....که یک هو یکی از بچه ها پرسید آقا «پرتاب لنگه کفش به سوی کسی»کار بی ادبانه ی است؟ بنده هم که مطمئنا که آن همه از احتزار آن ها از کارهای بی ادبانه حرف می زنم بدون معطلی گفتم بله بسیار کار بی ادبانه ای است. یکی دیگه پرسید حتا اگر به صورت جورج بوش کافر اشغال گر آمریکا باشد(دقت کنید عباراتی که در وصف رییس جمهور یک کشور دیگر به کار برد چقدر شبیه اخبار ۲۰/۳۰ و ساعت ۹ شب است) باز هم در جواب گفتم باز هم کار بی ادبانه ای است.می گوید آقا خوب جرج بوش اشغال گر است و کشور این بیچاره ها را اشغال کرده است می گویم پسرم من نگفته ام آن هایی که به طور رسمی علیه آمریکا می جنگند, آدم های بی ادبی هستند. عزیز جان بوش اشغال گر است درست اما آن جا میدان جنگ نبود. در آن محل خبرنگار تنها کار مودبانه ای که حق انجام آن راداشت سوال کردن بود و از این توضیح ها..... اما باز یکی می گوید ولی آقا اگر کار بدی بود که کشور خودمان مسابقه ی پرتاب لنگه کفش نمی گذاشتند.....
۱۳۸۷ دی ۱۰, سهشنبه
۱۳۸۷ دی ۶, جمعه
خطاب به زن
«تو دیر رسیده ای»*
من هیچ گاه نخواهم رسید
سیبی را که جدم
جرات خوردن اش را
از «زن»اش گرفت
پیش از هردوی آن ها
بلعیده ام
این گونه
از ازل تا به امروز
در برزخ رحمت و لعنت خداوند
از حلق خویش آویزان ام
۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه
بکارت امر سیاسی شده
۱۳۸۷ دی ۲, دوشنبه
آدم ها و خیابان ها..
خیابان حضور سیاه و سنگین و کشیده شده بر سطح زندگی آدم هاست.
خیابان تاریخ تجربه شده ی گذر و قدم و گام های بی تاریخ ماست که روزی نقشی از شکل هستی یافته ی احساس های مان را بر ان حک کرده ایم....
یلدا بی یلدا غبار و سرما
سقز بیش از هر چیز برای من یعنی« گرد و غبار»( توز towz معادل کردی آن است).از همان اوایل کودکیم یادم می آید که همیشه به طور نا خود آگاه تا قدم از خانه بیرون می گذاشتم چشم هایم را تنگ می کردم(چاوم کز ئه کرد).تا مبادا چشمانم پر از غبار شود. عجیب آن که در سرمای آذرماه هم وقتی بیرون خانه هستی این گرد و غبار به طواف قامت من مشغول است.
سقز به ادعای .......
۱۳۸۷ آذر ۲۶, سهشنبه
بیا برویم هوای جان!
حوصله محصول علاقه است و انتظار محصول دل تنگی! کسی را که در آن سوی دلتنگی میخواهی، می توانی تا فراسوی حوصله به علاقه ی انتظارش بنشینی.
جمعه شکل تعطیلی لحظه های جهان است و هر روز تعطیل شبیه جمعه ای است که من جایی مبهم نزدیک جهان، در بامدادی دیر و از راه رسیده میان لحظههایی که نمیدانم چه مقدار از آن را با من سهیم هستی یا چه قدر در لحظههای تو سهیمام. شراکت و رفاقت و موافقت همه ی آن چیزی است که دو انسان به قصد هم«راه»ی از یک دیگر جست وجو میکنند و در آرزوی اش.
یادآوری ترانههایی از ایام گذشته ای که خاطرههایی دور از تنهایی و اندوه هستند, سهم زندگی را در سهمهای گذشته ی ما سهیم تر می کند. یاد وخاطره ی جملههایی را زنده می کنند که گاه نمیخواهم تکرارشان کنم. مردی با همهی «قصههای تنهایی زمین» و «حجم همه ی اندوه های جهان»
از به یادآوردن این نکته که « تو نام مرا هرگز ننوشته بودی که فراموشم کنی» و هراس از این که این لحظه و «تو »هم اسم مرا نمی نویسی. شکلی است از عطش های کنار یک لیوان، که هرگز مطمئن نیستی حجم گوارایی آب این لیوان چه قدر است؟!
دلتنگی برای نوشتن,و این که نه تو نه جهان نمی گذارد آن گونه که می خواهم و میخواهیم دوستت بدارم و خیابان و آسمان این شهر که مدت هاست طعم باران را در گلوی تو زندانی کرده اند. با این همه من ام آزاده ترین زندانی راههای هستی برای رفتن.... رفتن... بیا برویم.
۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبه
۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه
تناقضات حقوق بشر و حقوق شهروندی؟
آن چه با شنیدن اعلامیه جهانی حقوق بشر به ذهن من می آید همان طور که از عنوان مطلبم بر می آید تناقضاتی است که هم از نظر مفهومی و هم گاه از نظر انضمامی آن ویا در عرصه ی فعالیت های حقوق بشری با دیگر مفاهیم مورد دفاع اندیشمندان به چشم می خورد است.
جامعه ی سبیل کلفت
هر چه تلاش کردم
دو واژه ی «زن» و «آزادی» را
رو به روی یک آیینه
...
۱۳۸۷ آذر ۲۱, پنجشنبه
درخواست اعزام يک هيئت بين المللیِ غير دولتی به ايران برای تحقيق پيرامون وضعيت حقوق بشر
درخواست جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی به مناسبت 10 دسامبر روز جهانی حقوق بشر به انضمام گزارشی کوتاه از وضعيت حقوق بشر در ايران
۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه
بهمن قبادی در پنجمین گردهمایی رهبران جوان دنیا
پنجمین گردهمایی رهبران جوان دنیا در دانشگاه هاروارد در کشور آمریکا و در دو نوبت از تاریخ۱۲دسامبر۲۰۰۸ و هم چنین از۳۱مارچ تا۱۰آوریل۲۰۰۹(۱۱تا۲۲فروردین۱۳۸۸) برگزار خواهد شد. در این گردهمایی اعضای رهبران جوان دنیا به ..
۱۳۸۷ آذر ۱۶, شنبه
سیاسی شدگی شدید خاطرات
۱۳۸۷ آذر ۱۴, پنجشنبه
تنها به این خاطر
این که
دیگران فکرت را می پسندند
به این معنی نیست
که بدنت را
هم صاحب شوند
ریچارد براتیگان
۱۳۸۷ آذر ۱۲, سهشنبه
۱۳۸۷ آذر ۱۱, دوشنبه
انقلابی بدون حقوق زنان,کوردها و بهایی ها
13سطر از نبودن ات
سطرهایی از نبودنت
۱-
وقتی در دلم
با تو قدم می زدم
خیابان آن قدر برایت تنگ شد
مجبور شدم
دستانت را در شعرهایم بگیرم
این۱۳ شعر کوتاه را در ادامه مطلب بخوانید
پاییز ۷۸
۱۳۸۷ آذر ۷, پنجشنبه
۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه
خطری در کار نیست ،فرزاد حالش خوب است
۱۳۸۷ آذر ۵, سهشنبه
پنجمین راه چهارراه
از هر چهار راهی که می گذرم
راه پنجم را
انتخاب می کنم
پنجمین راه
از هر چهار «راه » به سوی تو می آید
۱۳۸۷ آذر ۴, دوشنبه
زندگی دیگران( به درود زندگی خصوصی)
۱۳۸۷ آذر ۳, یکشنبه
۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه
ما تعدد رسانه داريم نه تکثر رسانه
بررسي عملکرد و رويکرد رسانه(تلویزیون های) محلي در ايران |
منتشر شده در: روزنامه اعتماد
۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه
۱۳۸۷ آبان ۲۸, سهشنبه
۱۳۸۷ آبان ۲۶, یکشنبه
سپیده دمی پر از عطر لیمو
هوای جان!
۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه
درخواست مرکز بین المللیPEN از رهبران ایران
ارسال نامه رئيس مرکز PEN،
به رهبران حکومت ايران در مورد نويسندگان کُرد در بند
۱۳۸۷ آبان ۲۳, پنجشنبه
۱۳۸۷ آبان ۲۱, سهشنبه
ممانعت از بازگشايی آموزشگاه زبان كوردی در قروه و چند نکته
پس از آنكه در مرداد ماه امسال اداره اماكن شهرستان قروه به بهانهی عدم مجوز فعاليت آموزشی در ساختمان محل برگزاری كلاسهای زبان كُردی شهر قروه اقدام به تعطيلی تنها آموزشگاه زبان كُردی در اين شهر نمود. مسئولان آموزشگاه مذكور كه با نمايندگی رسمی از مركز سومای مهاباد و با كسب مجوز از شورای شهر قروه از آذر ماه 85 فعاليت رسمی خود را
۱۳۸۷ آبان ۱۸, شنبه
خواب دیدن در آستانه ی چوبه دار
بخش دیگری از شعر فصل یخبندان
سروده ی:رفیق صابر
ترجمه:شهاب الدین شیخی
۱۳۸۷ آبان ۱۷, جمعه
۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه
۱۳۸۷ آبان ۱۲, یکشنبه
۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه
انتشار دوباره ی یک نشریه ی از توقیف در آمده
دو هفته نامه " روژهه لات " دوباره منتشر شد
دوست گرامیُ جناب آقای توفیقی(سردبیر سابق دو هفته نامه ی توقیف شده ی هاوار)در ایمیلی خبر انتشار دو هفته نامه ی«روژهه لات» را برای من ارسال کرده که به این شرح است:
۱۳۸۷ آبان ۱۰, جمعه
باد و بامداد
تنهایی های بامداد ی ام را
در روسریت بپیچ
می ترسم
از باد و
از
پنجره ی باز این قطار
پاییز۸۵
۱۳۸۷ آبان ۹, پنجشنبه
۱۳۸۷ آبان ۷, سهشنبه
دختر سرگردان
۴-باز هم اصل شعر به زبان كردي است و ترجمهي آن توسط فرياد شيري در مجموعهي«عاشقانههاي سرزمين بلوط» به چاپ رسيده است.
شعرهای من 2
برخی را نظر بر آن است که وبلاگ من جدی تر از آن است که در آن شعر بگذارم. اما من می گویم شعر هنوز بزرگترین فضیلت انسانی است. از سوی دیگر من نمی توانم شاعر بودن خویش از خویش پنهان کنم از شما چه پنهان! نیز این وبلاگ اکنون یگانه ی رسانه ی بی سانسور من
۱۳۸۷ آبان ۳, جمعه
اين تازه نيست قديمي است*(براي عشا مومني)
اينكه وسط اتوبان و به جرم سبقت يا سرعت غير مجاز متوقفت كنند نه امر بديعي است و نه ناپسند. اما اينكه شخصی كه مرتكب چنين تخلفي از قوانين راهنمايي و رانندگي شدهاست يك دختر ايراني باشد كه در آمريكا تحصيل ميكند براي انجام امور شخصي و تحصيلياش به كشورش باز مي گردد و در اين حين همكاري هاي متقابلي با برخي گروهها و سازمانهاي فعال در زمينهي حقوق زنان صورت ميگيرد.اما ناگهان در خيابان به جرم يك تخلف رانندگي بازداشت و به سياسيترين بندِ سياسي ترين زندان ايران(بند 209 زندان اوين) انتقال داده شود. خانهاش بازرسي شود وسايل شخصياش توقيف شود و خانوادهاش تهديد شوند كه به شرطي دخترتان آزاد ميشود كه به هيچ جا اطلاع ندهيد. به ظاهر امري بديع و نو آورانه از سوي مامورين راهنمايي ورانندگي به نظر ميآيد؛اما به باور من اين تنها ظاهر ماجرا است كه بديع ميناميد زيرا كه؛
۱۳۸۷ مهر ۲۹, دوشنبه
سنيهاي ايران تحت بي سابقهترين فشارها
منتشر شده در: روزانلاین
به طرز باورنكردنياي نسبت بههمهي سالهاي گذشته در ماه رمضان كه ماه مهماني خدا و ملاطفت و مهرباني براي مسلمانان به شمار ميرود اقليت مذهبي مسلمان سني تحت بي سابقهترين فشارهاي عقيدتي، رواني، تبليغاتي و حتا جاني و مالي از سوي تندروهاي مذهبي شيعه قرار گرفتند و دولت هم هيچگونه اقدامي براي امنيت جاني و حيثيتي و عقيدتي اين گروه از شهروندان خويش انجام نداد و تا به امروز هم در سكوت به سر برده است. دامنهي اين فشارها تا جايي ادامه پيدا كرد كه مولوي عبدالحميد اعلام كرد كه "اگر اين برخوردها و فشارها ادامه داشتهباشد مردم اهل سنت در بارهي شركت در انتخابات رياست جمهوري آينده تجديد نظر خواهند كرد و امكان آن وجود دارد كه حتا در انتخابات شركت نكنند".
اما اين اتفاقات از چه زماني و با چه ويژگيهايي روي دادهاست كه داد اعتراض سنيها تا اين سطح بالا آمدهاست؟ نوشتار زير اشاره به برخي از اتفاقاتي است كه در اين مدت بر سنيها در ايران رفته است.
۱۳۸۷ مهر ۲۸, یکشنبه
استبداد آموزشی
مردی وارد دفتر معلمان در مدرسه شد و گفت من قلیچ خانی هستم و آمدم از وضع درسی و اخلاقی فرزندم باخبر شوم. کلاس سوم... درس ميخواند.......
۱۳۸۷ مهر ۲۶, جمعه
لیلا در ویرانه ی روح
شاهدخت ميان چرت چشم ميگشايد
در برابر آيينهي يخ شه گيسوياش را
به باران شانه ميكند
سيوه خان ي!*
امشب در منظومه ي چشمانت لنگر ميگيرم.
آمدهام در بوسه گانت بگيرم.
سيوه خان ه
امشب تندر را زين ميكنم،برت ميدارم.
از تيغهي جنگل بالا مي روم
چراغي بر شاخه ي شب ميآويزم
ميان دو قله
ابري را تاب مي بندم برايت.
..
...
..
خيمهاي بي ستون و خاك
غاري
بوتهاي را در جنگل
برايت آشيان خواهم كرد.
كجايت برم سيوه خان ه!
در اين شب باد و بوران
نمي رسم به كردستان!
......................
...................
................
شاهدخت گهوارهي آينده راميجنباند
ميدانم
جانا!
ميدانم
عشق تو طوقي ابدي است بر گردن!
...
....
...
عشقات سوزاندن است،اشغالگري است.
بدون تو اما، اي سردار روح من
زندگي تبعيدگاه و
تبعيدگاه هم تونل مرگ است!
ليلاي من لشكر تاتار است
لشكر بربر و عرب و ترك و قاجار است
ميان غبار قرنها گمام ميكند،
كودتا و زلزله است
سرزمين روح را ويران ميكند
ليلاي من خوابي است ياغي
به راههاي محالام ميبرد
ميدانم
جانا!
ميدانم
.
.
ليلاي من در ويرانهي روح«نشا»ها را آب ميدهد
ترس از پنجرهي دل و
ترس روي صورتام را پاك ميكند
عمر را به شعله پرچين مي بندد.
تنها تو سردار اين روح شعله وري
آواز اين حنجرهي گرفتهاي.
تنها تو خواب ياغي اين شاعر تبعيد شدهاي
*seve xane -اسمي است براي معشوق و نام معشوقی در یکی از افسانه ها عاشقانه ی کردی،اگر بخواهيم لفظ به لفظ معنياش كنيم مي توان گفت:سيب خانم يا سيب بانو.اما از آن جا که هم اسم خاص است وهم یادآور آن افسانه بنابر این ترجمه پذیر نیست.
۱۳۸۷ مهر ۲۳, سهشنبه
وبلگ رسانهاي تاثيرگذار
مطلبي كه ميخوانيد براي اثبات اهميت وبلاگ نويسي و كثرت و قدرت پوشش مخاطب در اينعرصه ي مجازي ميباشد و اگر به وبلاگ خودم اشارهكردهام به اين دليل بوده كه آمارهاي وبلاگ خودم به طور كامل در دسترسام بوده و قابل استناد بودهاست نه هيچ دليل ديگري.
باشد كه نويسندگان توانا و حتا جوان به نوشتن ترغيب و تشويق شوند آنهم در زمانهاي كه مطبوعات در محاق به سر مي برند و نيروهاي اهريمني بسياري ما را از نوشتن آنچه ميانديشيم باز ميدارند.
مطلب را در ادامه ی مطلب بخوانید..........
۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه
پایان موقت اعتصاب غذای سراسری زندانیان سیاسی کرد
پس از گذشت ۴۵ روز از اعتصاب غذای سراسری زندانیان سیاسی و مدنی کورد در زندانهای مختلف، این زندانیان روز پنچشنبه با صدور بیانیهای تحت عنوان"محکوم به پیروزی هستیم" "توقف موقت اعتصاب غذا"ی خود را اعلام کرده و اعلام داشتند که با دست یافتن به پارهای از مقاصدشان و درخواست بسیاری از شخصیت ها و فعالان و سازمان های حقوق بشری و سیاسی مبنی بر به خطر نیفتادن جان اعتصاب کنندگان، مطالبات خود را از طرق مدنی دیگری پیگیری خواهند کرد ...
متن کامل خبر ار در ادامه ی مطلب بخوانید:
نامهي جمعي از نويسندگان شناخته شدهي كرد برای درخواست و استقبال از از اتمام اعتصاب غذاي زندانيان س
جمعي از نويسندگان و روزنامهنگاران و دانشگاهيان و روشنفكران شناختهشدهي كورد، در نامهاي سرگشاده به زندانيان اعتصاب كننده، ضمن اعلام حمايت خود ازاين اقدام دموكراتيك و توصيف آن چون حركتي رهاييبخش، اعلام كردهاند كه اين اعتصاب غذا مبارزهاي است براي دفاع از شان حيات معنادار.
اين روشنفكران كه نامهشان را قبل از پايان دادن به اعتصاب غذاي زندانيان در سايت خبري رنسانس منتشر كردهبودند در پايان از زندانيان نيز درخواست كردهاند كه به اعتصاب خود پايان دهند.
متن كامل نامه بدين شرح است:
سفر اجباري دوباره به شهرستان و بي خبري وبلاگ من
باز هم این آخر هفته به دلایلی مجبور به سفر به شهرستان شدم و آز آن جا که در خانه ی پدری به هیچ گونه وسیله ی ارتباطاتی جز موبایل خودم دسترسی ندارم و حوصله ی به کافی نت رفتن و نشستن پشت میزهای آن جا را ندارم بنابر این از مدیرت وبلاگم در اين مدت ناتوان بودم و در این مدت هم خبرها و وقایعی روی داد که قابل تامل بود
خبرهایی چون ................
۱۳۸۷ مهر ۱۸, پنجشنبه
پرانتز باز و بسته(آسانسور را به بیمارستان ببر)*
شعرهای من
آن بالا در معرفی خودم بعد از نوشتن نام ام اولین گزینه را برای معرفی خود واژه ی شاعر انتخاب نموده ام. اما احساس می کنم که هیچ یک از خوانندگان با این سبک از نوشته ها یی که تا به حال نوشته ام هوایی از ترنم شاعرانه تنفس ننموده اند. راستش باید بگویم سر آغاز من به شعر بر می گردد و برای معرفی خودم هیج واژه ای را متناسب تر از شاعر نمی دانم.اگر چه در عرصه ی نوشتن دورترین همسایه ی شعر یعنی سیاست و.. برگزیده ام اما سیاست و دنیای آن انتخاب من نبود و من انتخاب او بودم.زیرا هنوز احساس می کنم که من نه سیاسی ام و نه سیاسی نویس بلکه اتفاق افتادن این انتخاب از آن روست که در هر جامعه ای که پای سیاست تا شخصی ترین امور انسان دراز شده به گفته ی فمینیست ها «هرآن چه شخصی است سیاسی است». و به قول شیمو رسکا چه بخواهی چه نخواهی حرف هایت سیاسی تعبیر می شود. در واقع شاعر از دید من کاری جز این ندارد که اعتراض و انتقاد خود را نسبت به واقعیتی ـکه به قول «کامو» اگر هنر نبود مارا خفه می کردـُ در صورتی دیگر بنیان نهد و به زبانی دیگر برای مردم بازگو کند.اما اگر خواست با همان زبان مردم و زبانی که حاکمان بدان زبان به تغییر حقیقت مشغول اند بنویسد آن گاه نوشته اش به جای شعر مقاله ای سیاسی می شود.
در هر صورت این بحث را مجال دیگر می باید. اما از این به بعد گاهی شعرهای ام را در این جا می گذارم.باز هم به امید نظرات منتقدانه ی شما.
برای شروع یکی از شعرهای ۸-۷ سال پیش را می گذارم .اگر چه شعر تاریخ ندارد و به ویژه این شعر اما دوست دارم آشنایی شما با شعرهای من با این شعر اتفاق بیافتد. برای استقلال شعر شعر را در مطلب بعدی بخوانید
۱۳۸۷ مهر ۱۶, سهشنبه
کاهش حکم هانا عبدی و روسیاهی برای زغال
از سه روز پیش من از کانال های شخصی از شکستن حکم هانا عبدی که در حکم قبلی دادگاه به ۵سال حبس در گرمیه محکوم باخبر شده بودم اما اخلاقا منتظر اعلام رسمی آن از سوی دکتر شریف وکیل هانا و روناک بودم. تا امروز خبرآن را در سایت تغییر برای برابری دیدم. که در آن دکتر شریف از کاهش حکم ۵سال در تبعید هانا به یک سال و نیم در شهرستان رزن در استان همدان خبر داده اند. ..
۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه
در خواست بیش از هزار فعال اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، دانشجویی و زنان از زندانیان:
لطفاً به اعتصاب غذای خود پایان دهید
از روز دوشنبه چهارم شهریور ماه 1387 زندانیان سیاسی و مدنی کُرد اعتصاب غذای نامحدودی را در اعتراض به وضعیت وخیم حقوق بشر در زندانهای ایران آغاز کردند. اعتصاب کنندگان با صدور اطلاعیهای خواهان «در پیش گرفتن رفتاری شرافتمندانه با زندانیان و پایان دادن به رفتارهای غیرانسانی با آنان»، «توقف صدور و اجرای حکم اعدام»، «پایان دادن به تبعیضات ملی مذهبی و جنسیتی و تبعید زندانیان»، «تأکید بر حضور ناظران سازمانهای حقوق بشری داخلی و بینالمللی در زندانها»، «اصلاح دستگاه قضایی ایران» شدهاند.
اعتصاب کنندگان سیاسی و مدنی طیف وسیعی از زندانیان مدنی و سیاسی و عقیدتی، از اعضا و هواداران احزاب کُرد تا فعالان حقوق بشری کردستان، فعالان کمپین یک میلیون امضا، معلمان و دانشجویان را شامل میشوند. با آغاز این اعتصاب از سوی برخی زندانیان در سنندج و ارومیه اعتصاب غذا به زندانیان شهرهای دیگری چون تهران، سقز، مريوان و ماكو گسترش یافت. بنا به گزارش کمیتهای که برای پیگیری وضعیت زندانیان تشکیل شده و همچنین گزارشهای خانوادههای زندانیان، طی 40 روز گذشته برخی از زندانیان سیاسی و مدنی برای همبستگی با دیگر زندانیان به طور دورهای دست به اعتصاب غذا میزنند و برخی دیگر همچنان به اعتصاب نامحدود خود ادامه دادهاند به طوری که سلامت بسیاری از آنان که غالباً بیمار هم هستند با خطر جدی مواجه شده است. ...
متن کامل بیانیه و اسامی را در ادامه ی مطلب بخوانید
۱۳۸۷ مهر ۱۳, شنبه
قالب وبلاگ من و تعطيات عيد فطر در شهرستان و مدرك كردان و مسائلي ديگر
بدون شک بر همگان روشن است که برخورد اولیه ی هر مخاطبی با هر رسانه ای برخورد با فرم ظاهری و ساختارشکل یافته ی آن به عنوان طرحی که در اولین نگاه حظ بصری خواننده را می نوازد یا می آزارد،ميباشد. مسائل به ظاهر ساده ای از قبیل لوگو محل قرار گیری تیتر عکس و.. اگر چه ما فكر ميكنيم فقط براي حرفهاي ها معنيدار است اما تجربه نشان داده كه همان خوانندههاي معمولي هم به رسانههايي كه از فرم ظاهري زيباتري بهره ميبرند روي خوش نشان ميهند. از اين رو شخص من هر زمان در هر رسانهاي مشغول به كار بودهام بخش زيادي از انرژيام را بر فرم ظاهري روزنامه يا صفحه و يا بخشي كه مسئوليت آن برعهدهام بوده،گذاشتهام.
همانطور كه در يادداشت قبلي اشاره كرده بودم .....