نعیمه دوستدار:
در حالی که اسلامگراها در مصر روزبهروز بیشتر قدرت میگیرند و بنیادگراها عرصه فعالیتهایشان را به سطح جامعه آوردهاند، عالیه ماجده المهدی با یک حرکت جنجالی، نگاهها را به خود برگرداند. خبر انتشار عکس برهنه یک دختر جوان مصری، از آن خبرهایی بود که خیلی زود کاربران جامعه مجازی از آن باخبر شدند. رسانههای رسمی ایران البته خبری از این ماجرا ندادند اما عالیه، خیلی زود در میان ایرانیها شناخته شد. خیلیها از روی کنجکاوی به وبلاگش سر زدند که با نام مذکرات ثائره(یادداشتهای یک زن انقلابی)، مجموعهای عکس و تصویر را همراه با نوشتهای منتشر کرده بود. عالیه در آن نوشته از دیگران میخواهد که قبل از تحقیر و انکار او و نادیده گرفتن آزادی بیانش، همه مظاهر جنسی را از زندگی خود حذف کنند. او در گفتوگوها و نوشتههای فیسبوکیاش، به فمنیست بودن، آزادیخواهی و مبارزهاش با سانسور اشاره کرده است. بسیاری از رسانههای جهان به او توجه کردند و مصاحبههای او منتشر شد. در میان مردم عادی اما واکنشها متفاوت بود؛ عدهای در حمایت از او برهنه شدند و عدهای اعدام او را تقاضا کردند.
عالیه، بازبینی یک رویا
بیشترین واکنشها به اقدام عالیه در خود مصر صورت گرفت، اما در میان کشورهای خاورمیانه، ایرانیها بیشترین واکنشها را نشان دادند. هم در حمایتش برهنه شدند، هم برایش صفحه مجازی ایجاد کردند و هم صدها کامنت و مطلب دربارهاش نوشتند. انگیزه این آدمها اما متفاوت بود. برخی تماشاچی بودند، برخی دنبال انگیزهها و احتمالات میگشتند.
این میزان توجه به عالیه در ایران اما چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ شهابالدین شیخی، فعال حقوق زنان میگوید: «عالیه در بیشتر خبرگزاریهای مطرح دنیا مطرح شده و با سیانان مصاحبه کرده. اما طبیعی است که میزان توجه عامه مردم اروپایی به برهنه شدن یک زن، متفاوت با خاورمیانه و ایران است. آنها واکنش ما را نشان نمیدهند. اینگونه واکنشها شاید متعلق به قرنها پیش در کشورهای توسعه یافته باشد؛ آن زمان فیمنیستها چنین اعتراضهایی میکردند. در آمریکا و اروپا برهنگی زن تابو نیست، این خاورمیانه است که هنوز با مسائل روبنایی زنان مواجه است؛ به ویژه که این کشورها اسلامی هم هستند.
جامعه ایران بین کشورهای منطقه وخاورمیانه، از نظر رسانهای و از نظر مواجهه با حکومت، یکی از فعالترین جنبشهای زنان را دارد. در جنبش سبز، تعداد زنان مشارکتکننده بسیار زیاد بود و حتی یکی و شاید اصلیترین نماد شهدای این جنبش "ندا"ست که یک زن است. بعد از فرو نشستن اعتراضهای خیابانی، مردم توجه زیادی به جنبش کشورهای عربی و حتی والاستریت داشتند. نه اینکه دقیقا این جنبشها شباهتی به جنبش مردم ایران داشته باشند بلکه این فضای خیابانی باعث بازبینی رویاهاشان میشود و در مورد زنان هم اتفاقاتی که رخ میدهد شاید به نوعی آیینهای باشد از وضعیت زنان در این جوامع.»
ساقی قهرمان، نویسنده و فعال حقوق همجنسگرایان اما این توجه را برخاسته از آگاهی و تحلیل نمیداند: «برهنگی، در وهله اول، در جوامعی مثل جامعه ما، ترس ایجاد میکند؛ ترس آشکارشدگی. کسی علاقهمند نیست خودش را جای شخص برهنه شده بگذارد یا برهنه بشود، چون با برهنه شدن تکیهگاههای اجتماعی و فرهنگی خودش را از دست میدهد. اما وقتی دیگری برهنه میشود، برهنگی تبدیل به صحنه میشود و تماشایی میشود. این همه هیجانزدگی کاربران ایرانی در مواجهه با این عکسها، به خاطر شکستن بند نیست. در مقیاس خیلی زیاد، این توجه از کنجکاوی و از لذت تماشای بدن برهنه و دستیابی به پورن خانگی ریشه میگیرد. توجه خیلی از فعالان زن و مرد هم شبیه به همین است. تعداد کمی از بین کسانی که به عکسها و به دلایل عالیه برای برهنه شدن توجه کردهاند، در واقع به بند و به شکستن بند به عنوان یک مساله ریشهای اهمیت دادهاند.»
از آزادی تن تا آزادی مدنی
کارشناسان و فعالان حقوق زنان توجه به پیشزمینههای چنین اتفاقهایی را برای تحلیل آن توصیه میکنند. بستر این اتفاق مصر است، جایی که به گفته شهابالدین شیخی، باید به دوران حکومت حسنی مبارک به عنوان پیشزمینه این اتفاق توجه کرد: «یکی از اصلیترین مخالفان مبارک، اخوانالمسلمین بود که در زمان مبارک امکان فعالیت سیاسیشان بسیار بسیار محدود بود، بنابراین بیشترین فعالیتهایشان فعالیتهای فرهنگی و دینی بوده است. اپوزسیونهای دینی در زمان محدودیت معمولا مردمگرا و فرهنگی هستند و میزان فعالیت فرهنگیشان بالاست و زمانی که به قدرت میرسند به دخالت سیاسی و رویای تشکیل حکومت دینی میرسند. درست مثل ایران در دهه 40 خورشیدی که با پدیدار شدن چهرهای چون آیتالله خمینی و برخوردش با کاپیتالسیون، اسلام و کلا فعالیت سیاسی دینی در جامعه نفوذ گستردهتری پیدا کرد. همین اتفاق در مصر افتاده و شباهت زیادی به انقلاب ایران دارد. سویههای سکولار و ضددیکتاتوری، با پیروزی احزابی که شعارشان به عامه مردم نزدیکتر است، قدرت بیشتری پیدا کردهاند. گروههای مذهبی که در سالهای گذشته ثروت اندوخته بودند و با مهاجرت یا تبعید خودخواسته از کشور خارج شده بودند، حالا برگشتهاند و پولشان را خرج تبلیغات برای آن ایدههای دینیشان میکنند.»
بحث آزار جنسی در میدان التحریر و به شکل آشکارتر، اقدام یکی از احزاب سلفی در معرفی یک نماینده زن و گذاشتن گل به جای عکس او، باعث انتقاد سکولارها و فعالان زن در مصر شد. ظاهرا عمل ماجده میتواند واکنش به این مسایل باشد؛ یک زن که از اراده خودش روی بدنش استفاده میکند.
آقای شیخی میگوید: «در مورد اتفاقهای اینچنینی، موافقها میگویند تاثیر مثبت دارد؛ به جامعه شوک میدهد؛ به خود زنان و به کل جامعه تلنگر میزند که باید به مساله زن توجه شود. مخالفان میگویند باعث میشود رادیکالها قدرت بگیرند و فضا بستهتر خواهد شد چون تندروها میگویند اگر به زنان آزادی بدهی چنین کارهایی میکنند. من خودم معتقدم در نهایت این اتفاق شوک لازم را میدهد. مثلا در ایران، وقتی بحث حجاب اجباری مطرح شد و زنان راهپیمایی کردند، روشنفکرترین احزاب، چپها بودند؛ مثل حزب توده. ولی این حزب میگوید که نیم متر پارچه مساله ما نیست. همین نیم متر پارچه، تبدیل میشود به تابلوی تمامنمای حکومت در 30ساله اخیر. در حکومتهای توتالیتر، زنان تابلوی حکومتها هستند. یعنی مثلا رضاخان میخواهد کشف حجاب کند و انقلاب اسلامی میخواهد زنان را بپوشاند.»
ساقی قهرمان هم در تحلیل اینکه آزادی تن میتواند زمینهساز آزادیهای مدنی دیگر شود و مفهوم آشکار کردن صورت انسانی تن، از لذت تا حق و مسوولیت را داشته باشد، میگوید: «جامعه ایرانی دارد قرضهایی را که 30سال است روی شانهاش سنگینی میکند میپردازد. 30سال پیش وقتی زنان ایرانی علیه حجاب راهپیمایی کردند، تصور غالب "مردم/مردان" ی که در جبهه مقابل حزبالله بودند این بود که بیحجابی ضرورتی ندارد. بهزودی معلوم شد که ضرورت انتخاب پوشاک، و ضرورت بیحجابی خیلی ریشهایتر از ضرورت نان و کار بوده، چون با آزادی تن، تن میتوانست برای به دست آوردن نان و کار مبارزه کند، اما وقتی تن محکوم به حجاب میشود، نیازهایش هم محکوم به سکوت میشوند.»
توانایی برهنه شدن
در واکنش به اقدام عالیه خیلیها به تکرار آن فکر کردند و امکان آن را سنجیدند. مساله حجاب اجباری سالهاست در ایران مورد بحث است اما برهنه شدن چیزی است که جامعه ایرانی و فعالان زن هم درمورد آن تردید دارند. بسیاری آن را اقدامی افراطی میدانند و خیلیها هم بیفایده. آقای شیخی میگوید: «اقدامات فردی، معمولا دارای شدت است و جلب توجه عمومی میکند. ولی رفتارهای جمعی، قابل سرایت هم هستند. در جامعهشناسی اصطلاحی وجود دارد به عنوان جنون جمعی؛ یعنی مثلا وقتی 10نفر میدوند بقیه هم دنبالشان میدوند. رفتارهای جمعی ناگهانی، به رفتارهایی گفته میشود شبیه رفتارهایی که در یک ورزشگاه یا هنگام نمایش فیلم انجام میگیرد. در این گونه کنشها، رفتار از فردی به فرد دیگری قابل انتقال است. اما کنشهای فردی امکان سرایتشان پایینتراست. مثلا یکی در تونس خودش را آتش زد اما همه نرفتند خود را آتش بزنند. این اقدام اما باعث رادیکالتر شدن فضا شد. ما انتظار نداریم این حرکت تکرار شود، هرچند تکرارش هم اتفاق افتاد و تعدادی زنان مصری و اسراییلی و ... این کار را کردند. از این به بعد، هراتفاقی بیفتد قدرت رفتاری را که عالیه الهمدی انجام داد، ندارد و فقط حرکتی نمادین و حمایتی است.» او همچنین در مورد ایران به این مساله اشاره میکند که وضعیت آگاهی جنسیتی زنان ایران بالاتر از زنان مصر است: «حرکت ماجده برای نسل جدید زنان مصر معنادار است. این زن ابایی ندارد از سکسی بودن. هرچند ما این درصد از عریانی را تجربه نکردهایم، ولی آگاهی عمومی جنسیتی در جامعه ما بالاتر است. بنابراین نیازمندی به چنین شوکی برای آگاهیبخشی رادیکال وجود ندارد.»
ساقی قهرمان اساسا چنین حرکتهایی را در جامعه ایرانی ممکن نمیداند. او معتقد است در داخل ایران، زنان توانایی برهنه شدن ندارند: «عالیه در موقعیتی از آزادیهای شخصی و اجتماعی خودش استفاده میکند که حکومت در مصر هنوز صاحب تمام قدرت نیست و در جامعه زنان، هنوز عالیه امکان بازی و مانور دارد. اما حکومت ایران صاحب قدرت است و از زنان داخل ایران نمیتوان توقع برهنه شدن داشت.
اگر ما بخواهیم ظرفیت جامعه برای برهنه شدن زنان به عنوان نشانهای از مبارزه اجتماعی را در نظر بگیریم منطقیتر این است که به برداشتن روسری فکر کنیم. آیا جامعه ایران ظرفیت برداشتن روسری از سر خود را دارد؟ آیا زنی در ایران هست که بتواند روسریاش را بردارد و زنانی و مردانی در حمایت از حرکت خود داشته باشد تا اگر حکومت به او حمله کرد از او دفاع کنند؟ نه. این امکان در ایران وجود ندارد. حرکتها تکرو و بیپشتوانه است.»
زرد، قرمز، سیاه
فعالان شناخته شده حقوق زنان در ارتباط با این مساله چند دسته بودهاند. بخشی موافق بودند و گفتند این اقدام حق اوست و میتواند به دلیل فشار جامعه این کار را بکند. عدهای حرکت عالیه را رفتاری عادی اما جسارتآمیز دانستهاند که درصد بیشتری از فعالان زن را این گروه تشکیل میدهند. عده دیگری هم گفتهاند عالیه دختری جوان و سکسی بوده و انتقاد کردهاند که چرا از این عناصر وجودیاش استفاده کرده است. شهاب شیخی در این زمینه میگوید: «تاکید آنها بر جوراب مشکی و کفش قرمزی است که عالیه در عکس به تن دارد. البته از آنجا که ایده هنری بر اساس نظریه مرگ مولف از اختیار او خارج میشود تحلیل من طور دیگری است. به نظر من، این آدم ایده داشته برای گذاشتن عکسها. در دنیای پورنو سیاه رنگ سکسی است. اما در خارج آن میتوان گونهای دیگر به این رنگهای سیاه و سفید و قرمز نگاه کرد و رگههای تحمیل نماد قدرت را بر بدن زن مشاهده کرد. اگر به پرچم مصر دقت کنیم همین رنگهای سیاه و سفید و قرمز وجود دارد. این رنگها به نوعی نماد رنگهای پرچم مصر و پرچم، نماد قدرت و جبرهای اجتماعی، سیاسی و ملی جامعه و دولت است. این رنگها در عکس به تصویر کشیده شدهاند. دولت تثبیتکننده قدرت طبقه مسلط یا جنس مسلط است. رنگ زرد هم که برای پوشاندن دهان و چشم و اندام جنسی به کار رفته معنادار است. این که فعالان زنان گفتهاند چرا بدن عالیه سکسی است به این نکته توجه نکردهاند که سکسی بودن بدن زن برساخته الگوهای مردانه است. 100سال پیش زن تپل سکسی بوده الان زن لاغر. برای من سوال است که چرا فیمنیستها با همین معیارهای مردسالارانه بر زیبایی جنسی یک زن تاکید میکنند؟»
زن برهنه، آدم برهنه
حدود سال 2003، ساقی قهرمان، عکسی را که خودش از خودش در آینه گرفته بود و مشخص بود که از کمر به بالا برهنه است، برای انتشار به وبسایتهای ایرانی فرستاد. به جز سایت اخبار روز هیچکدام قبول نکردند آن را منتشر کنند. اخبار روز هم نه در صفحه اول، بلکه در صفحه پشت، این عکس را همراه با داستانی از او منتشر کرد. روز بعد، سردبیر این سایت، خسروباقر، در جواب معترضان نوشت که ادبیات چیزی برای پنهان کردن ندارد: «بعد از آن من عکسهایی از خونریزی ماهانه خودم با زوم کردن دوربین روی خون و اندام جنسی در وبلاگ شخصی خودم منتشر کردم. و بعد، عکسهایی از تنم را که در گذر زمان چروکیده و مچاله شده بود منتشر کردم. عکسهای بعدی، عکس کبودیهای روی تن من بود.»
ساقی قهرمان هدفش را از منتشر کردن این عکسها، جدا شدن از کلیشه نوشتن میداند. مساله دیگر به هم ریختن کدهای زیبایی در تن و زن و چارچوب معشوق بودگی تن زن است: «من در همه عکسهایم دقت میکردم که چیزی که با این معیارها نمیخوانند توی عکس باشد. مثل عینک گنده ذرهبینی، کفشهای سرپایی لنگه به لنگه، صورت وق زده، پستان شل و دراز، شکم چروکیده، و چیزهایی که نشان میدهد این زیبایی به زعم فرهنگ یا برهنگی اروتیک به زعم فرهنگ نیست که توی عکس نشان داده میشود، این یک آدم است.»
اما دیگران اقدام ساقی قهرمان را در راستا یا مشابه عالیه قلمداد نمیکنند. شیخی میگوید: «اینکه بستر این کنش چه بوده و در کدام جغرافیا اتفاق افتاده مهم است. اگر یک زن در آمریکا و انگلیس و... این کار را بکند، این اعتراض به وضعیتی دیگر با ذهنیتی از آن خودش است. اعتراضی سیاسی نسبت به قدرت نیست. تو اگر در فضای آنلاین یا در جای دیگری از دنیا برهنه باشی، کسی بازخواستت نمیکند. ولی در ایران با وجود فشارهایی که وجود دارد، این کار میتواند اعتراض باشد. انجام این کار در کنفرانس برلین یا کار خانم قهرمان، فرق دارد اما در هر صورت امکان بروز این رفتار در جامعه ایرانی بسیار پایین است.»
اقدام ساقی قهرمان در آن برهه زمانی چندان مورد توجه جامعه فعالان حقوق زن و دیگر فعالان اجتماعی قرار نگرفت، شاید چون او به دنبال حقوق زنان نبود یا ظرفیت جامعه واکنش نسبت به آن را ایجاب نمیکرد. خود او درباره برخوردهایی که تجربه کرده میگوید: «من به ندرت برخوردی را با خودم دیدهام که معمولا با زنهای دگرجنسگرا میشود، یعنی ظرفیت دوستداشتنی بودن یا خواستنی بودن یا معشوق بودن، چه به عنوان شخص و چه به عنوان عکس را نداشتهام. تصور خود من این است که با من به عنوان یک غریبه رفتار شده در جامعه ایرانی. نه به دلیل این که من در خارج از ایران هستم، بلکه به دلیل این که خارج از محدوده فرهنگ رایج ایرانی هستم. مثلا، من خواهر، مادر هیچ مردی به حساب نمیآیم. دختر و همسر هیچ مردی هم به حساب نمیآیم. جزو محدوده آبروی هیچ کسی هم نیستم. برای همین پشت کسی از برهنه شدن من نمیلرزد، اما آنجایی که از آلترناتیوهای گرایش جنسی و هویت جنسیتی صحبت میکنم، به من حمله میشود. بیشترین فحشهایی که به من داده شده برای منتشر کردن عکس برهنه نبوده، به خاطر هویت جنسی من بوده و توضیح این که من میتوانم از بدن زنانه و ابزار جنسی زنانهام استفادهای غیرزنانه بکنم.»
دستاوردهای یک برهنه شدن
اما دستاورد این همه بحث و نظر درباره عالیه برای جامعه ایرانی چه میتواند باشد؟ شهابالدین شیخی میگوید: «من فکرمیکنم دستاوردش همین بحثها و گفت وگوهاست. ما باید قدم در فضای گفت وگو بگذاریم. برای ما که خارج از جغرافیای حکومت هستیم این فرصت خوبی است. باید درباره برهنگی و پوشش بحث شود. تا الان بحث درباره حجاب اجباری و اختیاری بوده، الان درباره برهنگی است. رابطه بدن با قدرت، با دمکراسی، با عدالت و ... باید بررسی شود. ما ازتنانهاندیشی میهراسیم؛ از بنیادهای مردسالاری، تسلط بر بدن زن است.»
به عقیده این فعال اجتماعی، قرار نیست جامعه به سمت برهنگی برود بلکه مساله وارد شدن به حوزه بدن است. تا قبل از حضور اندیشههای فمینیستی ، روانکاوی، رابطه تن، زبان، هویت، جامعه و دیگر مفاهیم در بدن مرد محور اندیشیدن قرار گرفته. اکنون از نظر تئوری باید به تن احترام گذاشت تا تن زن تنها و تنها جایگاه میل و رنج نباشد بلکه جایگاهی برای حضور آزاد در جامعه باشد: «قرار نیست برهنگی سرایت کند یا زنان و کل بشریت لخت شوند. مساله اراده انسان است. اینکه تن من حق حضور آزادانه دارد و در مورد نوع پوشش آن، کسی نباید تصمیم بگیرد. اقدام این خانم درخواست برهنگی نبوده. درخواست او این بوده که ایده سلطه از بدن زن، برود. تا وقتی سلطه بر بدن زن هست، آزادی نیست. از همین رو من میتوانم بگویم که کل این ماجرای لخت شدن خانم عالیه الهمدی و همه حرفهای مخالف، موافق، معترض، منتقد و ... درباره آن، فقط و فقط یک معنی را به ذهن میآورد: وحشت مردمان(چه مردان و چه زنان) از جهانی که زیبایی اراده زن در آن دخیل باشد.»
1 comments:
سلام
بعد از کاری که گلی کرد انتظار داشتم در سایتت چیزی بنویسی. حالا خوشحالم که تا حالا چیزی ننوشتی. و اگه میشه دیگه ننویس. چون اینقدر همه نظر دادن که اعصاب برام نذاشتن.
آخه یکی نیس بگه بابا شاید یکی خواست واسه فان لخت بشه و نخواد کسی نظر بده!
راستی معنیه این اصطلاح چیه؟
Social ignorance ;)
شاد باشی
ارسال یک نظر