۱۳۸۷ مهر ۲۶, جمعه

لیلا در ویرانه ی روح

بخش‌هاي كوتاهي از شعربلند «فصل يخبندان»

شاعر: رفيق صابر

مترجم:شهاب‌الدين شيخي



شاه‌دخت ميان چرت چشم مي‌گشايد

در برابر آيينه‌ي يخ شه گيسوي‌اش را

به باران شانه مي‌كند



سيوه خان ي!*

امشب در منظومه ي چشمانت لنگر مي‌گيرم.

آمده‌ام در بوسه گانت بگيرم.

سيوه خان ه

امشب تندر را زين مي‌كنم،برت مي‌دارم.

از تيغه‌ي جنگل بالا مي روم

چراغي بر شاخه ي شب مي‌آويزم

ميان دو قله

ابري را تاب مي بندم برايت.

..

...

..

خيمه‌اي بي ستون و خاك

غاري

بوته‌اي را در جنگل

برايت آشيان خواهم كرد.

كجايت برم سيوه خان ه!

در اين شب باد و بوران

نمي رسم به كردستان!

......................

...................

................

شاه‌دخت گهواره‌ي آينده رامي‌جنباند

مي‌دانم

جانا!

مي‌دانم

عشق تو طوقي ابدي ‌است بر گردن!

...

....

...

عشق‌ات سوزاندن است،اشغال‌گري است.

بدون تو اما، اي سردار روح من

زندگي تبعيدگاه و

تبعيدگاه هم تونل مرگ است!





ليلاي من لشكر تاتار است

لشكر بربر و عرب و ترك و قاجار است

ميان غبار قرن‌ها گم‌ام مي‌كند،

كودتا و زلزله است

سرزمين روح را ويران مي‌كند

ليلاي من خوابي است ياغي

به راه‌هاي محال‌ام مي‌برد

مي‌دانم

جانا!



مي‌دانم

.

.



ليلاي من در ويرانه‌ي روح«نشا»ها را آب مي‌دهد

ترس از پنجره‌ي دل و

ترس روي صورت‌ام را پاك مي‌كند

عمر را به شعله پرچين مي بندد.

تنها تو سردار اين روح شعله وري

آواز اين حنجره‌ي گرفته‌اي.

تنها تو خواب ياغي اين شاعر تبعيد شده‌اي







*seve xane -اسمي است براي معشوق و نام معشوقی در یکی از افسانه ها عاشقانه ی کردی،اگر بخواهيم لفظ به لفظ معني‌اش كنيم مي توان گفت:سيب خانم يا سيب بانو.اما از آن جا که هم اسم خاص است وهم یادآور آن افسانه بنابر این ترجمه پذیر نیست.

6 comments:

لیلا گفت...

سلام
وبلاگ بسیار عالی با مطالبی جذاب و متنوعی دارید. این شعر هم بسیار زیباست ترجمه ی خوبی هم دارد زیرا آدم باهاش راحته و خیلی احساس ترجمه بودن خواننده دست نمی دهد
شاد باشید

ارمان گفت...

اگر مایل به تبادل لینک هستین متونیین منو با نیازهای روزمره لینک کنین واگر شما هم مایلیدمیتونین تو وبلاگ به ما بگین.

مسیح علی نژاد گفت...

خانه ات آباد همکار و همراه.

یانو گفت...

زیبا بود
باز آفرینیتان!پاینده باشید!

میلان کوندرا گفت...

خوب بود ولی سرقتی بود تبریک میگویم سارق خوبی هستی. این ترجمه را از اون سقزیه کیه خودشو به جای تو جا میزنه؟ آها عبدلله کیخسروی شنیدم. حالا فهمیدم اون از تو دزدیده. برو کلانتری ازش شاکی شو.
=========================================
=======================================
دوست عزیزی که این را نوشته ای من ارادت خاصی خدمت آقای کیخسروی دارم اما من این شعر ها را خیلی وقت است که ترجمه کرده ام. راستش زمانی که خواستم به صورت کتاب چاپ کنم شنیدم که ایشان هم ترجمه فرموده اند.این گونه کامنت ها بی ادبی به شخصیت های ادبی سرزمین خودمان است من و آقای کیخسروی هنوز حتا کار همدیگر را ندیده ایم تا از هم سرقت کرده باشیم و مطمئنا کار ایشان از من بهتر و شیواتر است.

شفیع محمدی اصل گفت...

خیلی خوب بود اما یه معنی کامل از سیوه خان می خواستم اگه میشه اونو هم بنویسید

ارسال یک نظر