مراجعه کننده ی محترم. جناب آقایی که با نام"امین" کامنت می گذاری با این که بارها گفته ام کامنت بی نام و نشان منتشر نمی کنم. اما گاه در مواردی که دور از ادب نباشد و به خودم و خواننده هایم توهین آمیز نباشد. و خصوصا زمان هایی که نظر حاوی انتقادی به خود من یا مطلب من است آن را منتشر می کنم. همان طور که تا کنون بسیاری از نظریات شما را با اسم های مختلف و اکنون با نام امین منتشر کرده ام. اکنون می خواهی باز هم نظرات مغرضانه ات را تایید کنم. باز هم چشم. اما به شرطی که نام واقعی.ایمیل واقعی و یا وبلاگ و وبسایت واقعی خودتان را زیر آن بنویسید. من این جا با نام واقعی خودم و با همه ی نشانی های قابل دسترسی می نویسم. به نظرم حق خوانندگان من است که بدانند صاحب این افاضات کیست؟ شمایی که می گویی باید پایبند به اخلاق وبلاگ نویسی باشیم. آزادو شاد و سربلند باشید
شاعر,روزنامه نگار.ليسانس.جامعه شناسي و دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان.
نه از جنس خودم نه از جنس شما به قول سارتر:«من انسانم و اتفاقا فرانسوي»من هم ميگويم من هم انسانام و اتفاقا كورد،واتفاقا در ايران به دنيا آمدهام و اتفاقا مرد. از سوي ديگر به قول فرهاد پيربال شاعر و نويسندهي معاصر و آوانگارد كورد«هنرمندان ونويسندگان و شاعران بسياري هستند كه احساس ميكنند با همهي مردم متفاوتند و خدا در اساس آنها را جور ديگري خلق كرده و اصلا دنياي متفاوتي دارند،اما تنها نقطه اشتراك آن ها بامن فقط داشتن همين حس است». اينكه اتفاقا كورد هستم ، خوب! نه از جنس آن كوردهايي هستم كه به حدي افراط در ملي گرايي(ياقوميتگرايي) به خرج ميدهند كه مثلا نگاه كردن مسابقات فوتبال تيم ملي ايران يا حتا استقلال و پرسپوليس را حرام موكد ميدانند و هر كسي را كه با فارسها ميگردد و دوست است و... خائن و الينه شده و فارسيزاسيون شدهميدانند, نه از آن جنس كوردهايي كه نهايت آمال و آروزي كار سياسيشان را دست دادن با حجاريان و عكس گرفتن با تاجزاده ميدانند.و با اتفاق افتادن چنين رويدادي احساس ميكنند از اين به بعد مسئله ي كورد به دست آنها حل ميشود و مابقي مردم كورد ناتواناند و نادانند و ديگر روشنفكران كورد هم سنتيهستند... اينكه اتفاقاشناسنامهام ايراني است خوب! نه از آن جنس ايرانيهايي هستم كه حالم از ايراني بودن به هم بخورد و شب و روز به فحاشي به اين تمدن و تاريخ و فلان مشغول باشم, نه از آن جنس ايرانياني كه هنوز در روياي كوروش و داريوش و نميدانم ايران بزرگ از ژاپن تا بلغارستان و غيره هستند و در تمامي مباني تمدن بشري از سيبري تا مالديو و از تبت تا آمازون نشاني از تمدن موهوم ايراني مييابند.به جغرافيايي فرهنگي به نام ايران بيشتر معتقدم. اينكه ميگويم اتفاقا مرد هستم.خوب! نه از آن جنس مردانيهستم كه از «نريت»خويش واقعا و از ته دل و.. احساس برتري كنم.نه از آن جنس به اصطلاح روشنفكر مرداني كه اگرچه در محافل عمومي ادعاها و داد سخنها از برابري و گاه برتري زن بر مرد سخن ميرانند،اما در محافل خصوصي و حتا گفتوگوهاي دوستانه، از يك مرد روستايي كشاورز مردسالارترند. از سوي ديگر قطعا و يقينا هرگز نميتوانم جهان را از زاويه ديد يك زن ببينم چون نهايتا مرد هستم اما مردي كه نميتوانم از حمل بار رسوبات نگاه مردسالارانهاي كه جامعهام به جان من آموخته و در ژرفترين لايههاي وجودم آميخته، اندوهگين نباشم.
1 comments:
مراجعه کننده ی محترم. جناب آقایی که با نام"امین" کامنت می گذاری با این که بارها گفته ام کامنت بی نام و نشان منتشر نمی کنم. اما گاه در مواردی که دور از ادب نباشد و به خودم و خواننده هایم توهین آمیز نباشد. و خصوصا زمان هایی که نظر حاوی انتقادی به خود من یا مطلب من است آن را منتشر می کنم. همان طور که تا کنون بسیاری از نظریات شما را با اسم های مختلف و اکنون با نام امین منتشر کرده ام. اکنون می خواهی باز هم نظرات مغرضانه ات را تایید کنم. باز هم چشم. اما به شرطی که نام واقعی.ایمیل واقعی و یا وبلاگ و وبسایت واقعی خودتان را زیر آن بنویسید. من این جا با نام واقعی خودم و با همه ی نشانی های قابل دسترسی می نویسم. به نظرم حق خوانندگان من است که بدانند صاحب این افاضات کیست؟ شمایی که می گویی باید پایبند به اخلاق وبلاگ نویسی باشیم. آزادو شاد و سربلند باشید
ارسال یک نظر