دختر سرگردان۱
به: م-ن
از گل آلود ولگردی های سرنوشت های تلخ...
دخترِی سرگردان!
از باد عاشق دریا و تا ابد همیشه عشق.
دریا طبق تاریک عشق های مدفون ِ خدا بودیم
که باد از یاد های بهاری سفر تا ابدم
رهوار و سرکش
اسبی که سرش در آفتاب
ذوب نشده ام
بر دوش پوش کوچ ِ پُر از «چمری۲» مادرم
سفر همیشه منام تا سرانجام باد!
زمین هم گیریم
از ازل آلودهی نگریستن در سفر و من و...
تنها مادرم و
چند شهید را به امانتش داده ام
دختر سرگردان!
این همه قاصدک باران
چگونه در آغوشات نگنجیدم؟
اصلا به خاطر مخملیِ نگاهِ دختری
در عشق آمیخته ام و مدام ِ همیشه ی عشق
در سفر و آزادی و سرزمین ام
همه ی شما کی نیامیختهاید؟
از رگبار بارش شعرهایام
بر تو ویران نمیشوم
دختر سرگردان!
چه اشکالی دارد تو هم عاشق «باد» باد و
من نیز تا خداوند، خداي من بادم
در كدام سطر اين دفتر
تار مويت را پري دختر مغموم؟
تنهايي آشكارترين سرود بي«دف» و قاصدك
نميشود كه گريه نكنم
از آههاي سردِ«سه تاريِ» تو و
دوستي هميشه تا همچنان موسيقي
دختر سرگردان!
به دستهاي خونين مسيح مسپارم
آزادي در آبي جرعهي آب كف دستاناش
قرائت من است
تا
شراب
شراب
زمين را لبريز مستيام كنم!
تا اكنون هم
هنوز دختري بوي شمال غربي آينهاست
و من ازليام آنسوي آينه
جهان در نگاهم عشقانه!
بر پروانههاي خيس باران و قاصدك
پسري از دريا تا خورشيد چهگونه نَ«باد»م
آسمان در من راه افتاد و
بارانهاي كوچهاي از عشق دريايام سرشار
پنجههايات را از سر ساز دلام
پرواز ده
آوازستاني كه نميبيني
غمگينتر از آن است كه
نميميرم!
اكنون تنهاييترينام
مادرم چرا فرصت نكرد
عاشقيام را بميرد
پدرم هم
كه از ضربههاي «دف» من تا ملكوت
كي نرفتهايد؟
اين نقشه ي بي سرزمين
رنگ از روي عشق ميبرد
لبريز بوي _سياست_
زمين خود گناهي است
تا............. آدم
هي تف بر عشق حوا و
دختر سرگردان
سيب سرخ اندماش
خون دستهاي مسيح و
انار
انار
بر آوازهاي «دف» من و
«حي الله۳» تسبيحي
بر گردن دختر سرگردان
ميآويزم...
همچون گيسوان مادرم
_مشتاق دستهاي پدرم بود_
ريشه ي درخت است در خاك
دختر سرگردان!
ماه بر آنتن فلزي بام همسايه
خبري سرشار از ملكوت تو ام
لبريز خدايام و
به باران سوگندم
با كيفي پر از «پنج شنبه»
تا بي حوصلگيهاي جمعهي تو
در اين كوچههاي پرتقالي غروب
كه هر گز در پيراهنام نگريستهاي
سراسر سفر و لذت سيگارم
دختر!
بر خيابانهاي خراب و بيعبور خلوتيام
شبام در چشمهايم مينگرد
نگاههاي سرابي حريم خيالي رؤياهاي غبارگرفتهي خاطرههاي خطر
آخ!
شب آلود است
سپيدهي تمام دفترهايام
تا خوابهاي سحري دختر سرگردان
كه سرگردان ستارههاي پيراهناش نشده بودم
بر پروانههاي بنفش عشق هم
از هر چه قاصدك نيز
معصيت نباريدهايم
دختر سرگردان
شرابانه پريشان باران پروانه و سفر من است
من هم خدا و
من هم باد و
بادِ باد و
باداباد........
پانزدهم فرودين ماه 1379 خورشيدي
۱- عنوان اصلی این شعر در زبان کردی «ویله کچ» welle kich می باشد. که در زبان کردی هم به معنای«ول»هم به معنای «آواره از عشق» هم به معنای«سرگردان» و چندین معنی دیگر می باشد این تعدد دلالت انتخاب یکی معنا را در زبان مقصد سخت می نماید.اما به دلیل تناسب آوایی میان کلمه ی سرگردان و نیز معنای تاکیدی بیشتر سرگردان بودن سرنوشت دختری در سرنوشت پریشان باد و.. لفظ سرگردان برای ترجمه انتخاب شده است.
۲-چه مه ری یکی از اشکال رقص کردی است که برای هنگامه ی عزاداری و مرثیه است و بر عکس رقص عروسی که از چپ به راست گروه رقص حرکت می کند در این رقص از راست به چپ حرکت انجام می پذیرد
۳-«حی الله» یکی از اذکار درویشان و صوفیان اصت که معمولا در تکایا با ضربه ی دف گفته می شود و نیز یکی از «مقام»های سنتی دف می باشد.
۴-باز هم اصل شعر به زبان كردي است و ترجمهي آن توسط فرياد شيري در مجموعهي«عاشقانههاي سرزمين بلوط» به چاپ رسيده است.
4 comments:
سلام
شعرت جالب بود
سڵاو و رێزوو حورمهتی ههمیشهیی من قهبووڵ بفهرموون.
دهستت خۆش بێت ، وێبلاگێكی رازاوهتان ههیه.
موكریان مێدیا سایتێكی سیاسی _ خهبهریه كه روداو و پێشهات و ههواڵهكانی پێوهندیدار به كوردستان بڵاو دهكاتهوه.
ههر بۆیه داواتان لێ دهكهین كه به ههواڵ و زانیارییهكانتان ، وێبهكهمان دهوڵهمهندتر بكهن.
ئهركی ئاگادار كردنهوهو ههواڵنێری به هاوكاری ههموو ئێوه دڵسۆزان دهتوانێ ئیمه پتر له یهكتر نزیك بكاتهوه بۆ خزمهت كردن به كورد و كوردستانیان له باری راگهیاندنهوه.
هیچ ههواڵ و بابهتێك به بێ ههبوونی سهرچاوه بڵاو ناكهینهوه ، ئهو سهرچاوانهی له بهر هێندێك هۆی تایبهت نابێ ناویان ئاشكرا بكرێ ، به نههێنی لای ئێمه دهمێننهوه.
بۆ بۆناردنی ههواڵ و روداوهكان دهتوانن پێوهندی به موكریان مێدیاوه بكهن.
موكریان مێدیا پێوهندیداره به ههموو چین و توێژێكی كۆمهڵگای كوردی له كوردستان.
موكریان مێدیا ، ترێبوونێكه بۆ ههمووان.
هیوام بهختهوهری و سهربهرزی و بهرهو پێشچوونی بهرێزتانه.
سهردانی ئێمهش بكهن و ئهگهر گونجا نهزهری خۆتان دهرببرن.
به هیوای ئازادی و بهختهوهری بۆ خهڵكی كورد و ئاوهدانی بۆ خاكی وهتهن.
ئهگهر موافق بیت لینك دهگۆرینهوه
www.sertoon.blogfa.com
www.mukryanmedia.blogfa.com
بهترین راه کشف آدمها دوست داشتنشان بی هیچ امیدیست
آری .باید دوست داشت بی امید و بی توقع . این نوع دوست داشتن توانی عظیم میخواهد . ای کاش اینگونه باشیم.
ارسال یک نظر