قهوه از دید من ویژگی منحصر به فردی دارد. قهوه نه نوشیدنی سرد است که آن را سر بکشی. و نه چای است که قند پهلو باشد و عدهای بخواهند آن را لبسوز بنوشند. قهوه همانطور که درستکردناش لِم خاصی دارد، نوشیدناش نیز آدابی دارد. قهوه هورت کشیدنی نیست. قلُپ قُلپ نوشیده نمیشود. قهوه نوشیدنیاست که باتمامی حسهای آدم سر و کار دارد. با حس چشایی، با حس بویایی از عطر قهوه مست میشویم و قهوه شاید یکی از معدود نوشیدنیهایی باشد که انسان موقع خوردناش بیشترین نگاه را به آن میکند. آنقدر که ما به فنجان قهوهمان خیره میشویم و نقشهای درست شده توسط موجهای قهوه را مینگریم هرگز به هیچ نوشیدنی دیگری این گونه خیره نمیشویم. شاید فکر کنیم که با حس شنوایی ارتباطی ندارد اما قهوه تنها نوشیدنیاست که نامش و تکرار ناماش نیز لذتی متفاوت از شنیدن نام هر نوشیدنی دارد. قهوه مثل لمس نم نم پوست بدن کسی است که دوستش داری. تمام حجم و سطح دهان قهوه را در خود لمس میکند. اساسا قهوه یک نوشیدنی حسّانی است برای همین موقع نوشتن یا کاری قهوه را کنار دست میگذارم و نم نم و کم کم مینوشماش و آن تهتههای فنجان قهوه که کم کم سرد شده است حس ویژهتری دارد.
طعم قهوهی گرمی که کنار دستات سرد میشود مثل حس لمس عرق صبحگاهی است، که بر بدن آنکه در آغوشهم خوابیدهاید، سرد شده است.
۱.۱.۲۰۱۳
1 comments:
واقعا تعبیر زیبایی بود. هیچ وقت با این زیبایی به قهوه نگاه نکرده بودم. از این پس لذت می برم از همه لحظات نوشیدنش
ارسال یک نظر