مردم بودند که ناگهان از همین گفت و گوهای جمعی کنار خیابان به یکدیگر می گفتند آخه امکان نداره... یعنی چی... مگه می شه ؟ و... همین گفت و گوها زیادتر و زیادتر شدو جمعیت زیاد شدو راه افتاد و ناگهان از میدان ونک تا بیمارستان دی را مردم فرا گرفت و جالب است که بگویم جزو اولین شعارهایی که سر اده شد این بودکه «این رای من نیست». در واقع برداشت مردم از آن چه که در این سال ها بر آن ها رفته، از آن چه که به هنگامه ی انتخابات و تبلیغات انتخاباتی روی داد و از آن چه که خودشان با دستان خودشان نوشتند و با چشم ها و گوش های خودشان دیدند و شنیدند این بود که «این رای آن ها نیست». همین برداشت باعث به وجود آمدن روندی از رویدادها شد که نه تنها در تاریخ 30 ساله ی جمهوری اسلامی، بلکه...


» ادامه مطلب