۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه

لحظه هاى دوست داشتنى ساكت بى مروت

عمو صادق گفته بود در زندگى زخم هايى هست ... اما صادقانه بايد گفت در زندگى لحظه هاى دوست داشتنى اي هم هست كه باز در انزوا اتفاق مى افتد. انزوايى از جنسى شايد آشنا و شايد هميشه با تمام آشنايى اش، به گونه اى عجيب و آشنا، غريب مى نمايد. طوري كه لحظه و زمان در قريب توست اما به گفتن و نوشتنش غريب. لحظه هايى كه با تمام هياهوبرانگيزى درونى اش صحنه هاى بيروني انسان را خاموشى مي گزيند. دقيقا مثل لحظه اى كه آدمي احساس مى كند مستي دارد وى را فرا مى گيرد و بنابراين ساكت و آرام خاموش مى ماند تا حركتى اضافه فضاى مستي خودش و اطرافش را به هم نريزد.
لحظه هاي ساكت دوست داشتنى بي مروتي كه ممكن است ديگر شكلش و يا محتوايش را تجربه نكني اما لحظه هايي است كه با تمام بي مروتي اش در ناپايدارى، دوست داشتني است و سكوت اقدامى تلافي جويانه در مقابل نابي اين لحظات است.

2 comments:

ناشناس گفت...

لحظه های ناب ت مستدام

ناشناس گفت...

تو زندگی به قدری نادره که کسی فکرهای پراکنده ات و احساس های لخت درونی و بیرونت را تو قالبی بیاره، و وقتی می خونی ،میگی این همونه ،خود خودشه،قشنتگتر از لباسی که خیاطی با قالبت دوخته باشه و دوباره مزه میکنی احساستو،این برام از اون لحظه های
نادره،دوسش دارم
نا شناخته

ارسال یک نظر