۱۳۹۱ شهریور ۸, چهارشنبه

اون یکی نبود توی قصه ها کجا بود؟!!


يكى بود، يكى نبود. خوب عوضي واسه چى نبودى؟ مرض دارى ؟ خوبه نسل اندرنسل هى قصه رو مرور مى كنيم و مى‌شنويم اون يكى نبود؟ كدوم گورى بودى؟ چه غلطى مى كردى؟ د آخه با اون يكى و اون يكى هاى ديگه هم كه نبودى... اگه بودي لااقل يكى از اين قصه هاى كوفتى با «دوتا بودند» شروع مى شد...د ِ آخه اينم شد بودن، كه كل نقش تو در اين قصه ها شده اونى كه نبود... همونجوري نبود بمون تا يه الف مياد و بعد نونت مي شينه اون وقته ديگه كلا اگه شده قصه رو فقط با يكي بودم شروع كنند، مى كنند. 
 دوتا رو ديگه بى خيال مهم اينه اون يكي نبوده ديگه نباشه ، خدایی شغله تو داشتي، به قول يارو گفت من نقشم تو فيلم نقش اوني بود كه در زدن خونه نبود... هاى عوضى. واسه چى نبودى آخه...

0 comments:

ارسال یک نظر