چند شعر اس.ام.اسی
۱-
دلتنگی
تنها سرزمینی است
که مرز ندارد
و پادشاه اش عاشق شوریده ای است
نه قصد کشور گشایی دارد
نه لحظه ای از سرزمین اش را به کسی خواهد داد.
دلتنگی
تنها سرزمینی است
که مرز ندارد
و پادشاه اش عاشق شوریده ای است
نه قصد کشور گشایی دارد
نه لحظه ای از سرزمین اش را به کسی خواهد داد.
۲-
تا به خانه ی تو بیایم هر روز
سفر روزانه ی من با آفتاب همراه است
می رسم پایان سفر است.
آفتاب پشت خانه ی شما غروب می کند
۳-
من و این آسمان ژولیده
میان تکه ابرهایی آویزان از روح ام
در ایستگاه تاکسی های که نمی ایند
به امید آفتابی که تویی
۴-
پیرمردی مسافر
سال ها تنهایی زمستان را
در دلِ اندوهگین ام
دلداری داده ام
من پسز بدی برای بهار هستم
۵-
زمین گرد است
غمی نیست
از هر جاده ای که سفر کنم
به سوی تو خواهم آمد
۶-
احساس تو داشتن نسترنی است
در دامن خاک
احساس من
داشتن دامن
خاک است
۷-
آن قدر غمگین ام
می توانم
کودکی همه ی فرزندان زمین را گریه کنم
مطالب مرتبط: شعرهای من
1 comments:
این مطلب موفقیت جنبش زنان ایران رو خوندم . تیتر ما متن همخوانی نداره.
برداشت من بود ها.
ارسال یک نظر