۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

آخرین خبر:مجروح شدن یک یا دو نفر در آزادی


در حالی که تقریبا اواخر مراسم بود و مردم به آرامی در میدان آزدی مشغول شعارهای آرام بودند ناگهان از گوشه ی شمال شرقی میدان، یعنی ابتدای خیابان جناح، صدای شلیک گلوله می آمد. این شلیک ها باعث جلب توجه ی مردم شد و به سمت آن قسمت رفتند در واقع مردم اصلا با آن قسمت کاری نداشتند و شلیک گلوله های گروهی  که هم شبیه نیروهای گارد ویژه بودند و هم نیروهای بسیجی(به دلیل دوری فاصله قابل تشخیص نبودند) باعث جلب توجه ی مردم به آن قسمت و حرکت به آن جا شد. مردم با جمع شدن در آن محل، ابتدا شعار "برادر بسیجی ملت برادر توست" را سر داند. اما من هنوز نمی دانم که دلیل شلیک های آن ها چی بود که هم چنان ادامه می داند و وقتی شعارهای برادرانه و دوستانه ی مردم تاثیر نداشت؛ شعارهای مثل "برادر بسیجی ملت برادر توست" بسیجی واقعی پشت سر مردم است" بسیجی واقعی مردمشو دوست داره" ناگهان مردم هم تهییج شدند و شروع به شعارهای مهیج تر شبیه "بیا پایین... اگه راست می گی بیا پایین و..."  کردند. من در حال ترک  محل بودم و می خواستم به خانه بر گردم که صدای شلیک ها زیاد تر شد  و ناگهان صدای الله و اکبر مردم به شدت بالا رفت وقتی برگشتم دیدم که مردی مجروح بالای دست مردم است اورا با شعار های " الله و اکبر" و "می کشم می کشم آن که برادرم کشت" به وسط خیابان  آوردند و بعد سوار ماشین کردند و به سرعت مردم راه را باز کردند و از محل دور کردند.


هنگاه بر گشتن به خانه شنیدم که یک نفر  دیگر هم تیر خورده اما من از صحت و سقم دومی خبری ندارم.


عکس و خبر شهاب الدین شیخی

5 comments:

خ گفت...

کاک شهاب این ها همان جوانانی هستند که تو حرکت آن ها را سکسی می دانستی .
البته متاسفم شما با این سطح تحصیلات هنوز فرق بین"کمپلکس های فرو خورده ی سکسی_ مذهبی" رو با کلمه ی سکسی نمی دانی دوست من. آگر فرق مفاهیمی به این سادگی را می دانستید در این سطح تحصیلات چنین چیزهایی نمی نوشتی و چنین انتخاب هایی نداشتی

saam گفت...

فوری: احمدی نژاد الان در اجلاس شانگهای است به شانگهای ایمیل ا رسال کنید و اعتراض کنید sco@sectsco.org

محمد فلاح نيا گفت...

شهاب جان به خاطر ِ گزارش ممنوم.مواظب ِ خودت هم باش .تاپيروزی...

هاوار گفت...

دوست عزیز آقا یا خانم "خ"
به نظر بظر بنده هر چند منظور کاک شهاب چیز دیگری بود , بله اینان به قول شما همان جوانان سکسی هستند , ولی واقعیت امر اینست که شرایط ملتهب سیاسی برای اینان نقش دیگری را رقم زده است و باید گفت که در اثر حس تجاوز و تعرض از جانب حاکمیت اکنون به خود آمده اند و رسالت واقعی خود را شناخته ,هر چند این رسالت هنوز در تقابل با بخشی از حاکمیت و نه کل آن خود را تعریف میکند اما باز در همین حد هم جای شکرش باقیست !!

مساله اصلی اینست که تا قبل از انتخابات چنین آگاهی ای وجود نداشت و طبقه ای که اکثریت آن جانب میرحسین را گرفت و میرحسین به پشتوانه ی آنها دلگرم بود ,رسالت حداکثری خود را تنها در یک استراتژی خلاصه میکرد : حذف احمدینژاد .
یعنی طبقه ی متوسط از همه ی آرمانهای والای خود از جمله رفاه اقتصادی, آزادی بیان و اندیشه , آزادی مطبوعات و در یک کلمه " دموکراسی " عقب نشینی کرد و همه ی این ارزشها را تحت تاثیر خفقان احمدی نژادی به ساده ترین شکل ممکن تقلیل داد ! یعنی طبقه ایکه باید حامی جنبشهای سیاسی و زندانیان سیاسی باشد , جانب کسی را گرفت که تنها در پرده ای از ابهام از آنها دم میزد .و تمامی شعارهایی که سر میداد چیزی جز یک لمپنیسم مدرن شهری نبود که در قد و قامت روشنفکرانه نمایش میداد !!
میر حسین عشق و حاله , ایول ایول موسوی رو ایول , اتل متل توتوله احمدی کوتوله و ... همه ی آن شعارهایی بود که بانیان دمکراسی و آزادی سر میدادند !!

من معتقدم انتقاد کاک شهاب به جا بود , انتقاد به اینکه این طبقه چرا جایگاه و رسالت واقعی خود را درک نمیکند و اینچنین آرمانهای والای خود را تقلیل داده است؟؟

اکنون نیز به خیابانها ریخته اند, به خاطر تعرضی که قبلا احساس نمیکرد , اما ایندفعه به قدری ملموس بود که به همگان شوک وارد کرد !!

ناصر گفت...

منم اونجا بودم کاک شهاب.تیراندازی از پایگاه بسیج بود. عکسشم دارم.

ارسال یک نظر