اگر به عنوان به عنوان يك نوزانده، براي حضور در جمع نوزاندگان يك اركستر براي اجراى زنده ى يك اركستر درست هنگام اجراي كنسرت به روى سن دعوت شدى، (حتا اگر خودت نيز باور داشته باشي در اندازه ى چنين اركستر و كنسرتي .. نيستي) وقتي مجبور شدي آن بالا بروى، ديگر وقتى آن بالا هستى و در جمع نوازندگان ، حتا اگر سازت ناكوك بود، يا شكسته بود، به فكر درست كردن ساز، عوض كردن ساز و بهتر نواختن... نباش...كنسرت و اركستر در جريان است پس بنواز و به بخشي از كنسرت و اركستر تبديل شو.. حتا اگر سازت شكست چنان باش كه خودت موسيقى باشى..: اركستر باشى .. كنسرت باشى ... هرگونه تلاشى حتا براي بهتر كردن وضعيت تتها تو، اركستر و كنسرت را به هم مىريزد و تو به عنوان عامل این به هم ریختگی ديده مى شوى.... بنواز .. بزن ساز را.. شده خودت را، تنت را، روحت را بنوازي ، بنواز و موسيقي شو ....تمام موقعيت را در خودت بگير نگذار موقعيت تو را در بر بگيرد...
ساعت ٤:٣دقيقه بامداد سيزده مرداد
0 comments:
ارسال یک نظر