۱۳۹۴ تیر ۲۵, پنجشنبه

مصاحبه با شهاب‌الدین شیخی در مورد «مهاجرت سیاسی» نسل جدید بعد از ۲۰۱۰


شاید حدود ۲ سال پیش بود. یعنی دو سال و از آمدن‌ام به آلمان می‌گذشت. یعنی آن یک سال و نیم لعنتی در روستاها و شهرهای ایالت رایلند فالتس، و کوچ و فرار دوباره‌ام به برلین که انگار کوچ واقعی من همان بود. همان مواجه شدن با چهره‌ی « خارج».با معنای مهاجرت. همان وقتی که به محض ورود به برلین دیگر هیچ جواب تلفنی حتا از دوستانی که تا آن روز فکر می‌کردم دوستم هستند نشنیدم و ندیدم..

و دوستان جدیدی پیدا کردم.
علی لیمونادی سال‌هاست در «تلویزیون ایرانیان» در مورد مسئله‌ی مهاجرت، تحقیق می‌کند و در این راه با چهرهای مختلفی، از شاپور بختیار و دکتر قاسملو گرفته تا کاظم علمداری و ماشاالله آجودانی و سعیدی سیرجانی و دیگرچهره‌های سرشناس و کمترشناس، انجام می‌دهد.. ۲ سال پیش علی لیمونادی به برلین آمده بود و می‌خواست با نسل جدید مهاجران سیاسی مصاحبه‌ای داشته باشد.
آن‌ وقت‌ها به دلیل همه‌ی آن‌چه که در نوشتن نمی‌آید اویل این روزگارمن بود که تصمیم گرفته بود که دیگر نه به فعالیت حقوق بشری و فمینیسیتی و رزنامکه نگاری و کوردی و.. بپردازم. 
حالا به طرز اتفاقی چند روز پیش دوباره مصاحبه‌ی من از این تلویزیون پخش شد. 
دیدن این مصاحبه را صادقانه توصیه می‌کنم. برای خودم هم جذاب بود. اصلی‌ترین جذابیتش برای خودم صداقت بیش از حدم است که معمولا خیلی ها در وضعیت من چنین صداقتی به خرج نمی‌دهند و به قول معروف مواظب « پلتیک کورکت»شون هستند.
یک نکته‌ی توضیحی در مورد اشاره‌ام طنز انتقادی‌ام به « هخا» باید بگویم منظور من که احتملا هم مشخص است این نیست که من موافق طرح«هخا»بوده ام. بلکه منظورم این است این همه سازمان سیاسی و حزب و دسته و گروه همیشه از سرنگونی و یا تغییر حکومت جمهوری اسلامی حرف می‌زدند و می‌زنند و … ولی هرزگ و هرگز حتا یک «طرح عملی» پیشنهاد نکردند که مثلا به اجرا گذاشته بشود. حالا این که موفق یا ناوفق بحث دیگری است. این بساط درخودگشتگی ذهنی ابدی و مدام و همواره و امید به تغییرات آسمانی ( حالا یا الهی و یا آمریکایی) است که چیزی به نام اپوزیسیون ایرانی در برای همیشه در حد جلسات درونگروهی و نهایتا تجمع جلوی سفارت‌خانه‌های جمهوری اسلامی ، نگه داشته است.
نکته‌ی دوم اشاره‌ام به این‌که اغلب فعالان سیاسی خودشان رویای همین حکومت را داشته‌اند قطعا شامل همه‌ نمی‌شود. بلکه منطورم عده‌ای است و در واقع نوع نگاه آن‌ها به مسئله‌ی حقوق بشر، مسئله‌ی زنان، دگرباش‌های جنسی، ملیت‌ها ، آزادی بیان، آزادی مطبوعات و .. … تفاوت معناداری با جمهوری اسلامی ندارد بلکه ظاهرا فرقش این است که چه کسی حکومت کند نه چه نگاهی و چه تفکری..
خلاصه که مصاحبه‌ام رو ببینید با این تذکر که اکنون بعد از ۲ سال بازهم خیلی چیزها در من تغییر کرده است .

0 comments:

ارسال یک نظر