۱۳۸۷ شهریور ۲۱, پنجشنبه

پرسه در ميدان مين

تمام اين سال‌ها دوستان و مخاطبان زيادي هميشه‌اين گله  و لطف را از من وبه من داشتند كه چرا وبلاگ يا وبسايتي باز نمي‌كنم و در آن به نشر نوشته‌ها و افكار خويش نمي‌پردازم؟ يا استدلال مي‌كردند فايده‌ي ديگرش اين است كه مي توانيم به مطالبي كه پراكنده اين سو و آن سو چاپ مي كني دسترسي داشته باشيم. و..


راستش نمي‌دانم دقيقاً اين دوستان را چگونه قانع مي‌كردم. ولي حقيتا يكي از دلايل اش برخوردهايي بود كه در اين سال‌ها با وبلاگ نويسان كرده بودند. آن همه زندان و حكم و بازجويي و.... تنها به جرم داشتن يك دفتر خاطرات مجازي؟؟ براي من غير قابل هضم بود.


 


 خيلي ساده است شما وقتي در يك نشريه كار مي كني يا تنها  در آن نشريه مطلب چاپ مي كني،تحت پوشش مجموعه‌اي از چترهاي امنيتي مدير مسئول و سردبير و غيره هستي. اما در وبلاگ تنها و تنها زير چتر غير امنيتي و پاره و پوره ي خودت هستي. آن‌هم بدون هيچ قانون وي‍‍ژه‌، مستدل و روشني براي جرائم اينترنتي.


اكنون و در اين دوره هم كه لايحه اختلال در امنيت رواني به تصويب رسيده كه خوشبختانه يا متاسفانه اكثر مجازات‌هاي آن اعدام در نظر گرفته شده، و جرايم اينترنتي هم از اين دست جرايم شناخته مي‌شوند كه موجب اختلال امنيت رواني مردم مي‌گردند و البته مصداق و مورد ويژه‌اي هم براي آن مشخص نشده است. يعني مجازات يك عمل اينترنتي كه از نظر چنين قانوني اختلال در امنيت رواني تشخيص داده شود چيزي شبيه مجازات قتل است.


با اين اوضاع روزنامه نگاري اينترنتي يا وبلاگ نويسي نه تنها عبور از ميدان مين نيست بلكه پرسه ي بي محابا در اين كشتزار مين است كه از هر سو و هرجا و در يك آن، ممكن است كه يكي از مجريان هزارو چندگانه‌ي قانون در اين مملكت، مصلحت تشخيص برآن بدانند كه فلان مطلب شما امنيت رواني اين مردم عزيز را_ كه اتفاقا با هيچ امر ديگري مختل نمي‌شود؟؟؟_ مختل نموده‌است و ..الخ


مي دانم و مي دانيد كه پيش از من و بيش از من و نوشين  و پر نيش تر از من هم از اين مقوله هر كس به فراخور حال خود نوشته و ديگر بيش از اين ادامه‌ي اين بانگ مشترك تنها گوش خودمان را مي‌آزارد زيرا كه از آن‌سو گوشي بدهكار اين حرف‌ها نيست.اما با اين همه قصه اين است كه نمي توان كه ننوشت

18 comments:

ماجد گفت...

با سلام خدمت کاک شهاب عزیز
منزل جدید مبارک !
امید وارم پر از مطلب جدید و جالب گردد
ماجد

راحله حسینی گفت...

سلام آقای شهاب شیخی
وبلاگت جدیدتون مبارک
خوشحالم که باز تصمیم گرفتید بنویسید
منتظر مطالب زیبای شما هستم
قربان شما راحله حسینی

س.ن گفت...

سلام سبك نوشتنت خيلي جالبه تبريك مي‌گم

چیا گفت...

سلام .ورود شما را به میدان مین تبریک می گویم.امیدوام از خواندن مطالبت لذت ببریم.اینقدر هم نگران نباش.

و.ن گفت...

به نظرم تصمیم خوبی گرفتی که اینجا می نویسی و یا حداقل تلاش می کنی و حوصله به خرج میدی . فقط باید دید که چه وقت این وبلاگ رو رها می کنی و میری دنبال سرنوشتت . امیدوارم که زود این اتفاق نیافته که برای مخاطبت فرصت مغتنمی محسوب میشه . موفق باشی

فرهاد گفت...

سلام شهاب جان
از ديدن وبلاگت خوشحال شدم. مباركه. اميدوارم مستدام و موفق باشي.

عرفان گفت...

سلام کاک شهاب
تبریک میگم آغاز به کار وبلاگت رو... خیلی وقت بود منتظر بودیم

مریم گفت...

سلام خوش اومدین و موفق باشین

رضا گفت...

سلام. دوست گرامی و عزیز.
منم تبریک میگم. وبلاگ جالبی داری.امید دارم مطالب جالبی را در این وبلاگ خواهیم دید.

توفیقی گفت...

سلام آقای شیخی عزیز
از دیدار شما در این دنیای مجازی بسیار خوشحال شدم.
داشتن وبلاگ در کنار همه مزایا و معایب اش یک ویژگی جالب دارد و آن هم فراهم شدن امکان دیدار دوستان است.
موفق باشید.

بارزان شافعی گفت...

سلاو و ریز بو کاک شه هاب
برای خوشه ویست و ئازیز زور به خیر بیت بو ناو جه رگه ی ویبلاگ نوسین. هیوادارم هه میشه به ر ده وام بیت له نووسین . زور خوشحال بووم . به وته ی ئه نوسه ره ی سه رو به لانی که م ده لاقه یه که بو بینینی دوستان.

سعدون گفت...

شه لا شتت نه نوو سیایه ت به سازی هه موو که س هه ل مه په ره

مهين گفت...

سلام . خوشحالم كه مي نويسي . بايد زودتر از اين ها شروع مي كردي .

اميدوارم موفق باشي .

درضمن به دوستان كردت بگو ترجمه نوشته هاشون را هم بنويسند تا ما هم بفهميم چه نوشته اند .

خالد توکلی گفت...

امیدوارم موفق باشی و منصفانه و محققانه بنویسید.

بهشید گفت...

شهاب جان اغاز به کارتو در این وبلاگ تبریک میگم موفق باشی

قدسی سرمست گفت...

حالا كه قلم ات را به لحاف چهل تكه ي دنياي مجازي ( همان بافت موزاييكي است ، در زبان زنانه ) وصله زده اي ، آرزو مي كنم اندرز بنيامين در غار وبلاگ ات هرگز تجزيه نشود : " سنت ستم ديدگان به ما مي آموزد كه وضعيت استثنايي يا اضطراري اي كه در آن به سر مي بريم ، خود قاعده است . بايد به تصوري از تاريخ دست يابيم كه بااين بصيرت خواناست . آن گاه به روشني درخواهيم يافت كه وظيفه ي ما ايجاد يك وضعيت اضطراري واقعي است ، و اين كار موضع ما را در برابر فاشيسم تقويت خواهد كرد .
وظيفه ي ما ايجاد يك وضعيت اضطراري واقعي است ..... .

شه مه لیره گفت...

برای شما مهین امید ان دارم شما هم که خواندن و نوشتن بلدی قبول زحمت فرمایید در کنار روزی 4 ساعت وب گردی 40 دقیقه را هم به آموختن زبان کردی اختصاص دهید با تشکر از سر دلسوزی نه کین امیدوارم نارا حتتان نکرده باشم.

آزاده سلیمانی گفت...

منظور حضرات از مختل کردن امنیت روانی مردم همان بهم زدن بی خیالی ماهاست. اختلال در کاهلی فکری و روانی ما بوسیله ی شما قلم به دستان جرم شما نیست - رسالت شماست. همانطور که رسالت ما مردم به عنوان انسان فهمیدن است اگر چه فهمیدن مثل زاییدن موهبت کمابیش دشواری ست!
و در نهایت آنچه که این میان به خطر می افتد امنیت حاکمان جان و مال و سرزمین ماست نه امنیت ما!

شهاب عزیز - آرامش فکری و روانی ام را با رضایت و سپاسگذاری در معرض قلم مسوول تو می گذارم که آنرا تا می توانی مختل کنی!
از صمیم قلب سربلندی خودت و قلمت را آرزو می کنم.

ارسال یک نظر