بهزاد سلیمی قویترین مرد یکضرب جهان شد و رکورد سنگینترین وزنههای جهان را که از آن حسین رضا زاده بود جابهجا کرد. این مسئله اما از زاویهای دیگر برای من جالب توجه است. من همیشه ورزش جزو علایقم بوده است و زمانی هم در سطح تقریبا حرفهای ورزش کردهام و چه زمانیهمه که ورزش نمیکنم بدون شک از لذتهای زندگیام تماشای مسابقات ورزشی به ویژه فوتبال و والیبال و کشتی و وزنه برداری است. آنچه میخواهم در این نوشته ی کوتاه به آن بپردازم حسرتی است از یادهای کسانی که میتوانند تا همیشه در ذهن ما خاطره ی شادی باشند اما گاه از همین انسانها رفتارهایی سر می زند که بعدها حسرت میخوری برای آن همه شادی که زمانی برای آن یک انسان به خرج دادهای. آری حسین رضا زاده را میگویم. بدون شک همهی آنهایی که خدقال در سطح من ورزش را دنبال میکنند، آن لحظهی تاریخی شکستن رکورد دنیا و المپیک را از سوی حسین رضا زاده به یاد دارند. آن لحظهای که حسین رضا زاده با دهانی بسته و پف کرده نیمچه لبخندیهم زیر آن وزنهی سنگین به همگان نشان داد و بسیاری از ما شادمانه لبخند و اشک تومان شوق ریخیتم.
زمان گذشت و به قول فروغ ساعت چند سال را نواخت جسین رضا زاده اما به جای آنکه قهرمان و پهلوان مردم باقی بماند، به نزدیکی قدرت و قدرتطلبان و پایگاه و کانون قدرت دل بست و بعدها هم کلی حرف و حدیث از شائبهی دوپینگ و خیلی چیزهای دیگر بروز کرد و همینها باعث شد هم از عرض قهرمانی جهان پایین بیاید و هم از دل اکثر ورزش دوستان و مردم عادی فاصله بگیرد. دیگر طوری شده بود که حسرت می خوریدم که چه حیف کسی که برای قهرمانیاش شاد شدیم و لبخند زدیم و اشک شوق روانه کردیم، همهی این سرمایه را به سرمایههای دیگری مبادله کرد و ما بودیم و تنهایی دلهایمان.
آن شب که کیانوش رستمی قهرمان جهان شد و به رکورد دنیا حملهکرد با آن زانوی اسیب دیده، که حتا دکترها از مسابقه هم منعش کرده بودند، یک جوری از اینکه صدای راهنمایی کورش باقری را بیشتر بشنوم از صدای جسین رضازاده خوشجالتر بودم. امشب اما وقتی که بهداد سلیمی رکورد دنیا و رکورد «حاج حسین رضازاده» را در دنیا جا به جا کرد نمیتوانم انکار کنم که از واکنش شادمانهی رضا زاده خرسند شدم و ته دلم گفتم که لااقل جایی که تنها ورزش مطرح است آنقدر قهرمان هست که از شکسته شدن رکورد خودش در دنیا نیز خوشحال شودو بعد هم او را در آغوش بگیرد.
اما با اینهمه خاطرههای تلخ آن هم در سالهایی که زندگی اکثر ما تلخ بود به اندازهی کافی و اندک لذتهایمان پیروزیهای ورزشی کسانی چون رضا زاده و حمید سوریان بود، با رفتارهایشان به باد فنا و باد حسرت میرفت.
امشب که بهداد سلیمی قهرمان جهان شد و لبخند را به دل ایرانیانی که دلی در گرو شوق ورزش دارند برگرداند، یادم آمد که گاه خود ما هم در روابطمان در زندگی کارهایی می کنیم که میتواند تمام خاطرات خوب مان را که نزد دیگران به جای گذاشتهایم، به باد حسرت بسپارد.
اما به بهانه ی اینکه این یادداشت به یک اتفاق ورزشی ربط دارد به موارد دیگر نمیپردازم، تنها میتوانم پیش خودم تکرار کنم لطفا قهرمان مردم باقی بمانید، ان قلههای قدرت، قلههای قهرمانی تان را بدون شک نه تنها ابدی نمیکند، بلکه ممکن است متزلزلش نیز بکند. لطفا قهرمان مردم باقی بمانید.
0 comments:
ارسال یک نظر