وقتى بي در كجا مى شوى. وقتى از همه چيز و همه كس مى برى يا شايد همه چيز و همه كس تو را مى برند. يك نقطه هست براي قطع همه چيز . در چنين موقعيتي آن نقطه را پيدا كردن و آن را شبيه يك دكمه ى انفجار فشار دادن تو را دوباره از دايره ى زمان و مكان پرت مى كند. ديگر بى كَى و بى كجا مى شوي. حتا اگر خانه ى دوست رفيق فاميل و غريبه باشي باز هم سهمى از يك «عموميت» هستي. چون هر عموم ديگرى نيز مى تواند و مى توانست در موقعيت تو باشد. تو بخشي از زندگي عمومي همگان مى شوي.
همگاني كه در موقعيت هاى ديگر يك «يكان زيست»، هم دارند. اما انسان عمومي انساني است كه يكان زيست ندارد و آنچه دارد" همگان زيست" است. زندگي همگانى با زندگى گروهى فرق دارد. زندگى گروهي ممكن است در يك مكان توافق شده و با ارزش ها و اصول حداقلى، مورد توافق شكل بگيرد و داراى حد اقل هايي از اختيار و حوزه ى خصوصي نيز مى تواند باشد، اما زندگى عمومى زندگى است كه جمع زندگى كنندگانش بدون توافق و اختيار قبلي و بدون حوزه ى خصوصي هستند.
در زندگي عمومي كه احتمالا حاصل هرگونه مالكيتي به جز مالكيت بر بدن و مجموعه وسائلى حداقلى است، استفاده و حق استفاده از مجموعه امكانات در دسترس، از نظر قانونى و عرفى برابر است. گرچه ممكن است ويژگى هاى شخصى مثل قلدرى، روى بيشتر، بي خيالي و .. ديگر ويژگى هاى از اين دست تغييراتى در مقدار بهره برى از برخى امكانات بدهد.
زندگى در مكان هاى عمومى، غذا خوردن در مكان هاي عمومى و رفع تشنگى از آب خورى هاى عمومى و استفاده از دستشويي هاى عمومى، وسائل تقليه عمومي و در صورت امكان طي مسافت تاحد ممكن پياده و پياده روى و استفاده از پياده رو و يا ارزان ترين وسائل تقليه ى عمومى. نهايتا نوشتن در مكان هاى عمومى مثل كتابخانه و يا نيمكت هاى پيادرو و يا حتا نوشتن در ديسكو، بار، كلاب قطار، اتوبوس و يا حتا نوشتن در دسشويي عمومي اگر نويسنده اى ديوانه مثل من باشى كه هر آنچه به ذهنت مي رسد بايد همان موقع بنويسى مثل همين يادداشت كوتاه كه در دسشويى خلوت و عمومى نوشته مى شود و البته از خواص تكنولوژى و آيفون است و دلى ديوانه:) از ديگر ويژگى هاى زندگى عمومى است. زندگى يك آواره هر آن در معرض عمومى شدن است.
شين- شين
يك اگوست ٢٠١٢ ساعت١٤:٤١ دقيقه...
0 comments:
ارسال یک نظر