۱۳۸۹ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

شهید صانع ژاله بسیجی نبود اما به فرض که بود، چرا در بازی حکومت شرکت کنیم؟

با مشخص شدن هویت نفر اول کشته شدگان راه‌پیمایی اعتراضی مردم در روز ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹، رسانه‌های دولتی به تلاشی وافر دست زده‌اند تا این شخص کشته شده را بسیجی جلو دهند و قتل وی را به گردن معترضان بی سلاح و دور از خشونت این دو سال جنبش سبز بیاندازند.
این روی‌کرد تنها به خاطر این است که مسئولیت قتل وی را از دوش خود  و ایادی و دیگر عوامل حکومتی بردارند و آن را به افراد ناشناس و به زعم خودشان، به منافقین( سازمان مجاهدین خلق) نسبت بدهند. با این‌کار هم مسئولیت قتل را از خودشان ساقط می‌کنند و هم مسئولیت رسیدگی به قتل را. هر‌چند که در موارد دیگر نیز هرگز مسئولیتی برای رسیدگی به قاتلان مستقیم مردم در خیابان برای خود قائل نیستند. از سوی دیگر مطرح کردن نام « منافقین» برای این است که تقریبا از این پس هرکس را بازداشت کردند فورا وی را جزو تشکیلات سازمان منافقین معرفی کنند تا بتوانند وی را به شدیدترین مجازات ممکن از جمله مجازت اعدام محکوم نمایند.

مقایسه‌ای بین دو عکس منتشر شده در خبرگزاری فارس

اما در راستای این تلاش خبر گزاری فارس در خبر اول ابتدا عکسی را از « صانع ژاله» منتشر کرد، با ظاهری بسیار بسیجی وار. ریشی کوتاه و مویی کوتاه و پیراهنی ساده و راه راه. در خبر دوم  اما اقدام به انتشار تصویر کارت بسیج دانشجویی وی کرد. جدای از این‌که این‌کارت چقدر صحت و سقم داشته باشد. تفاوت دو تصویر منتشر شده از یک شخص آن قدر بسیار است که هم‌گان را به شک می‌اندازد که چطور می‌تواند این دو تصویر متعلق به یک نفر باشد
تصویر اول فردی است جوان، حدود ۲۳یا ۲۴ ساله، با چانه‌ای باریک و  استخوان فک منتهی به زیر گوش از انحنایی کم برخودار است. و چشمانی  تقریبا درشت که نشانی از عینکی بودن وی در گذشته از شکل چشم‌ها و دیده نمی‌شود.
اما تصویر روی کارت دانشجویی، تصویر مردی جوان‌تر با عینک و صورتی تقریبا گرد و چانه‌ای گرد و حتا می‌توان گفت پهن و استخوان فک منتهی به  اتفاقا با لباس کوری. آن بخش از لباس وی که در عکس کارت بسیج دیده می‌شود در لباس کوردی مردانه « چوخه» نامیده می‌شود و کارکردی هم‌چون « کُت» را در کت و شلوار دارد.
حال به فرض این‌که عکس دوم در سال‌های بعدی گرفته شده باشد و آن عکس روی کارت بسیج، مربوط به سال‌های قبل دانشجویی آن مرحوم بوده باشد. این سوال پیش می‌آید که چگونه نه عینک دارد، نه نشانی از عینکی بودن وی برچهره و چشمان‌اش مشخص است ؟  ضمن این‌که تفاوت‌های آشکار شکل استخوان بندی صورت و به ویژه چانه  و فک را چگونه می‌توان نادیده گرفت؟ زیرا این مقدار از تفاوت استخوان بندی تنها ممکن است بر اثر یک جراحی پلاستیک صورت کامل به وجود آمده باشد که امکان آن نیز بعید است.
حال نکته این جاست که اصلا مهم نیست که آن مرحوم بسیجی بوده است یا نه. بلکه آن‌چه  در انتشار این دو عکس مهم است، تلاش بسیار سریع خبرگزاری فارس  که یکی از ارگان‌های رسمی خبری دولت کودتا است، برای القای این‌که شخص کشته شده در راه‌پیمایی اعتراضی دیروز بسیجی بوده است.
اکنون بحث اصلی و نکته‌ی مهم این یادداشت در این جاست. گیرم که شخص  کشته شده توسط ایادی لباس شخصی حکومت، عضو بسیج دانشگاه بوده است. آیا برای جنبش سبز و اهالی آن که همگان معتقدیم، جنبش ما جنبش زندگی است و نه جنبش مرگ، فرقی بین کشته شدن یک انسان  بسیجی و غیر بسیجی به دست حکومت وجود دارد با کشته شدن یک انسان غیر بسیجی؟. از سوی دیگر همه‌ی ما می‌دانیم که در میان بسیجیان نیز افراد بسیار زیادی هستند که منتقد و معترض به سیاست‌های کنونی حکومت هستند. لازم به ذکر نیست حکومتی که به رییس  دو دوره از مجلس‌اش رحم نمی‌کند و در خیابان وی‌را لت و پار می‌کند و آن بلای وحشتناک را سر پسر این رییس  مجلس می‌آورد و  رییس ۸ ساله‌ی  دولت‌اش را خانه نشین می‌کندو خواهر زاده‌اش را در روز روشن می‌کشد،  آیا ابایی دارد از کشتن یک جوان  معترض که به فرض عضو بسیج دانشجویی دانشگاه هم بوده باشد. مگر ایادی حکومتی هنگام قتل عام مردم در خیابان اول از آن‌ها کارت شناسایی می‌خواهند و بعد می‌کشند‌شان و یا کتک‌شان می‌زنند که ما بپذیریم طرف چون بسیجی بوده پس کشته‌ شده‌ی جنبش نیست و عملا  تن به بازی کثیفی که رسانه‌های دولت کودتا آغاز کرده آند بددهیم؟
در واقع این بازی رسانه‌ای بیش و پیش از هر چیز  برای این است که  اولا از صبح امروز حواس افکار عمومی را از کشته شدن یکی دیگر از معترضان  جنبش سبز پرت کند به این‌که  این فرد بسیجی بوده است یا نه؟ و هر بار با انتشار یک عکس و یک خبر دوباره ما را در ادامه‌ی این بازی تشویق کند. در ثانی حکومت می‌خواهد با بسیجی جلوه دادن وی و یا با اثبات این‌که وی واقعا بسیجی بوده است. این اتهام را به معترضین  بزند که آن‌ها با سلاح گرم در تظاهرات‌های اعتراضی شرکت می‌کنند و حتا علیه نیروهای بسیج شلیک می‌کنند و  این بسیجی‌ها هستند که به دست مردم کشته می‌شوند و نه بالعکس. آن وقت امکان سرکوب مسلحانه ی بیشتری را بری خودش متصور می‌شود و به این سرکوب مسلحانه مشروعیت نیز می‌بخشد. حتا مشروعیتی از جنس دفاع شخصی بسیجی‌ها از خودشان.
آن‌هایی که با انتشار این مدارک و این استنادها به دل‌شان شک راه می‌دهند در واقع در توجیه حکومت  برای خشونت و آدم‌کشی می‌کوشند و نیز به طور ضمنی می‌خواهند بپذیرند که واقعا مردم معترض سلاح به دست دارند و در خیابان و جلوی چشم همه با شلیک گلوله‌ی مستقیم مردم و یا بسیجی‌ها را به قتل می‌رسانند. به شخصه باید یادآوری کنم که یکی از شاهدان عینی من از اعتراضات دیروز به خاطر این‌که صحنه‌ی شلیک لباس شخصی‌ها را به مردم از  فاصله‌ی نزدیک دیده بود، اصلا توان روانی تعریف کردن کامل ماجرا را نداشت. فقط گفت خبر بده که  به دو نفر جلو چشم من شلیک کرده‌اند.  
اما آخرین سود این ماجرا برای حکومت این است که می‌خواهد با مصادره ی این شهید اعتراضات دیروز به فرض آن‌که بسیجی هم بوده باشد، از  امکان اعتراض‌ها دیگر به نام تشییع جنازه و خاک سپاری برای وی جلو گیری کندو اتفاقا در برگرداندن زیرکانه‌ی ورق به نفع خودش، حال که دیروز ضربه شصتی بزرگ از مردم خورده است، از تشییع جنازه‌ی وی یک فرصت دیگر برای جمع آوری ایادی خودش مهیا کند تا راه‌پیمایی هم‌چون روز ۹ دی ماه به راه بیاندازد. اکنون این ماییم که به این بازی کثیف که انسان‌ها را می کشد و از کشته‌ها نیز فرصت سرکوب می سازد تن بدهیم یا نه. گیرم که بسیجی بوده است.

حقیقت آن است که نزدیک ترین دوستان صانع اظهار داشته‌اند که وی اصلا بسیجی نبوده است. اتفاقا به شدت هم از این موضوع نگران هستند و خشمگین که حکومت چنین بازی را شروع کرده‌است اما متاسفانه چون داخل هستند دست‌شان به جایی نمی‌رسد در این شرایط. اما من این یادداشت را برای این نوشتم که در مورد کشته‌شدگان دیگر  چنین بازی اگر باز هم راه افتاد ما به راه خود مشغول باشیم. 
 در پایان ،این عکس واقعی شهید صانع ژاله است که توسط دوستان وی برای من ارسال شده است.

پی نوشت: معمولا دوستان غیر کورد این سوال را دارند که آیا در میان کورد‌ها نیز بسیجی یافت می شود یا نه؟  در جواب باید بگویم که بله چرا که نه. اما نه با آن شکل و تعریفی که ما از بسیج و بسیجی می‌شناسیم. بلکه اگر یک دانشجو و یا دانش آموز کارت عضویت بسیج را داشته باشد اولا تا آن‌جایی که من می‌دانم از گذراندن دوره ی آموزشی سربازی  معاف می‌شود و دوما  بسیار بسیار مزایای دیگری نیز دارد. بنابراین ممکن است کسی کورد هم باشد و عضو بسیج هم باشد که بدون شک در میان مردم کورد  تحت هیچ شرایطی رفتار پسندیده‌ای نیست. اما باز هم تکرار می‌کنم نه از آن جنس بسیجی حاضر در خیابان و مزاجم مردم. زیرا واقعا با واکنش شدید مردم روبه رو می شوند. کسانی که بخواهند در این سطح با حکومت هم‌کاری  کنند معمولا عضو سپاه می‌شوند که دولت آن‌ها را « پیش‌مرگه ی مسلمان» و مردم کورد آن‌ها را « جاش» می‌نامند که این کلمه‌ی اخیر معنایی توهین آمیز دارد و بهترین معنی‌اش اجیر شده و مزدور است.
لینک ویدیوی مصاحبه‌ی برادر صانع با صدای آمریکا و انکار تمام حرف‌های حاکمان در باره‌ی بسیجی بودن صانع ژاله:
http://www.youtube.com/watch?v=toxB5J4jb5s

لینک این مطلب در جرس: به فرض که بسیجی باشد، گول حکومت را نخوریم در این بازی

لینک  مرتبط:
صانع ژاله، شهید اعتراضات روز ۲۵ بهمن ماه ۱۳۸۹

0 comments:

ارسال یک نظر