۱۳۹۰ آبان ۱۰, سه‌شنبه

استیضاح وزیر اقتصاد در مجلس ایران و تاملی در باب معنی پارلمان

امروز یعنی دهم آبان ۱۳۹۰ برابر با یک نوامبر۲۰۱۱ قرار بود که وزیر اقتصاد دولت غیر‌قانونی احمدی‌نژاد در مجلسی فرمایشی تر از کابینه استیضاح شود. طبق معمول این سال‌های  دولت «محصول» احمدی‌نژاد که خود به حق گفته است «دولت» نیست و به فکر تشکیل«حکومت» اسلامی است، دیدیم که آن‌چه در مجلس شورای اسلامی ایران اتفاق می‌افتد نه یک حرکت پارلمانی بلکه یک حرکت مجلسی است که سویه‌های حرکتی و سرانجامی آن در بسیاری از موارد از جایی دیگر تعیین می‌شود. این وضعیت در مجلس‌های گذشته‌ها نمود‌هایی داشته است اما دیگر به این شدّت و حدّت سال‌های حکومت محمود احمدی‌نژاد نبوده است. 
آن‌چه آدمی را به تامل وا می‌دارد این است که در ایران بسیاری از مفاهیم و نیز محصولات در بستر رشد دیگری در جامعه‌ی دیگری به وجود آمده است و ما آن‌ها را پس از آشنایی‌مان با غرب در دوران حکومت قاجارها به بعد از آن‌ها عاریه گرفته‌ایم. از سوی دیگر یک تب همیشگی « ایرانیزه سازی» و در تعریفی عام‌تر « بومی‌کردن» مفاهیم و حتا تکنولوزی نیز در کشور ما وجود داشته است که یکی از آن‌ها تغییر نام بوده است و در بسیاری اوقات این تغییر نام حتا به محتوا نیز سرایت می‌کند. این امر نه تنها در عرصه‌ی « مفاهیم» بلکه در عرصه ی تکنولوژی نیز از آن زمان که صنعت مونتاژ در این سرزمین پای گرفت هم‌چنان اتفاق می‌افتد. نمونه‌ی آشنای این سال‌های‌اش در صنعت خودروسازی بود که به عنوان مثال با کارخانه‌ی خودروسازی  قرار داد بسته می‌شد برای مونتاژ خودرو. در تولید‌های اولیه که در واقع تنها و تنها مونتاژ خودرو بود ما شاهد کیفتی متناسب با نام و برند شناخته‌ شده از ماشین بودیم، اما بعدها که قطعات خودرو در خود ایران مثلا ساخته می شد بلایی سر نام  خودرویی چون «پژو» می‌آمد که هر کسی می‌توانست حالش از این ماشین به هم بخورد و بارها با مشکلات فنی عدیده‌ای که یان خودروها برای سرنیشینان پیش می‌آورند حتا جان سرنشینان را نیز می‌ستاند.
اما در حوزه‌ی علوم انسانی و مفاهیم و یا علوم سیاسی، این اتفاق در بسیاری موارد در طول زمان کارکرد معنایی آن نیز تقریبا شبیه نام‌گذاری بوده است که در زبان جدید رخ داده است. البته  که هر واژه‌ای از بان دیگری عاریت گرفته می‌شود به امکان عقلی ترجمه‌پذیر می‌نماید اما نوع اسمی که بر آن مفهوم و یا نهاد می‌گذاریم در طول زمان تصویر ذهنی ما را از همان نهاد و مفهوم  تغییر می‌دهد. یعنی  یک ارتباطی بین  «اسم» و «مسمّی» وجود دارد و نیز در برخی موارد در طول زمان ارتباط نزدیک‌تری پدید می‌آید.
این مقدمه برای تاملی در معنای « پارلمان» بود که در کشور ما به کلمه‌ی عربی « مجلس» ترجمه شده است.
پارلمان «Parliament» که در اصل  از ریشه‌ی کلمه‌ی  لاتین«Parliamentum» که به معنای گفت‌و‌گو و یا کلمه‌ی فرانسوی«parlament»  که به معنای صحبت کردن است، گرفته شده است. ریشه‌ی این کلمه در اروپا به قرن‌های بسیار دور در یونان و روم بر می‌گردد که مردم شهر برای صحبت در موردد امور جاری در « آمفی تئاتر‌» های شهری گرد هم می‌آمدند و برای تصمیم گیری در مورد امور مشترک شهری گفت و گو می‌کردند. این سنت کم کم و با توسعه یافتن نظام‍ های حکومتی  به خواص سیاسی اختصاص پیدا کرد و در نهایت « محلی» که این گفت و گو ها برای تصمیم گیری و قانون گزاری اختصاص پیدا می‌کرد پارلمان نام گرفت.
در واقع « پارلمان» یک نوع سیستم حکومتی است که بارز‌ترین شکل آن همان شکل حکومتی  کشور بریتانیا است و بسیاری از کشورها  این شکل حکومتی را از این کشور وام گرفته اند. در واقع نظام پارلمانی یک نظام « قانون‌گزاری» و یا همان « قوه‌ی مقننه» است. تمامی قوانین در این پارلمان  برای اداره‌ی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مملکت، تدوین و تصویب می‌شود. البته قوه‌ی مجریه و دولت نیز می تواند با دادن پیشنهاد و یا همان چیزی که در کشور ما « لایحه » نامیده‌ می‌شود، قوانین پیشنهادی‌اش را به « پارلمان» بدهد اما تصمیم‌گیرنده و تدوین کننده و تصویب‌کننده‌ی قانون نهایتا همان پارلمان است.
اما همان طور که گفته شد این واژه در زبان‌های اصلی و سرزمین‌هایی که این واژه در بطن آن به وجود آمده و رشد کرده است، از واژه‌ی « پارله»( پغله)فرانسوی به معنای صحبت کردن  منشعب شده است. یعنی دقیقا مکانی برای  گفت‌و گو دیالوگ و رای و رای گیری بعد از استدلال مخالف و موافق و البته با رعایت آداب گفت‌و گو، در مورد موضعات مورد بحث. یعنی اصل اصلی و بنیادین در این نهاد بر پایه‌ی گفت‌و‌گو اقناع موافق و مخالف صورت گرفته است. 
اما اگر به معنای لغوی واژه‌ی «مجلس»  دقت کنیم. مجلس اسم مکان از ریشه‌ی « جَلَسَ» به معنای نشستن است. نشستن در ذات واژه‌ای خود واژه‌ای ایستا و ساکن است. ساکن‌ترین حالت انسانی که کمی با خوابیدن و دراز کشیدن فاصله دارد. جلوس و نشستن برای تصمیم گیری  در مورد امری برخلاف گفت‌و گو در آمفی تئاتر‌های رومی، روایت از و نشأت گرفته از  سیستم و نظام قبیله‌ای است. نظم قبیله‌ای که عده‌ای از بزرگان و نه نمایند‌گان مردم، دور هم در مجلسی می نشینند و احتمالا چایی هم می‌نوشند و ضمن  این تشریفات تصمیمی هم در مورد امری از امور قبیله می‌گیرند و بعد هم برمی خیزند و تا « نشستنی» دیگر خبری از تدبیر و سیاست و کیاست برای امور مردم نیست. در مجلس و نشست‌های قبیله‌ای معمولا  نظر رییس قبیله و یا روسای قبیله بیش از هرچیزی  اهمیت دارد . مهم در این جلسات و حضور در آن تنها آگاهی یافتن از نظر رییس روسای قبایل است و اعلام آن از سوی دیگر اعضا به اعضا و افراد دیگر زیر دست قبیله‌های‌شان می‌باشد.
اگر در غرب و اروپا این واژه‌ی پارلمان، از کلمه‌ی به نام « گفت و گو » نشأت گرفته است و گفت و گو در ذات خود بنیانی بر اندیشه ورزیدن برای استدلال و منطق و دلیل برهان می طلبد، و زایش نهایی آن برساختن اندیشه‌‌ای جمعی  می‌باشد که حاصل شده از اندیشه‌های  متکثر دیگرانی که هرکدام نه رییس دیگرانی دیگر بلکه نماینده ی آن‌ها هستند، در کشورهایی چون کشور ما که تنها و تنها شکل ساختمان و صندلی‌ها و نامش و قسمت اندکی از اشکال صوری آن به وام گرفته شده است، پارلمان  به « مجلسی» تبدیل می شود که در آن نشستن و حتا گاه خوابیدن نمایند‌گان حین تصمیم‌گیری در مورد امور کشور امری عادی‌شده در تصاویر منتشر شده از این مجلس‌هاست.
اگر در پارلمان تصمیم‌گیری بر سر ارکان حکومت و دیگر اجزای یک نظام حکومتی در اختیار پارلمانی است که محل گفت و گو است. در کشوری که مجلس دارد تصمیم‌گیری  در نهادی ساخته شده و زیر نظارت رهبری که بر تمامی امور نظارت دارد، کسانی که نام نماینده‌ را یدک می‌کشند بیش  و پیش از آن که نماینده‌ی مردم باشند ابتدا باید در نهاد نظارتی زیر نظر همان رهبر(شورای نگهبان) نسبت‌اش با آرمان  اهداف  نظام حکومتی و شخص رهبری تشخیص داده‌شده باشد، و در واقع  در اصل بیش از آن‌که نماینده ی مردم باشد ابتدا باید معلوم شود نماینده‌ی نظام و رهبر هست یا نه. در چنین نهادی به همان رسم قبیله‌ای اعضای‌اش می‌نشینند و جلوس می‌کنند و سربه فرمان و حکم حکومتی خواند بود که در شکل اسلامی این مجلس حکم حکومتی خود نمایندگی «امام معصوم» را می‌کند. آن‌گاه است که « گفت و گویی» از سراندیشه در آن رخ نمی‌دهد بلکه آن‌چه رخ می‌دهد در واقع نه اندیشه ورزی بلکه معلوم کردن نسبت خود با رهبر و نظام است. نسبت این‌که یا عده‌ای عنان شجاعت در دست می‌گیرند و قدرت و محبوبیت شان را در این می‌بییند که برخلاف میل رهبری چیزی گفته باشند و یا عده‌ای دیگر عنان ولایت خویش را نشان می دهند و چیز‌هایی خواهند گفت که به مزاق رهبر خوش آید و در نهایت هم تصمیم امری می شود که به احتمال زیاد « به نظر آقا نزدیک تر است».

0 comments:

ارسال یک نظر