من خیلی اهل این نیستم از عکسهای معروف و یا قابل توجه استفاده کنم که بازدید کنندهی وبلاگم بالا برود. اما خوب از جایی غیر زا وبلاگم نمیشود به بالاترین لینک داد. برای همین عکسی را که دو سال پیش در فیس بوکم گذاشته بودم حالا برای خاطره در وبلاگم میگذارم.
نهم دیماه و همان روزی که حاکمیت تمام توان خودش رو به کار گرفت که از مردمانی که در سایهی خودش هستند لشکری راه بیاندازد برای مقابله با جنبش مردمی ایران و تمام توان تصویری و صدا و سیما و تبلیغی خودش را به کار گرفته بود. ناگهان دوربینی که همهاش باید کلوز آپ نشان میداد کمی سرش به بالا متمایل شد و این گونه انتهای خالی آن جمعیتی عظیمی که ادعایش را میکردند مشخص شد.
پی نوشت:
من اگرچه با تظاهراتها و کارنوال راه اندختنهای حکومتی، مخالفم اما اساسا و بهتر بگویم در باور درستتری و بدون تعصب، این مردم رو هم از « مردم » جدا نمیدانم. این گروه هم بخشی از مردم ایران هستند. حذف مردم از مردم اساسا تفکری است که از بنیادهای فاشیستی سرچشمه میگیرد و خود ما نباید به آن دامن بزنیم. برای همین هرگز از تعابیری چون « ساندیس خور» استفاده نمیکنم. بخشی از هویت بسیاری از ما، در بسیاری از مواقع واجد همین ویژگی است. اما این دقیقا ویژگی و تصویری از خودمان است که دوستش نداریم. اما وقتی در شکلی برجسته و نمادین و و تمام قد آن بخشها از تصویر ناخواسته از خودمان را میبینیم، به شدت احساس اشمئزاز میکنیم. با اینهمه در آن زمان من خودم در تهران بودم و آنجا حوادث را میدیدم. جمعیت حاضر در راه پیمایی ۹ دی ماه حتا به ۵۰۰هزار نفر هم نمیرسید. خوب طبیعی است که عصبانی هم باشیم زیرا ما آن وقتها در مقابل جمعیت بی شمار خودمان زیر آن همه فشار و سرکوب احساس بدی داشتیم که ما بدون هیچ وعده و وعیدی و با هزار بدبختی جمعیتمان آن همه بود و امکان حضور در خیابان که حق همهی مردم است و عمومی ترین عرصهی زندگی شهری است، را نداشتیم، اما این گروه به واسطهی حکومتی بودن امکان آزاد حضور داشت.
پی نوشت:
من اگرچه با تظاهراتها و کارنوال راه اندختنهای حکومتی، مخالفم اما اساسا و بهتر بگویم در باور درستتری و بدون تعصب، این مردم رو هم از « مردم » جدا نمیدانم. این گروه هم بخشی از مردم ایران هستند. حذف مردم از مردم اساسا تفکری است که از بنیادهای فاشیستی سرچشمه میگیرد و خود ما نباید به آن دامن بزنیم. برای همین هرگز از تعابیری چون « ساندیس خور» استفاده نمیکنم. بخشی از هویت بسیاری از ما، در بسیاری از مواقع واجد همین ویژگی است. اما این دقیقا ویژگی و تصویری از خودمان است که دوستش نداریم. اما وقتی در شکلی برجسته و نمادین و و تمام قد آن بخشها از تصویر ناخواسته از خودمان را میبینیم، به شدت احساس اشمئزاز میکنیم. با اینهمه در آن زمان من خودم در تهران بودم و آنجا حوادث را میدیدم. جمعیت حاضر در راه پیمایی ۹ دی ماه حتا به ۵۰۰هزار نفر هم نمیرسید. خوب طبیعی است که عصبانی هم باشیم زیرا ما آن وقتها در مقابل جمعیت بی شمار خودمان زیر آن همه فشار و سرکوب احساس بدی داشتیم که ما بدون هیچ وعده و وعیدی و با هزار بدبختی جمعیتمان آن همه بود و امکان حضور در خیابان که حق همهی مردم است و عمومی ترین عرصهی زندگی شهری است، را نداشتیم، اما این گروه به واسطهی حکومتی بودن امکان آزاد حضور داشت.
7 comments:
آقا من یک انتقاد از بالاترین دارم چرا برای تبرئه شدن اون جوونی که میگفتند بسیجی کشته هیچ موضوع داغی زده نشد؟؟؟؟ این همه ساندیس خورا سر ترانه موسوی واسه ما حرف درآوردن اونوقت شما واسه تبرئه شدن اون پسر و دروغ ساندیس خورا در مورد اولین شهید فتنه کاری نکردید
ما نباید مثل حکومتی ها غیر منصفانه قضاوت کنیم تظاهرات کنندگان نه دی هم جزو مردم بودند همانطور که تظاهرات کنندگان سبز جزو مردمنداما فرق اساسی در اینجاست که تظاهرات کنندگان معترض به حکومت در یک فضای همراه با محدودیت بسیار به خیابانها آمدند که هزینه ها(مادی-معنوی)و مجازات های زیادی را تحمل کردند اما در نه دی یک راهپیماییحکومتی بسیار آزاد از طرف حکومت و با استفاده از تبلیغات وسیع جانبدارانه برگزار شد که حضور در آن چه بسا همراه با منافع حزبی و شخصی بود.(این کجا و آن کجا)-نکته دیگر این که باید بین انگیزه های مختلف در 9 دی (اعتراض به حرمت شکنی عاشورا و حمایت از ولایت فقیه) نیز تفاوت قائل شد
@ناشناس اول
من در بالاترین هیچکاره ام رفیق فکر کنم این کامنت رو در خود بالاترین میگذاشتی بهتر بود شاید اونها یا کاربران بالاترین ببیند
@ناشناس دوم
ببینید دوست من
قصد من مقایسه نبود. هم ارز و هم عرض قرار دادن هم نبود. من تنها به آنکه مردم را از مردم حذف کنیم نه این که تفکیک کنیم. معترض بودم. تفکیک معنی دار است. اما این که گروهی از مردم را که وابسته و یا هم ارز ارزشهای خودمان است « مردم» بنامیم و به نام مردم صحبت کنیم روشی است از روشهای فاشیسم که با نظام توتالیتری ارزشهای سیاسی و اجتماعی شون در فرایند جامعه پذیر شدن ما در چنین جوامعی در ذهن خودمان نیز درونی میشود. من فقط عرضم این بود.
بدون شک ملاک ها ارزش ها و ارمانهای گروهی که به نام جنبش سبز در خیابانهای ایران و به ویژه در تهران نزدیک به ۸ ماه حماسه آفریدند آهم زیر باران سرکوب و اشک آور و باتو م و چوب و چماق و لشکر حیدریانشان و . اوباشان گرفته تا .. گارد ویژه و بسییجی و سپاه و .... آن هم برای ارزشهای اجتماعی سیاسی همچون دموکراسی و حق تعیین سرنوشت سیاسی و.. خیلی متفاوت است. از آن گروه دیگر.. این می شود تفکیک . اما این که بگوییم آنها مردم نیستند ما مردم هستیم همان چیزی است که حاکمیت می خواهد و انجام میدهد. حاکمیت هم میگوید مردمی که در ۹ دی به خیابان آورد مردم هستند و ما ارازل و اوباش بودیم و ززمینهی سلب ارامش مردم را فراهم کرده بودیم
بیائیم بپذیریم که بخشی از جامعه ما همین مردمی هستند که به دلیل عدم آگاهی ، تعصب ، خرافه پرستی و .... اینگونه رفتار می کنند ! تجربه 88 نشان داد که ملت ما راه زیادی برای پیمودن در پیش دارند... نوشتن و یا حتی فریاد زدن "دموکراسی ، ازادی " آسان است اما دست یافتن به آنها بسیار سخت و پر زحمت...
انقلاب کردن آسان تر از "تغییر و روشنگری جامعه" است
آره. دوست من هم روز عاشورا با من بود، 9 دی هم از طرف اداره برده بودنش. دلت خوشه ها.
9 دي چه خبر بود؟ كل جمعيت چهارراه وليعصر تا نرسيده به جمالزاده بود كه از همه شهرستانهاي اطراف (با اتوبوسهاي پلاك شهرستانها) جمع شده بودن. خوشبختانه محل كار من همون اطرافه و همه چيز را از نزديك ديدم. با يك حساب و كتاب ساده ميشه فهميد كه كل جمعيت 300 هزار نفر هم نميشد.
ارسال یک نظر