کوردستان بدون مرز
پرسشهایی بی پاسخ در باب تجاوز همیشگی به سرزمینی به نام کوردستان
بسیاری از شاعران و نویسندگان کورد که رویای تشکیل سرزمینی به نام کوردستان را داشتهاند در گفتهها و شعرهایشان گاه اشاره کردهاند و یا نوشتهاند که دوست دارند سرزمینی داشته باشند بدون مرز باشد ویا مرزهایاش از مرز پروانهها باشد. رویاشان تنها سرزمین بون مرز خاورمیانه بوده است. اگر چه این یک رویای شاعرانه است و شاید از رنج و دردی که از ذات مرز کشیدهاند برخاسته است اما نیک میدنیم که در دنیای سیاست و روابط بینالملل تقریبا امری محال است حتا در کشورهای عضو اتحادیهی اروپا اگر چه پلیس و سگ و سیم خاردار برمرزها نیست. اما نقاط و خط کشیهای مرزی با مجهزترین سیستمهای ماهوارهای کنترل و تعیین میشود.
اما آنچه از این مقدمهی کوتاه منظورم بود پرداختن به دقیقا همین مسئله بود. یعنی کوردستان بدون مرز. وقتی به معادلات سیاسی و منطقهای در مورد سرزمینی به نام کوردستان نگاه میکنیم بی اغراق متوجه میشویم که انگار واقعا این سرزمین حتا اگرچه در مرزهای سیاسی چهار دولت ملت واقع شده باشد و هر کدام از بخشهای آن از نظر حقوقی متعلق به یکی از این کشورها باشد. اما وقتی قضیه به مسایلی میرسد که به کوردستان مربوط میشود حتا این کشورها قسمتهایی از کشور خودشان را که مربوط به کوردهاست انگار جزو سرزمین خودشان به حساب نمیآورند و یا جزو سرزمین کشور دیگری به حساب نمیآورند.
زیرا بارها میبینیم که این کشورها به راحتی این حق را برای خود قایل هستند که وارد حدود سرزمینی یکدیگر بشوند و نسبت به کوردها هر عملیات نظامی که برای شان ممکن است، انجام بدهند. جالبی قضیه آنجاست که کشورهای صاحب مرز نیز خود را موظف به دفاع از حدود سرزمینی خود که مربوط به کوردستان است، نمیدانند.
این اتفاق از سوی عراق برای وارد شدن به مرزهای کشور ترکیه و ایران رخ داده است و از همه بارزتر ورود و تجاوز رسمی و گاه با برنامه و موافقت از سوی ترکیه و جمهوری اسلامی ایران به خاک کوردستان عراق در این چند ساله رخ داده است.
در واقع وقتی کشور ترکیه میخواهد به خاک کوردستان عراق تجاوز کند با اینکه این خاک از نظر جغرافیای سیاسی متعلق به کشور عراق است، اما ترکیه در باور خود انگار نه انگار دارد وارد خاک یک کشور دیگر میشود. همین تصور از سوی جمهوری اسلامی نیز انگار وجود دارد. از سوی دیگر و جالبتر از همه خود کشور عراق است که انگار نه انگار که این خاک و این سرزمین جزویی از خاک کشوری است که این همه جنایت و قتل و کشتار دسته جمعی و نسل کشی در آن رخ داده است تا مثلا این بخش از خاک کشور عراق نه جدا شود و نه حتا خودمختاری و فدارل باشد. اگر هم امروز حگومتی اقلیمی و فدرال بر آن حاکم است به یمن!!! حملهی آمریکا به کشور عراق و قانون اساسی نوین آن است.
نکتهی جالب تر اینکه هر سهی این کشورها و البته کشور چهارم سوریه نیز که سویهی دیگری عربی این توافقهاست، باهم توافقها و همپیمانیهای امنیتی بسیاری با یکدیگر دارند که با تمام وجود مانع هرگونه اقدام و سیاستی شوند که منجر به بخشیدن حقوق سیاسی ویژهای به کوردها در هرکدام از کشورها شود. همچنین به شدت مدافع و مانع هرگونه بحث استقلالخواهی و یا تجزیهطلبی از سوی کوردها در مرزهای سرزمین یکدیگر هستند. یعنی محتوای این توافقهای امنیتی قاعدتا تاکید بیش از حد بر این است که خاک و سرزمین کوردستان تحت هر شرایطی قسمتی از خاک و سرزمین یکی از این چهار کشور است. اما زمان تجاوز و حمله و نسل کشی و جنگ و جنگ افروزی که میرسد هیچکدام انگار بر این بارو نیستند این همان سرزمینی است که آن همه اصرار دارند بخشی از حدود سرزمینی یکی از این کشورها باشد و در واقع خودشان اولین نقض کنندگان همین حدود سرزمینی یکدیگر هستند که آنهمه بر آن اصرار دارند.
حقیقت سیاسی آشکار ماجرا آنجاست که «تجاوز» و ورود به حدود سرزمینی و حتا هوایی هر کشوری در عرف و قوانین بین المللی جرمی آشکار و نپذیرفتنی است. هیچ بهانهای هم نمیتواند توجیهی بر «تجاوز» به خاک یک کشور دیگر باشد. بهانهی حضور یک گروه اپوزیسیون که به فعالیت مسلحانه علیه یکی از این دولت ملتها میپردازد، بی بنیادترین بهانهی ممکن است زیرا همین کشورها خودشان در همین زمان حاضر به ویژه کشور ایران و عراق پایگاه رسمی انواع و اقسام گروههای مسلح شناختهشده و ضد آمریکایی و ضد اسراییلی و حتا ضد یکدیگر هستند. به عنوان مثال آیا این حق برای کشوری چون اسراییل قایل هستیم که بهانهی حضور دفتر و پایگاههای رسیم گروههای لبنانی و فلسطینی، به خاک کشور ایران تجاوز کند؟ بدون شک نه و این بهانه هرگز بهانهای پذیرفتنی نیست برای تجاوز رسمی به خاک یک کشور.
اما حقیقت پنهان ماجرا انگار این است که این کشورها هرگز کوردستان را بخشی از حدود سرزمینی خودشان و یکدیگر نمیپندارند. چه اگر میپنداشتند چگونه امکان داشت بیپروا و بی محابا اقدام به تجاوز به سرزمین دیگری بنمایند. چگونه امکان دارد بی پروا و بی محابا کشورهای دیگر به خاک کشورشان تجاوز کنند و لام تا کام اعتراضی عملی ننمایند بلکه تنها به پَزهای دیپلماتیک بسنده کنند.
داستان غمگینتر آنجاست که حتا مردمان این کشورها نیز با تمام ادعایی که در هم وطنی میکنند بسیار کم نسبت به کوردها احساس هموطنی دارند. البته که در گفتمان رسمی و غالب چه از سوی دولت و چه از سوی ملت تقویت شده توسط همان دولت، این گناه نا هموطنی همیشه برگردن کوردها بوده است و من نیز هرگز تمامیت این تقصیر را انکار نمیکنم. اما سوال اینجاست اگر این بخش دیگر از ملت در این ملت-دولت های سیاسی، واقعا کوردها را هم وطن خود میدانند چرا احساس تجاوز به سرزمین خودشان نمیکنند. نه عربهای عراق احساس میکنند که آن بخش از خاکشان و مردمشان که مورد تجاوز قرار گرفته است، واقعا بخشی از سرزمین خودشان است و قسمتی از هم وطنانشان در حال کشته شدن هستند، نه ترکها هنگام ورود عراق به خاک ترکیه. یا به عنوان مثال ایرانیها که در ریشههایی از اندیشههای پان ایرانیستی که بسیار هم قدرتمند است در رسوبات فکری اکثریت روشنفکران و فعالان سیاسیاش، کوردها را اصیلترین ایرانی ها در هرجای دنیا میپندارند. چگونه است که نه نسبت به تجاوز به خاک کوردها در سرزمین خودشان و نه نسبت به تجاوز به کوردها در هر سرزمین دیگری نه تنها اعتراضی ندارند بلکه گاه خوشحالی زیر پوستیشان را نیز با مطرح کردن بهانههایی چون مثلا فعالیت مسلحانه و عملیات ترویستی سعی در به آشوب کشاندن اصل قضیه تجاوز، نسل کشی، اعدامهای بی رویه و هزار جنایت دیگر علیه کوردها ، دارند. اوج ماجرا آنجاست که گاه برخی از این مثلا تحلیلگرها مینویسند و یا میگویند آخر کوردها به « خاک ما تجاوز کرده اند»؟؟؟ این که چطور مردمی میتوانند به خاک خودشان تجاوز کنند از آن سوالهای بی پرسش است. تحت هر شرایطی یک حزب سیاسی حتا اگر فعالیت مسلحانه هم داشته باشد یک نیروی خارجی و یک کشور خارجی نیست که «تجاوز» کرده باشد. بلکه اگر واقعا حس هم وطنی وجود داشته باشد باید و غیر قابل انکار است که احساس کند که یکی از احزاب هم وطناش اقدام به فعالیت مسلحانه کرده است نه اینکه تجاوز کرده است.
کوردها در تمام طول تاریخ مبارزات شان در هر چهار کشور به تعداد انگشتان دست نیز عملیات تروریستی نداشتهاند حتا اگر قایل به چنین عنوانی باشیم. اما همین ایرانیها و همین فعالان سیاسی حال حاضر به تعداد انگشتان دستشان نیز رسما علیه عملیاتهای تروریستی گروههای لبنانی و فلسطینی موضع نمیگیرند و بالاتر اینکه در کشورهای آزاد هم رسما عنوان میکنند در هیچ تظاهراتی علیه فلسطین شرکت نمیکنند.
مطلب را با یک طنز بسیار تلخ به پایان می برم. سالها پیش لطیفهای شنیدم که « یک کورد اقدام به هواپیمایی ربایی کرد وقتی موفق شد نمیدانست که هواپیما را کجا ببرد». تلخی این طنز را تنها یک کورد متوجه می شود و آن این است که یعنی هیچکجای این دنیا وجود ندارد که یک کورد اعتماد کند که حتا با قدرت هواپیما ربایی نیز میتواند قسمتی از حقوقاش را مسجل نماید. این داستان تلخ مردمانی است که نه وطنی دارند نه هم وطن هستند و نه مرزی دارند و نه کسی آنها را جزو مرزهای خودشان و هم وطنان خوشان به حساب میآورد.
کوردستان اگرچه سرزمین و یک واحد سیاسی مستقل نیست اما ظاهرا از زاویهی عکس رویای شاعران واقعا سرزمین بدون مرزی است.
7 comments:
زیبا بود و ناراحت کننده، مرسی
شماي كورد وقتي خودت رو ايراني نميدوني ديگه چه انتظاري داري؟ نميخواد الان بياي بگي نه من خودم را يك ايراني اصيل مي دانم نقطه
حقيقت اينه كه شما خودتون رو يك كشور ميدونيد كه توسط چهار كشور ديگه به چهار قسمت نا مساوي تقسيم شده! غير از اينه؟
شما با اسم واقعیت بنویس تا جوابتان را بدهم حضرت ناشناس دوم :)
آنچه شما می خواهید، یعنی تشکیل کشوری بنام کردستان که دلیل تشکیل آن زبان کردی است و بس، اندیشه ای برآمده از فلسفه رمانیک است. در فلسفه رمانتیک زبان نقش بسیار مهمی دارد و مبنای تعریف ملت. اما از آنجا که این مسئله ای انتخابی نیست و اجباری است، یعنی زاده شدن در خانواده ای کرد به انتخاب فرد نیست، پس عضویت در ملت هم امری اجباری می باشد. پس بنابراین سخن از حق گفتن در این رابطه بی معنا و متناقض با تعریف ملت به عنوان اجتماع هم زبانان خواهد بود. خوب معلوم است در ادامه چه نتیجه ای حاصل است. در چنین شکلی از تعریف ملت، تنها راه تغییر مرزها کشورگشایی و جنگ و کشتار است. و البته مطالعه تاریخ نشان می دهد که صاحبان این اندیشه بارها چنین فجایعی را به بار آوردند. اصولا در فلسفه رمانتیک جایی برای حقوق بشر نیست. یا از این مسئله که این اندیشه و خواست شما بیان فلسفه رمانتیک است و پیامدهای آن، یعنی ضدیت با حقوق بشر بی اطلاع هستید، یا خود را به بی اطلاعی زده اید. در هر صورت امیدوارم خط خود را مشخص کنید که بالاخره چه چیز را می خواهید، حقوق بشر یا ملت به عنوان جامعه هم زبانان! امکانی برای جمع این دو نیست که هر یک نافی دیگری است. البته برای اطمینان می توانید به تعریف ملت در مدرنیته بویژه مدرنیته فرانسوی به عنوان زادگاه حقوق بشر مراجعه کنید تا این تناقض را دریابید و بدانید چه تعریفی از دل مفاهیم حقوق بشری بیرون می آید
دوست عزیز ناشناس سوم:
شما خودتان متاسفانه وکیل و وصی شدهاید و در مورد خواسته ی «ما» حالا اینکه خودت این « ما» یی را که در بارهاش نظریه پردازی میکنی بر اساس کدام « معیار» هویت « مایی» بخشیدهای خدا می داند. و از خواست ما حرف زده ای و از این که « این ما خودش در فکر کشور و ملت و این حرفهاست» اینها فرمایشاتی است که دولتها و سیاستهای راسیستی و دولت های ۱۰۰سال گذشته در ایران بر ما و البته راستش بیشتر بر شما تحمیل کردهاند. زیرا کسی که این تئوریها را پذیرفته و بر او تحمیل شده است ظاهرا شما هستید و نه ما. هیچ کدام از احزاب سیاسی کورد تا به این لحظه خواستی مبتنی بر تشکیل دولت کوردی در اساسنامههایشان بوده و نه در استراتژی ها و نه در خواستههایشان بوده است. این فقط تصور ذهنی است که حاکمان برای ذهن شما ساخته اند.
ضمن آنکه این حق حق طبیعی و انسانی هر ملیتی میباشد و هیچ کس نمیتواند منکر آنها شود.
اما با اینهمه در تئوریهایی نیز که مدعی هستید متاسفانه کاملا باز هم بر اساس همان « پارادیم»های فکری حاکمان و همان تخیلات صغری کبری چیده اید. ملت کورد ملت بودناش بر اساس « زبان » نیست. این حرف شما زمانی درست بود که مثلا این ملت به صورت مهاجرت ساکن سرزمینی دیگر بود و تنها عامل « پیوند دهندهی» ارکانیک و مکانیکی این ملت همین یگانه معیار ذهنی شما یعنی «زبان» بود. شما از تاریخ مشترک، سرزمین مشترک، ساختمان و سازمان و سیاسی مشترک، هویت فرهنگی و .... تمامی این عوامل گذشتهاید و البته در واقع آنها را «حذف» کردهاید.
اشکال این کامنت شما این است که اولا اصل موضوع توهم ساختگی ذهن خودتان است. دوما در چیزی هم که خواستهاید بر مبنای همان توهم استدلال کنید کاملا به خطا رفته اید. اتفاقا تعریف ملت بر اساس نطریهی جامعه شناسی فرانسوی هرگز شامل کوردها نمیشود. زیرا در این نطریات « دولت» متساوی با « ملت» در نظر گرفته میشود.
نکتهی جالبتر اینکه شما کشورگشایی را به « کوردها» !!!!!!!!! نسبت دادهاید. شما اگر از کشوری کوردی خبر دارید که قصد گشور گشایی هم داشته باشد آن هم بر اساس نظریه ی رماتیک زبان و این کشور کوردی که قصد کشور گشایی دارد و موجب قتل و غارت و چنایت و مابقی قضایا هم شده است به من هم خبر بدهید خوشحال می شوم. فرافکنی کشورگشایی و جنایت و از کاسهی سر مناره ساختن را دیگر ندیده بودم آن هم نسبت به مردمی که اصلا کشور ندارند ::)
جناب شیخی عزیز درود
گاهی وقتا منم تو همچین شرایطی قرار میگیرم . افرادی ناآگاهانه با ذهنی پر شده تحت افکار غلط دیگران و با کمال تأسف گاه آگاهانه و با نیت سوء نظریاتی ارائه میدن که نمیدونم آیا جواب بدم یا نه؟ آیا این انسان قابلیت پذیرش چیزی به جز اندیشه اشتباه خودش رو داره یا نه ؟ و یا اصلن چنین فردی ارزش توجیه داره یا نه ؟ از پاسخی که به این دوست ! ناشناس سوم دادید سپاس بعضی هم مثل ناشناس دوم جزو همون هایی هستن که ارزش پاسخ ندارن . بهر حال منم از اینجا به دوستان عزیز پیشنهاد میکنم به هیچ نژاد و فرهنگ و آیین و قومی مغرضانه نگاه نکنید . به جای نظرات غلط و باورهای اشتباه با مطالعه و تحقیق بیشتر به گسترش فکری خودتون کمک کنید .
ممنونم جناب گاظمی عزیز.. و خوشحالم که بالاخره خوانندهای پیدا شد که به اصل موضوع این نوشته توجه کرده باشد. آنچه در این نوشته مد نظر من بود در واقع نه بحث کشور شدن کوردستان، نه مبحث تقسیم استعماری سرمزین کوردستان بر اساس منافع دول استعماری و شاید منافع کشورهای منطقه و هزارانن مبحث دیگر از این دست بود. مبحث این نوشته ی من واقعا جدای از همهی این ها این بود که واقعا چگونه است که این سرزمین با اینکه بخشی از خاک و سرزمین یکی از این دولت ملتها به حساب میآید، اما هیچ کدام از این دولتها نه خود را موظف به دفاع از خاک و شهروندان ساکن در این جغرافیا میدانند و نه هیچ کدام حاضرند به تمامیت ارضی یکدیگر در این یک مورد خاص احترام بگذارند و حتا گاه زمزهی هایی به گوش می رسد مبتنی بر توافق این کشورها برای حمله به خاک یکدیگر؟؟؟؟؟ البته این خاک اگر آن قسمتی باشد که مربوط به کوردستان میباشد و برای همین نوشتم بدون مرز زیرا انگاری واقعا هیچ کس مرزی برایش متصور نیست.
ارسال یک نظر