«ئێمه كه له مهكتهب دهمانخوێند كورد بووینو دهبوو فێره فارسی بباین، مامۆستاكانمان فارس بوون، كه لێدانمان دهخوارد، بهفارسی دهمانخوارد، بهڵام بهكوردی دهگریاین. »
ئیبراهیم یونسی
------
« ما در مدرسه درس میخواندیم. ما کورد بودیم و میبایست فارسی یاد بگیریم، معلمهایمان فارس بودند. وقتی تنبیه میشدیم به فارسی کتک میخوردیم، اما ما کوردی گریه میکردیم».
ابراهیم یونسی مترجم نامدار کورد، که احتمالا به دلیل عدم حق آموزش به زبان مادریش، یکی از بزرگترین مترجمان تاریخ ادبیات فارسی هستند، در یادداشت مترجم، بر ترجمهی خودش از کتاب کوردها، جملهی بالا را مینویسد.
به مناسبت ماه مهر که آغاز سال تحصیلی در مدارس ایران است و یادآوری «حق آموزش به زبان مادری» و نه حق تقلیل داده شدهای که عدهای با زرنگی آن را «آموزش زبان مادری» نام مینهند. را به یکدیگر یادآوری کنیم.
من معلم بودهام و دو طرفه مدرسه را دوست دارم. اما هر بار آغاز مدارس مرا یاد روزهایی میاندازد که شبیه جملات آقای یونستی تجربهاش کردهام. آ هم زمانی که اوائل انقلاب بود و «برادر»(پاسدار)ها همهی کارهی مدارس بودند.
من معلم بودهام، معلم ادبیات فارسی هم بودهام. از دانستن زبان فارسی نه افتخار میکنم، نه شرمگینم، بلکه خوشحالم که به دنیای ادبیات یک زبان دیگر دریچهای دارم بی انتها.... مثل دانستن هر زبان دیگری.. حتا از اینکه باه مدیگر زبانی داریم که می فهمیمش نیز خوشحالم. اما دوست داشتم آن زبان اختیاری بود. با همهی اینها اما نمیشود شرم برجان آدم نریزد وقتی امکان این نبود که معلم ادبیات کوردی هم باشم. وقتی در سرزمینی زیستهام که بسیاری از مردمانم توان خواندن نوشتههای مرا به زبان کوردی ندارند. وقتی اسم ملتم را با املای درست مینویسم آن را نشانهی تجزیه طلبی میدانند. در حالی که خودشان میدانند آنچه آنها می نویسند غلط املایی صددرصد است.
وقتی فعالان حقوق بشر و سیاسی حق آموزش به زبان مادری را به «آموزش زبان مادری» تغییر میدهند..شما هرچقدر خواستید با ما بجنگید، در قدرت بودید بکشید و در قدرت هم نبودید با افتخار از کشتار ما یاد کنید و بگویید شرایط بود و باید می کشتیم و روشنفکر هم که شدید علیه ما بیانیه بدهید. اما ما حتا یک قدم از تمامی حقوقمان پا پس نمیکشیم. حقوقی که خوشحالیم که شما آن را دارید و لازم نیست برایش بجنگید و کشته شوید و تهدید شوید. آنقدر خوشحالم که چنین حقوقی را دارید و چندان برایتان طبیعی است که حتا حقوق انسانهای هموطن خودتان را نمیفمید و رسما آن را انکار میکنید و مسخره میکنید. من به نوبهی خودم خوشجالم که در موقعیت ما نیستید از جنبهی نداشتن حقوق انسانیتان و البته خوشحال هم هستم که در موقعیت عدهای از شما نیستم که انکار حقوق انسانها برایم افتخار باشد و با سربلندی دربارهاش مقاله و یادداشت و بیانیه بنویسم.
روزی خواهد آمد که ما در کنار هم برای حقوق همدیگر تلاش کنیم نه برای حقوق خودمان برای سلطه بر دیگران....
ئیبراهیم یونسی
------
« ما در مدرسه درس میخواندیم. ما کورد بودیم و میبایست فارسی یاد بگیریم، معلمهایمان فارس بودند. وقتی تنبیه میشدیم به فارسی کتک میخوردیم، اما ما کوردی گریه میکردیم».
ابراهیم یونسی مترجم نامدار کورد، که احتمالا به دلیل عدم حق آموزش به زبان مادریش، یکی از بزرگترین مترجمان تاریخ ادبیات فارسی هستند، در یادداشت مترجم، بر ترجمهی خودش از کتاب کوردها، جملهی بالا را مینویسد.
به مناسبت ماه مهر که آغاز سال تحصیلی در مدارس ایران است و یادآوری «حق آموزش به زبان مادری» و نه حق تقلیل داده شدهای که عدهای با زرنگی آن را «آموزش زبان مادری» نام مینهند. را به یکدیگر یادآوری کنیم.
من معلم بودهام و دو طرفه مدرسه را دوست دارم. اما هر بار آغاز مدارس مرا یاد روزهایی میاندازد که شبیه جملات آقای یونستی تجربهاش کردهام. آ هم زمانی که اوائل انقلاب بود و «برادر»(پاسدار)ها همهی کارهی مدارس بودند.
من معلم بودهام، معلم ادبیات فارسی هم بودهام. از دانستن زبان فارسی نه افتخار میکنم، نه شرمگینم، بلکه خوشحالم که به دنیای ادبیات یک زبان دیگر دریچهای دارم بی انتها.... مثل دانستن هر زبان دیگری.. حتا از اینکه باه مدیگر زبانی داریم که می فهمیمش نیز خوشحالم. اما دوست داشتم آن زبان اختیاری بود. با همهی اینها اما نمیشود شرم برجان آدم نریزد وقتی امکان این نبود که معلم ادبیات کوردی هم باشم. وقتی در سرزمینی زیستهام که بسیاری از مردمانم توان خواندن نوشتههای مرا به زبان کوردی ندارند. وقتی اسم ملتم را با املای درست مینویسم آن را نشانهی تجزیه طلبی میدانند. در حالی که خودشان میدانند آنچه آنها می نویسند غلط املایی صددرصد است.
وقتی فعالان حقوق بشر و سیاسی حق آموزش به زبان مادری را به «آموزش زبان مادری» تغییر میدهند..شما هرچقدر خواستید با ما بجنگید، در قدرت بودید بکشید و در قدرت هم نبودید با افتخار از کشتار ما یاد کنید و بگویید شرایط بود و باید می کشتیم و روشنفکر هم که شدید علیه ما بیانیه بدهید. اما ما حتا یک قدم از تمامی حقوقمان پا پس نمیکشیم. حقوقی که خوشحالیم که شما آن را دارید و لازم نیست برایش بجنگید و کشته شوید و تهدید شوید. آنقدر خوشحالم که چنین حقوقی را دارید و چندان برایتان طبیعی است که حتا حقوق انسانهای هموطن خودتان را نمیفمید و رسما آن را انکار میکنید و مسخره میکنید. من به نوبهی خودم خوشجالم که در موقعیت ما نیستید از جنبهی نداشتن حقوق انسانیتان و البته خوشحال هم هستم که در موقعیت عدهای از شما نیستم که انکار حقوق انسانها برایم افتخار باشد و با سربلندی دربارهاش مقاله و یادداشت و بیانیه بنویسم.
روزی خواهد آمد که ما در کنار هم برای حقوق همدیگر تلاش کنیم نه برای حقوق خودمان برای سلطه بر دیگران....
0 comments:
ارسال یک نظر