عنادورزی دولت مهرورزی با زنان
دقیقا روزی که فاطمه حقیقت پژوه اعدام شد می خواستم مطلبی را که در مورد یکی از اصلی ترین مسائل و مشکلاتی که زنان ایرانی با آن رو به رو هستند منتشر کنم. اما با اطلاع از خبر اعدام او، امکان نوشتن برایم از هر مسئله ای درباره زنان به نوعی به محاق رفت. از آن روز هم تقریبا دستم به نوشتن نمی رود.
برای من لجبازی و دهن کجی حکومت فعلی ایران با همه ی مصادیق و اعلامیه های و میثاق ها و یادبودهای بین المللی جالب است. آیا واقعا این از روی اتفاق است،که در روز 25 نوامبر ؛ روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان؛ دولت تصمیم به اعدام زنی می گیرد که به دفاع از یک مفهوم با عنوان ناموس که بسیار هم مورد تاکید دولت و نظام مذهبی ایران است؟ آیا این جز دهن کجی آشکار به چنین یادبودهای بین المللی است؟
از سوی دیگر اگر به فرض مردی به ادعای این که کسی قصد تعرض به ناموس اش را داشته مرتکب قتل می شد، باز هم برخورد سیستم قضایی با وی به همان شکلی بود که با فاطمه برخورد شد؟ انگار در نگاه نظام ایدئولوژیک و قضایی ایران دفاع از ناموس نیز تنها در حیطه ی اختیارات «مردان » است و خود زنان حق ندارند که از ناموس خود محافظت به عمل آورده و یا از اجازه دادن به تجاوز به خود یا نزدیکان شان جلو گیری کنند.
از سوی دیگر هر روز با طرحی و پیشنهادی از سوی دولت نهم برای تحدید موقعیت زنان در جامعه به عنوان یک شهروند آزاد روبه رو می شویم.دولتی که افزایش روز به روز نرخ بیکاری و تورم و کاهش روز به روز سطح معیشت و رفاه اجتماعی روبه رو است، دولتی که هر روز با سیل قطع نامه های بین المللی اقتصادی و سیاسی و .. روبه رو است و هزار مشکل بزرگ و کوچک از این دست، همه ی امورش را رها کرده است و تنها مسئله ای که به شدت آن را دنبال می کند برخورد با فعالان جنبش زنان و از سوی دیگر به فکر انواع و اقسام طرح ها و برنامه هایی علیه زنان است تا هر چه بیشتر آن ها را از صحنه ی اجتماع و عرصه ی عمومی دور بدارد. اتفاقا طرح هایی را که در مورد زنان در دست دارد, مثل هزار و یک طرح ناتمام در عرصه های دیگر نه تنها رها نمی کند بلکه با قدرت تمام آن ها را به مرحله ی اجرا در می آورد و پی گیر مداوم آن هاست. دقت کنید در این سال ها کدام طرح به اندازه ی طرح «اندازه ی سانتی متری مانتو و روسی زنان» و کدام لایحه به اندازه ی «لایحه ی فخیمه ی چند همسری» پی گیری شده است؟ حالا دیگر طرح کاهش دوران تحصیل آن ها هم به انواع و اقسام طرح هایی از این دست اضافه شده است.
از سوی دیگر هر روز شاهد انتشار گزارش های بین المللی از سوی نهاد های بین المللی، دولتی و غیر دولتی در نقاط مختلف جهان نسبت به نقض حقوق بشر به ویژه«زنان» و قومیت ها و اقلیت های مذهبی هستیم. که آخرین آن گزارش مرکز سیاست خارجی بریتانیا بود که اشره مستقیم به هر سه عنوان ذکر شده در این جا را داشت.نکته ای که در این گزارش توجه من را جلب کرد این بود که در مورد کردها گفته شده بود که آن ها تحت تبعیض اند زیرا به اعتقاد حاکمیت عده ای از گذشتگان آن ها علیه حکومت برای جدایی جنگیده اند، و در مورد بهایی ها هم استدلال تبعیض این است، مذهب ان ها به رسمیت شناخته نمی شود مفسد فی الارض شناخته می شوند، ضمن آن که هر دوی این اتهامات در هیچ دادگاه اسلامی ای حتا ثابت نشده، وصرف برخورداری از نژاد و ملیت و مذهب خاصی حتا طبق قوانین ایران مجوزی برای تبعیض نیست، اما سوالی که در ذهن من شکل می گیرد این است، به فرض محال که در مورد آن دو گروه قبلی و انواع گروه های مورد تبعیض قرار گرفته ی دیگر استدلال هایی از این دست را بتوان ارائه داد اما به راستی دشمنی و ستیزه گری حاکمیت با زنان از چه منشایی نشات می گیرد؟ زنان که نه سابقه ی ستیز مسلحانه علیه حاکمیت ایران دارند و نه در قانون غیر رسمی قلمداد شده اند و نه امکان نسبت دادن هیچ کدام از این استدلالات ناروا به آن ها وجود دارد.
زنان که در طول حاکمیت حکومت های مردانه یا در کنج خانه در خدمت مردان بوده اند و حاکمان هیچ کاری با آنان نداشته اند مگر این که زیباترین آن ها را برای حرم سراها «مصرف» کرده اند و در دوران دولت های مدرن هم در زمان رضا خان چون میل حاکمیت بر آن بود که عریان باشند به زور باتوم باید عریان می شدند و در زمان این حکومت نیز چون میل حاکمیت بر آن است که مستور بمانند، باز با زور باتوم و زندان و بازداشت و پرونده و عکس وشماره شدن هم چون جانیان، باید مستور بمانند.
2 comments:
با سلام
به این تحقیق جالب در مورد زنان تن فروش تهران توجه کنید :
http://news.g00ya.com/society/archives/080057.php
حتما"میخونمش راستی من آپم
ارسال یک نظر