کلی گویی در عناوین جرم و اتهام، از بنیادی ترین اشکالات قانون مجازاتهای جمهوری اسلامی است. مشکلی که بارها از سوی کارشناسان مسایل حقوقی و سیاسی مورد انتقاد قرار گرفته است و بارها در خواست كارشناسان براي تدوين لايحه ي جرم سياسي و مصاديق بارز و آشكار آن را شاهد بوده ايم و لايحهي قانون مجازات اسلامي هم كه هنوز در گير ودار است اما هیچ وقت گوش شنوایی براي اين انتقادات آماده نخواهد بود نه به اين دليل كه كارشناسان نظام خود به نقايصي كه از سوي كارشناسان تذكر داده ميشود، واقف نيستند بلكه از آنرو كه برای سیستمهای سیاسیاي از جنس جمهوری اسلامی، بهترین قانون همین قوانین کلی و مبهم است که امکان «تفسیر به رای» را براي هرگونه حكمي از سوي قضات سيستم باز ميگذارد.
اين روزها بيشتر از هر زمان ديگري شاهد احكام ناعادلانه براي فعالان سياسي به ويژه فعالان قومي و فعالان حقوق زنان هستيم. در همين چند روز گذشته شاهد حكم بيش از 10سال حبس براي صديق كبودوند، حكم بيش از 10سال براي«ياسرگلي» اتهام تكراري و فرسوده شدهي اقدام عليه امنيت ملي براي «عشا مومني» و... بوده ايم.نكته اينجاست كه همانطور كه گفته شد بسياري از اين موارد و عناوين جرم در نظام جمهوري اسلامي كلي و مبهم هستند، اما گاه نه به اين مبهمي و كليانگاري كه برخي قضات با آن برخورد ميكنند به عنوان نمونه اقدام عليه ملي حداقل مواردي براي آن در نظر گرفته شده است. يا اتهام بسيار بزرگي همانند «محاربه» كه به يك دانشجوي 23-24 ساله نسبت داده ميشود كه حدود بيش از يك سال از عمرش را از اين 23-24سال را در زندان به سر برده است. اتهام محاربه همانطور كه از عنواناش پيداست جز قوانيني است كه از شرع انور وارد قوانين مجازاتها شدهاست و مصداق واقعي آن به كسي اطلاق ميشود كه با سلاح دست به اقداماتي بزند كه عليه دين خدا بشورد و در قانون هم به روشني ذكر شده كه كسي كه با اسلحه موجب آزار، ارعاب، برهم زدن امنيت و.... يك جمعيت يا گروهي از مردم شود. حال چگونه يك جوان بيست واندي ساله در حال تحصيل بدون داشتن اسلحه بدون سابقهي حمله به هر تجمع انساني بدون ارعاب و... هيچ گروه يا جمعيتي به اتهام محاربه عليه خدا و پيامبر مجازات ميشود و از اين به بعد تا 40سالگي از عمرش را در زندان و تبعيد به سر ببرد چيزي است كه همين قوانين كلي و مبهم هم از تفسيرش عاجزند.
از سوي ديگر اتهام عشا مومني دانشجوي ديگري كه در آمريكا درس ميخواند و براي انجام كارهاي پاياننامهاش به ايران برگشته بود و به جرم سبقت غير مجاز دستگير شده بود، اقدام عليه امنيت ملي اعلام شدهاست.اين مسئله هم كه چگونه يك دانشجوي دختر كه مشغول كار عكاسي براي پايان نامهاش در بارهي جنبشهاي زنان در ايران است، موجب اخلال يا اقدام علیه امنيت كشوری به طول و قطر ايران ميشود كه داعيهي رهبري جهان و مديريت نوين و ديگرگونهي آنرا دراد، ميشود باز هم از آن مواردي است كه مطمئنم خود دستگاه قضايي ايران هم از تشريح آن عاجز است.
همين وزير استيضاح شدهي كشور جناب آقاي عوضعلي كردان، نزديك يك ماه پيش در يك جلسه با روحانيان جنبشهاي قومي، جنبشهاي فمينيستي و.. را تهديد براي امنيت ملي اعلام كرده بود.حدود يكسال يا بيشتر جناب حجتالسلام اژهاي وزير محترم اطلاعات نيز جنبشهاي قومي، جنبشهاي معلمان، جنبشهاي دانشجويي، جنبش كارگري و... را «برانداز»اعلام كرده بود.
اين مسايل چند پرسش را به ذهن متبادر ميسازد:
اولا:اگر امنيت ملي يك كشور تا اين حد لرزان و سست است كه با هر اتفاقي و هر اقدامي حال چه اقدام يك دانشجوي عكاسي براي عكاسي از جنبشهاي زنان باشد و يا انتشار يك نشريه توسط يك دانشجو در يك دانشگاه و يا تشكيل و دبير كلي يك اتخاديهي دانشجويي همانند ياسر گلي ميتواند مختل شود و چنين فعاليتهايي اقدام عليه آنها تلقي ميشود پس واقعا بايد به جاي چنين افرادي، مسولان و كارگزاران امنيت ملي اين كشور توسط مردم و نهادهاي زيربط محاكمه شوند نه فزرندان جوان همين آب و خاك.
دوما:در مورد اتهام محاربه كه مثل نقل و نبات هزينهمي شود وقتي اساس اين اتهام اقدام عليه خداوند محسوب ميشود ايا اينكه ما اكثر مخالفان منتقدانمان را با اين اتهام محاكمه ميكنيم نوعي كفر گويي و خود خدا پنداري نيست؟ به فرض درست بودن برخي از گزارشهايي كه از اقدامات بعضي از اين زندانيان نهايتا رفتار آنها تباين با مصالح امنيتي يك كشور در نظر گرفته ميشود نه اقدام مسلحانه عليه خدا و دين پيامبر خدا. مگر اينكه كشورخود را و حكومت خدا را معادل و مصداق پاياپاي خداوند بپنداريم.
سوما:اگر زنان اين جامعه عليه امنيت ملي در حال فعاليتند و براندازند؟ اگر قوميتهاي اين جامعه براندازند و مخل امنيت ملي؟ اگر دانشجويان و معلمان و كارگران و.. همه عليه امنيت ملي در حال اقدام هستند و براندازند؟ به راستي اولا شما داريد امنيت چه كساني را تامين ميكنيد مگر جامعهاي مثل ايران از كساني غير ازقوميتها، زنان، معلمان، دانشجويان كارگران و.. تشكيل شده است؟ به راستي گاهي خوب نيست بيانديشيم وانگه بر آوريم سخن؟ آيا خود آقايان به معناي حرفها م جملههايي كه بر زبانميرانند فكر ميكنند؟
2 comments:
سلام
اولاهمه آحادجامعه 70میلیونی ایران این دوسه تایی که نام بردندنیستندثانیاالان خیلی هادارن انتقادمی کننددولتم کاری باهاشون نداره هرچنداین بین ممکنه چندتابی گناه پیدابشن که همه جاهستن ولی کسی که قصدمحاربه داره ادبیاتش نشان دهنده منظورش است
با تحلیل خوبت موافقم شهاب.
روی نظرم با این جناب عدالتخواه است که انگشت روی منطق پشت این احکام واهی جهت اقدام علیه امنیت ملی گذاشت. چنان منطق بی منطقی که خود تشکیلات قضایی جرات اعتراف آشکار به آن را ندارد. بر اساس این منطق ضدبشری و ضد حقوق جزای مدرن می توان و باید افراد را بر اساس احتمالات و حدسیات دستگیر و محاکمه و گاهی بی محاکمه حبس و شکنجه و اعدام کرد. آقایان بر اساس نشانه هایی که می تواند ظاهر فرد و یا به قول عدالتخواه ادبیات فرد باشد احتمال می دهند که فرد مزبور ممکن است قصد اقدام علیه امنیت ایشان (نمی گویم ملی) را داشته باشد و این احتمال برای دستگاه حکم جرم واقعه را دارد! اصطلاح محبوب حضرات برای آن فتنه را در نطفه خفه کردن است.
این همان روشی است که دستگاه امنیتی آمریکا بعد از واقعه 11 سپتامبر در قلع و قمع تروریستهای مسلمان احتمالی (در زندانهای مخوف ابوغریب و گوانتانامو) درپیش گرفت و به یک بی آبرویی بی سابقه ی بین المللی برای دولت آمریکا تبدیل شد.
افسوس که در بحث بی آبرویی بین المللی آب از سر جمهوری اسلامی گذشته است.
ارسال یک نظر