1- دریکی از سخنرانی های دکتر فکوهی در دانشگاه علامه تحت عنوان "هویت های جماعتی"، که گزارش آن را در شماره ی اول ماهنامهی "گفتمان نو" چاپ کردم، به نکته ی جالبی برخوردم. ایشان در بخشی از سخنان اش در مورد اینکه بسیاری از کشورها به سرکوب هویت های غیر رسمی اعلام شده از جانب حکومت پرداخته اند، به قتل و عام گسترده ی دیگر گروه های قومی فرانسه به دست فرانکی ها اشاره می کند.
آن جا به ذهنم خطور کرد که چرا برخی اندیشمندان و روشنفکران ما در طول سالیان گذشته مثل آیه ی قرآن به نظریات فرانسوی ها در باره ی مفاهیمی چون ملت، دولت و این ها استناد می کنند. اگرچه دلیل ظاهریش این است که نسل های اول و دوم روشنفکران ما که همگی سفر کردگان به کشور فرانسه هستند و تا نسل ها بعد هم زبان دوم روشنفکران ما همان زبان فرانسه بوده است، اما دلیل باطنی اش از دید من چیز دیگری است. در نظریات فرانسوی برای تعریف ملت دقیقا پارامتر هایی در نظر گرفته می شود، که مبتنی بر ساختار دولت است. درواقع بیشتر این پارامترها و فاکتورهای معین کننده و معنا دهندهی ملت، پارامترهایی است که تعریف کننده ی "دولت" است و نه تعریف کنندهی "ملت". یادمان نرود که یکی از اصلی ترین شعارهای ی انقلاب فرانسه "زنده باد دولت" بود. در واقع آنچه برخی روشنفکران ما تکرار می کنند همان نظریات فرانسوی دربارهی ملت و دولت است. این نظریات هم همانطور که در همهی اجزایش پیداست، معرف پارامترهای دولت است. شاید به همان دلیل در ترجمهی واژهی " Nation- State" نیز به جای تقدم واژهی ملت به تقدم واژهی دولت همت گماردهاند و معادل آن را "دولت- ملت" برگزیدهاند. زیرا وقتی ساختار ذهنی بر این بود که دولت معادل ملت است بنابراین هرگز نمیتواند در این ساختار ذهنی به حضور چند ملت در یک جغرافیای سیاسی بیاندیشد. از این رو معمولا از واژهی قوم برای دیگر ملتها نیز استفاده میکنند. بر مبنای این تعریف تصور کشوری چند زبانی واهمه و فوبیای چند دولتی و را با خود به همراه میآورد. غافل از اینکه کشور چند زبانی نه تنها باعث چند دولتی شدن یک کشور نمیشود بلکه این انکار حضور زبانها و ملیت های دیگر است که این امکان و تصور را برجستهتر و قابل تصورتر مینماید.2- زبان به عنوان رکنی از حیات انسانی که به باور زبان شناسان راه درک انسان از هستی است، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. حتا در نگاه ادیان نیز اهمیت زبان و نشانه هایی که گویای اهمیت زبان است به روشنی به چشم می خورد. در کتاب مقدس، مشاهده می کنیم که: در آغاز "کلمه بود و جز کلمه هیچ نبود و کلمه نزد خدا بود". در دین مسیح نیز می دانیم که معجزه ی اصلی عیسی مسیح دیدن سخن گفتن در نوزادی بوده است. از سوی دیگر در دین اسلام نیز سوای اینکه معجزه ی اصلی پیامبر این دین نیز "کتاب" قرآن بوده، که ارتباط کامل و واضح با مسئله ی زبان دارد، از سوی دیگر در همین کتاب آسمانی نیز شاهدیم که خدواند برای آشکار کردن اهمیت خلقت آدم به فرشتگان، به آن ها یادآور می شود که آدم "نام"ها را می داند و شما نمی دانید(و علم الادم اسما کل ها).
همچنین در کلام فیلسوفان و اندیشمندان و زبان شناسان نیز، چه در دوران کلاسیک همانند افلاطون که انسان را حیوانی ناطق می دانست، چه هایدگر که "زبان را خانه ی هستی" می دانست. نکته های روشنی است که نشان روشن تر از اهیمت زبان دارد.
با این توصیفات و از آن جا که انسان از راه زبان یکی از اصلی ترین الگوهای جامعه پذیری را تجربه می کند و از سوی دیگر در نظریه های شکل گیری روان کاوانه ی زبان از منظر دو روان کاو بزرگ "زیگموند فروید" و "ژک لکان"، زبان تحت تحول رشد روانی و جسمانی نوزاد انسانی در مراحل سه گانه شکل می گیرد و هردو با اندکی تساهل مرحله ی فالیک را مرحله ی شکل گیری زبان می دانند؛ روشن است که این نظریه ها بنیاد شکل گیری هویت انسان را زبان انسانی می دانند.
3- از آن جا که بسیاری از دولت های جهان سومی روزی یا مستعمره ی دولت های فرانسه و انگلیس بوده اند و یا مستشاران نظامی و فرهنگیشان از این دولت ها تامین شده و یا در مرحله ی سوم روشنفکراناش تحصیل کردگان این دو کشور بوده اند. همچنین خود حاکمان این کشورها چه در دوران حکومت های پادشاهی و چه در دوران "دولت-ملت"های ساختگی و اجباری به ظاهر مدرن، برخاستگان از میان قدرتمندترین(ازلحاظ زور نظامی و تزویر سیاسی و یا زر وثروت) در آن برهه ی خاص زمانی بوده اند، بنابراین تعلق خاطر قبیله ای خاصی به فرهنگ و زبانی که خود از میان برخاسته اند، داشته اند و سعی در حاکم کردن معیارها و هنجارهای خاص زبانی و فرهنگی و حتی مذهبی خود بر دیگر ملت های تحت حاکمیت شان داشته اند. از این رو زبان آن حاکم بر دیگر زبان ها حکومت کرده است. این تفوق زبانی تا آنجا بوده است که گاه حتا حاکمانی که از میان فرهنگهای زبانی دیگر برخاستهاند به دلیل تفوق پیشینی زبان در ادوار قبل از آنها برای تسلط و آسانی حکومت خود نیز همچنان به زبان حاکمان پیشین سخن رانده و حکومت کرده اند. اما از آن جا که هیچ تعلق و خواسته و نیاز اصلی آدمی با زور و زر و تزویر اگرچه خاموش بماند اما از میان رفتنی نیست. میل نوشتن و نگارش به زبان مادری نیز در میان مردمان جهان از میان نرفته و همیشه مبارزان و خواهندگان ازلی و ابدی خود را داشته است.
4- در راستای همین مبارزات و همین خواسته های مدنی و مبتنی بر حقوق بشری بوده که اکنون نزدیک به یک دهه است که از نام گذاری روز21فوریه به نام "روز زبان مادری" می گذرد. یکی از کشورهایی که با این معضل روبه رو بوده کشور پاکستان پیش از جدایی بنگلادش از این کشور بود. تا پيش از استقلال بنگلادش از كشور پاكستان در دهه 50 ميلادي، زبان رسمي كه در مدارس و دانشگاه هاي آن ايالت آموزش داده ميشد زبان پاكستاني (اردو) بود. در طي اين دوران تا زمان كسب استقلال از پاكستان، فعاليت زيادي جهت به كارگيري و تدريس زبان بنگالي در كنار زبان اردو توسط فعالين دانشگاهي و فرهنگي انجام گرفت. به خاطر تفكرات خاص دولت پاكستان كوچك ترين حركتي در اين زمينه با شديدترين اقدامات اين دولت مواجه ميشد. از جمله فعالين بسط و گسترش زبان بنگالي كه توسط نيروهاي امنيتي پاكستان ترور شدند ميتوان به ابوالبركت (استاد دانشگاه داكا)، رفيعالدين احمد (دانشجو)، شوفير رحمان (كارمند عاليرتبه دادگاه عالي بنگلادش) اشاره كرد كه اين حوادث در روزهاي 21 و 22 فوريه سال 1952 اتفاق افتاد.
بنگلادش اولين كشوري بود كه در نوامبر سال 99 پيشنهاد رسمي خود را مبني بر نامگذاري روز 21 فوريه (2 اسفند) به نام روز جهاني زبان مادري به سازمان يونسكو ارائه كرد. اين پيشنهاد در سيامين نشست عمومي سازمان يونسكو به تصويب نمايندگان كشورهايي چون ايتاليا، فرانسه، اسپانيا، نروژ، دانمارك، سوئد، شيلي، هلند، سوئيس، پاراگوئه، جمهوري دومنيكن، هند، مالزي، عربستان سعودي، لهستان و... رسيد.
همزمان با اين فعاليت ها، سازمان ديگري با عنوان طرفداران جهاني زبان مادري "Mother Language Lovers of the world" در كانادا تشكيل شد كه اعضاي آن را افرادي از مليت هاي انگليسي، هندي، آلماني، بنگلادشي، هلندي و... تشكيل ميدادند. اين سازمان نيز پيشنهاد خود را جهت نامگذاري روز 21 فوريه به نام روز جهاني زبان مادري به سازمان يونسكو ارائه كرد. پس از تصويب روز 21 فوريه، به نام روز جهاني زبان مادري طرحي توسط يونسكو تهيه و به تمامي كشورهاي عضو ابلاغ شد در اين طرح براي معلمان، دانشآموزان و دانشجويان برنامههاي خاصي تدارك ديده شده بود.عنوان اين طرح چنين بود: چرا روز جهاني زبان مادري: تنوع زبانها و فرهنگهاي مختلف بيانگر ارزش جهاني آن ها براي تقويت حس وحدت و انسجام جوامع بشري ميباشد. اهميت بازشناسي تنوع زباني يونسكو را بر آن داشت تا تصميم به برگزاري جشن روز جهاني زبان مادري بگيرد.
5- براي اولينبار مراسم روز جهاني زبان مادري در فوريه سال 2000 در پاريس برگزار شد كه در آن مقامات عاليرتبه كشور فرانسه، نمايندگان كشورهاي مختلف جهان و زبانشناسان برجستهاي چون نوام چامسكي و... شركت داشتند. در اين مراسم كويچيرو ماتسورا مدير كل سازمان يونسكو در مورد علل نامگذاري روز جهاني زبان مادري به سخنراني پرداخت وي گفت: در سطح جهان بيش از 6000 گونه زباني مختلف وجود دارد كه اين تنوع بيانگر توانائي انسان براي ايجاد ابزار ارتباطي ميباشد. زبانها آينه تمام نماي ابعاد وجودي انسان و جوامع انساني ميباشند. وي در ادامه تشكر ويژه خود را از رئيس جمهور كشور ايسلند خانم Vigdis Finnbogadotti بعنوان اولين سفير حسن نيت يونسكو در امر پاسداشت، و اعتلاي روز زبان مادري ابراز داشت. در ادامه پيام كوفي عنان دبير كل سازمان ملل در مورد لزوم ارجگذاري به روز جهاني مادري قرائت شد. در مارس سال 2001 مراسم روز جهاني مادري در محل مركز مطالعات بين المللي زبان مادري1در داكا پايتخت بنگلادش برگزار شد.
با توجه به اهميت موضوع، كوفي عنان دبير كل سازمان ملل متحد در اين مراسم حضور يافت. وي علت حضور خويش را اعلام تشكر و قدرداني سازمان ملل از ملت و دولت بنگلادش بخاطر تلاشي كه در جهت اعتلاي زبان مادري و همچنين تلاشي كه در جهت نامگذاري روز 21 فوريه به نام روز جهاني زبان مادري انجام داده بودند، دانست.
کوفی عنان دبیرکل وقت سازمان ملل در بخشی از سخنان اش گفت: حضور در اين محل كه به واقع زيربنا و شالوده تأمل و تفكر در مورد زبان مادري ميباشد برايم افتخار بزرگي است. در دوران كنوني فقط چند زبان بصورت جهاني درآمدهاند در حالي كه بسيار لازم و ضروري است كه در مورد زبان هاي محلي نيز توجه لازم را مبذول نماييم به نوبهی خود اميدوارم كه اقدامات يونسكو منجر به افزايش آگاهي در بين اقشار مردم شده و به حفظ و حراست از زبان مادري منجر شود. ميخواهم مراتب قدرداني و تشكر ويژه خود و سازمان ملل را از دولت و ملت بنگلادش بخاطر اهتمام به امر مهم و خطير حفظ و حراست زبان مادري اعلام نمايم.
سازمان علمي ـ فرهنگي آموزشي ملل متحد (يونسكو) بخاطر حرمت شهيد (ديبوش) Dibosh روز 21 فوريه يعني روز ترور وي را در سراسر جهان روز جهاني "زبان مادري" ناميد. همين اعتقاد بود كه باعث پيريزي مؤسسهاي شد كه هدفش بسط زبانهاي مادري در سراسر جهان ميباشد. بنگلادش نمونه بارز ملتي است كه موضوع زبان مادري در كنار مسائل مهم ديگري چون ايمان، حس وطندوستي و... مؤلفههاي اساسي زندگي شده است ريشه تعلق در اين جهان فاني، شنيدن زبان مادري هر انساني ميباشد. زبانهاي گوناگون در ميان مردم و گروههاي مختلف براي سهولت امر فهميدن و فهماندن پخش شدهاند. اميدوارم در طي قرن اخير همه مردم بتوانند در حفظ زبان مادري تمامي انسانها وحدت و تشريك مساعي نمايند.
خطر عمده اي كه ممكن است 6000 گونه زباني حال حاضر را تهديد كند، امكان از بين رفتن برخي از زبانها در طي 20 سال آينده ميباشد. اجتماع جهاني بايد تلاش خويش را در راه حفظ و حراست از اين ميراث مشترك بشري بكار بندد. بايد پذيرفت كه زبان ها منحصر به فرد هستند. هستي انسان، انسانيت با مشاركت گرفتن از چندين زبان، غنيتر و پربارتر ميگردد. زبانها و مردمي كه بدان ها تعلق دارند، بايد با هم زندگي كنند. طي قرن اخير شاهد فعاليتهاي مهم اين مؤسسه براي فهم اين موضوع مهم در جاي جاي جهان بودهايم.
6- هم چنین در سال2003 نیز برای چهارمین بار روز جهانی زبان مادری طی مراسم با شکوهی در مقر یونسکو گرامی داشته شد و کویچیرو ماتسورا دبیر کل یونسکو طی سخنرانی مفصلی به مسایل زیر اشاره کرد:
امسال براي چهارمين بار است كه روز جهاني زبان مادري را گرامي ميداريم. هدف از اين مراسم تشويق و ترغيب مردم جهت بسط و گسترش زبان مادري است. زبانها عامل ارتباط، ادراك و تأمل بوده و ترسيمكنندهی مسيري هستند كه خط واصل گذشته، حال و آينده ميباشد. انسان ها در مناطق جغرافيايي با گذشته و تاريخ خاص خويش زاده ميشوند..
از نظر ماتسورا وظائف دولتها بيشتر از ملت ها ميباشد كه بايد براي حفظ و حراست فرهنگ هاي محلي و تنوع زباني قوانين خاصي را تصويب كرده و به مرحله اجرا درآورند. وي نقش حفاظت و پاسداري از زبان مادري را در امر توسعه پايدار مهم دانست. حذف يك زبان در واقع به معناي يك عمل بيولوژيك براي حذف يك قوم يا ملت ميباشد.
دبیر کل یونسکو در بخش پایانی سخنرانیاش به این نکته اشاره کرد که: "زبان يك فرد از لحظه تولد تا موقع مرگ تكامل مييابد و ما بايد سعي نماييم اين قدر اين تنوع فرهنگي و بشري را بدانيم. يونسكو تلاش بيوقفهاي را در اين راه شروع كرده و اميدوار است كه به يك سيستم آموزشي چند زبانه براساس چهارچوب ترفيع زبان مادري دست يابد. اميدواريم كه برنامههايمان با مساعدت و همراهي دولت ها در جهت حفظ و حراست زبان مادري با موفقيت همراه باشد".
7- از این روست که توجه به زبان چه به عنوان یکی از اصلی ترین منابع برسازنده ی هویت انسانی و چه به عنوان یکی از واحد ها و پارامترهای تشکیل دهنده ی هویت اجتماعی نیز از نظر بنیاد برقرار کننده ی ارتباط انسانی و اجتماعی در هر جامعه ای، امری غیر قابل انکار و چشم پوشی است. اینکه در طول تاریخ چه مجموعه اتفاقاتی روی داده و چه عواملی در کار بوده که به عنوان مثال یک زبان ویژه حاکمیت بیشتری یافته است همیشه محل نزاع خواهد بود. استناد تاریخی به استدلال های ضعیفی مثل این که در طول تاریخ چنین بوده و چنان است از هیچ بنیاد خردباورانهای و نیز هیچ بنیاد و زیر ساخت حقوق بشریای برخوردار نیست. دقیقا مثل آن است که استدلال شود چون در طول تاریخ زنان تحت انقیاد بوده اند بنابر این ما همین روند را ادامه دهیم. و از این دست مثال بسیار اند. باید بپذیریم و باور داشته باشیم که محروم کردن عده ای از انسان ها از حق یادگیری و خواندن و نوشتن به زبان مادری شان یکی از بنیادی ترین اشکال نابود سازی هویت قومی است که برخی از آن به"ژینوساید سفید" نام می برند. آیا وقت آن نیست که کمی بیشتر در این ظلم فاحش انسانی بیاندیشیم و نسبت خود را و تفکرات مان را با چنین نسل کشی زبانی روشن کنیم؟ این مسئله در این دوران از آنجا اهمیت بیشتر مییابد که با توجه به تحولات سیاسی شتابانی که در حال حاضر جامعهی ایرانی از سر خود میگذراند با توجه به برنامههای دو کاندیدای ریاست جمهوری دور دهم آقایان کروبی و موسوی که متاسفانه با کودتای حلقهی احمدی نژاد رو به روشد، و بیانیهی معروف حقوق شهروندی و اقوام مهدی کروبی و نیز تلاشهای میر حسین موسوی و تیم همراهاش در روزنامهی کلمه که یکی دو سرمقاله به زبان کردی و ترکی و نیز یک ویژه نامهی کلمه را به زبان کوردی اختصاص داده بود. اما متاسفانه انگار در کوران حوادث اینگونه بحثها به فراموشی سپرده میشود و در طول این ۲۰ ماه جنبش سبز مباحث حقوقی و قانونی بر سر این مسئلهی حیاتی به فراموشی میرود بارها از فعالان سیاسی و فرهنگی اقوام و ملتهای ایرانی این گله و انتقاد منتشر شده است که چرافعالانهتر و آشکارتر در جنبش سبز حضوری پویا ندارند. ضمن وارد دانستن این انتقاد اما باید سوزنی نیز به این سوی ماجرای زد و پرسید که آیا در طول این ۲۰ ماهه ما چقدر به مسئلهی حقوق ابتدایی و طبیعی آنها پرداختهایم و چهقدر توانستهایم که مطالبات گستردهتری در جنبش مطرح کردهایم تا مشارکت کنندگان نیز گستردهتر شوند؟
در پایان یاد شعر آن شاعر کرد می افتم که چه خوش سرود:
ههرچهن مهواچان فارسی شهکهرهن / کوردی جه شهکهر بهڵ شیرین تهرهن
یه قینهن جه دهور دونیای پر ئهندێش / ههرکهس دڵشادهن وه زوان وێش
ترجمه: هرچند می گویند فارسی شکر است / کوردی برای من از شکر شیرین تر است
مطمئنن در گردش دنیای پر از اندیشه / هر کسی به زبان خودش دلشاد است
منتشر شده در : روز آنلاین
1 comments:
اگر بستر مناسبی برای زندگی در شرایط برابر برای زبان فراهم شود، اگر زبان از زیر آوار سیاست و قدرت به در آید و از زندکی طبیعی و آزادانه اش بر خوردار شود بی گمان روز تحقق دنیای بهتر فرا رسیده است. چرا که زبان حرمت اعتبارش را از انسان و اندیشه ی انسان می گیرد.
ارسال یک نظر